این بخش از مکالمه میان آرمان و قاتلانش که از فیلمهای ضبط شده در تلفنهای همراه متهمان پرونده در قتلگاه شهرک اکباتان بدست آمده، در عین عجیب بودن، حکایتگر تصویری وهمآلود و دروغین و به عبارت بهتر، بَرساختی است در اذهان برخی نسبت به مفاهیمی چون طلبه و بسیجی شکل گرفته است.
به نظرم این مکالمه حتی حائز وجهی استعاری در معنای کلمه «آرمان» نیز هست. در واقع آنها این جمله را خطاب به آرمان میگویند که اصلاً مگر بسیجی میتواند آرمان و رؤیا هم در سر داشته باشد؟ روی همین حساب باید گفت منازعه اصلی و درگیری واقعی در پاسخ به این پرسش در جریان است که «ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟».
آن حجم از خشونتی که در قتلگاه شهرک اکباتان روی سر یک طلبه بسیجی خالی شد، در واقع از بغض و عداوت نسبت به رؤیاهای «آرمان» به مثابه انسانِ انقلاب اسلامی نشأت میگیرد؛ رؤیایی که به موازات نضج گرفتن و قدرت یافتنش، دارد توان و اثرگذاری رؤیای قاتلان آرمان را تضعیف میکند.
البته بر کسی پوشیده نیست که رؤیای آرمان و امثال او، رؤیای قاطبه مردم ایران است که اگر نبود، نظام اسلامی در این مرز و بوم با این حجم از دشمنان برقرار نمیماند. سیدجواد طاهایی به خوبی در مقاله «حزب اللهی، انسان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی» این نکته را یادآور شده است که «وقتی از نیروی انقلاب اسلامی سخن میگوییم، منحصراً کسانی را که با نام بسیجی و حزباللهی شناخته شده هستند، مدنظر نداریم. انسان انقلاب اسلامی واقعیتی سلسله مراتبی است. نمونه اعلای انسان انقلاب اسلامی شهدا هستند و سایرین بخشهای عالی و دانی این انسانیت جدید را میسازند. از این رو کسانی که دلشان چندان هم با انقلاب اسلامی صاف نیست، به واسطه نسبتی که با اوج مقوله انسان انقلاب اسلامی (رزمنده شهید) برقرار میکنند، انگیزه کافی برای براندازی نظام ندارند».
همین شناخت از ظرفیت نیروهای انقلاب اسلامی است که سبب شده در تمامی شرایطی که اعتراض و اغتشاش به هم میآمیزد، با گذشت زمان و نشستن غبار فتنهها، «بسیاری از کسانی که موضع معترض و مخالف دارند، هنگامی که فضای کافی برای بیان اعتراضاتشان فراهم میشود و مطالباتشان را بیان میکنند، تدریجاً به لایههای درونیتر خود رجوع میکنند و سخنانی متفاوت از سخنان اعتراضی (جریان فرصتطلب) بیان میکنند» (همان).
در برابر سیل عظیم این نیروها، بالاخره بوده و هستند کسانی که از حقیقتِ انسان انقلاب اسلامی بیبهره باشند. کسانی همچون جمعِ قاتلان آرمان علیوردی که چهارشنبه شب در چهارم آبان ۱۴۰۱، او را دوره کردند، با هر چه در دست داشتند و نداشتند کتکش زدند و از او خواستند به آرمانهایش ناسزا بگوید. این جواب آرمان که «حضرت آقا نور چشم منه» در آن وضعیت به خوبی نشان میدهد تا چه حد انسان انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی و رهبری آن ایمان انقلابی داشته و آن را خلاصهای از تمام میراث انبیا(ع) میبیند؛ و همین ایمان انقلابی است که آرمان علیوردی، امثال او و آرمانها و رؤیاهایشان را نامیرا میکند. به تعبیر دیگر، آرمانها با به قتلگاه رفتن برای همیشه تاریخ زنده میشوند.
نظر شما