او گل و بوته و گل و مرغ را محصور در تذهیبهای ظریف روی جلدهای کتب قدیمی و قابهای آینه نشانده و چهره آدمها را روی بوم نقاشی آورده است. به موزه و کتابخانه آستان قدس رضوی و بنیاد پژوهشها که سر بزنید، میتوانید از نزدیک لطافت و زیبایی آثارش را ببینید.
زاده جنوب خراسان
فروردین ۱۳۰۱ خورشیدی در روستایی حوالی بیرجند پسری به دنیا آمد که محمدعیسی نام گرفت. خشکسالیهای مکرر اما چند سال بعد عیسی و خانواده کشاورزش را مجبور به کوچ از دل کویر خراسان کرد. هرچه از زندگی داشتند را روی کولشان گذاشتند و به امیدی راهی مشهد شدند. خواهرش این راه را تاب نیاورد و به مشهد نرسیده، آبله جانش را گرفت. پدرش هم غربت بیشتر را به جان خرید و برای پیدا کردن کار به کشورِ سردِ همسایه شمالی رفت تا لقمه نانی سر سفره خانواده بفرستد؛ اما اجل به او مهلت برنگشت نداد تا دوباره زن و فرزند را ببیند. هفت ساله که بود کنار مادرش در کارگاه قالیبافی عمو اغلی شروع به کار کرد؛ اما این دوران هم با مرگ مادرش، شروع نشده تمام شد. سایه مادر هم که از سرش رفت، آفتاب یتیمی سوزانتر از پیش بر سرش تابید و سایهساری جز مدرسه شبانهروزی در مشهد نیافت. آنجا بود که یادگیری علم و هنر را نزد اساتید زمانه خود آغاز کرد. یکی از این اساتید، محمدرضا بروسان قزلباش، استاد بزرگ هنر نقاشی در خراسان آن روزها که سالیان طولانی در افغانستان و ایران کار کرده بود، اصول اولیه نقاشی، هنر تذهیب و گل و مرغ را به بهترین نحو به او و دوستش محمد هاشم ظریف تبریزیان آموخت.
شاگردی که استاد شد
عیسی در ۱۸سالگی به پیشنهاد استادش به استخدام کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی درآمد. این شاگرد مستعد هنر، روزهای آغازین را کنار دست استادش، قزلباش، مشق هنر کرده و در تکمیل آثارش او را یاری میکرد. مدتی بعد که مهارتش به حد مطلوبی رسید، استاد به او پیشنهاد داد از آثار بزرگانی چون لطفعلی خان شیرازی، محمدعلی شیرازی و علی اشرف که هنر تذهیبشان زینتبخش آثار خطی و کتب نفیس آستان قدس بود، کپیبرداری کند؛ اما آلفته که در راه یادگیری هنر بسیار پرتلاش بود، آنقدر پیوسته و مصمم کار کرد تا روزگاری رسید که این شاگرد کوشا، خودش استادی کارآمد در ساخت قلمدان، جلدهای روغنی و تذهیب، صورتسازی و نگارگری گلوبته شد.
حاصل سالهای طولانی کاری او در کتابخانه آستان قدس رضوی، مرمت و بازپیرایی قرآنهای قدیمی و کتب خطی بود که وقتی رنگ تذهیبهای ظریف آلفته به جانشان نشست، هرکدامشان به یک اثر هنری تبدیل شدند. دیگر یادگار سالهای حضورش در کتابخانه، آلبوم نقاشی ارزشمندی از تصویر نایبالتولیههای آستان قدس است.
وقتی از کار و نقاشی و تذهیب فارغ میشد، باز هم اوقاتش را با هنری دیگر یعنی عکاسی پر میکرد. آلفته به شغلش عشق میورزید چراکه کارش با هنر درآمیخته بود. همکارانش هم از او به عنوان انسانی صدیق و باحوصله، بسیار مؤدب، مهربان و شوخ طبع یاد میکردند.
زینتبخش برخی از موزههای جهان
در آثارش از راه و رسم پیشینیان تبعیت میکرد، اما کمی نوگرایی هم چاشنی کارش بود. هنگام نقاشی عادت به طراحی قبلی نداشت و طرح و نقشها را نو به نو از ذهنش روانه کاغذها، جلد کتاب و یا قلمدان کرده و آنها را رنگ میکرد. با دستان هنرمندش جزئیات و ظرایف کار را با آبرنگ مشخص میکرد و سایه روشن میزد. خودش تذهیبکار بود و آخر سر، هنرش را تمام و کمال خرج حواشی اثر میکرد. این شیوه کار، متفاوت از هنرمندان معاصرش بود و در نتیجه توجهات زیادی را به سمت آثارش جلب کرد. شهرت ظرافت و دقت نقاشیهای او به جایی رسید که برخی عتیقهفروشان تهرانی برای خرید تابلوهای او به مشهد میآمدند. نخستین اثر مستقل آلفته تذهیب نسخه خطی مثنوی معنوی مولانا بود. او شخصیتهای مختلف کشوری زیادی را در قاب تصویر کشید.
برخی از این نقاشیها در کنار دیگر آثارش هم اکنون در موزه آستان قدس و بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی نگهداری میشود و تعدادی نیز زینتبخش دیوار خانههای خاندانهای بزرگ مشهد و ایران است.
آلفته نقاشی گل و بته را که یادگاری از دوران صفوی و در حال فراموشی بود، دوباره در خراسان زنده کرد. او غیر از شیوه نقاشی گل و مرغ، در نقاشی آبرنگ، تذهیب، جلدسازی، جلد روغنی و قاب آینه نیز ماهرانه هنرنمایی میکرد. برخی از آثار نفیسش هم اکنون در خارج از مرزهای ایران زمین، در موزههای مهم جهان مانند موزه شیکاگو خودنمایی میکنند. آلفته با این آثار چشمنواز که در نهایت دقت و ظرافت کشیده شده بود، در نمایشگاههای بسیاری شرکت و جوایز گوناگونی را هم دریافت کرد.
آرمیده در حرم مطهر
استاد آلفته پس از ۳۵ سال خدمت در آستان قدس رضوی بازنشسته شد اما خانهنشین نشد. هنوز مدت کوتاهی از بازنشستگیاش نگذشته بود که پس از تأسیس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، در سال ۱۳۶۳ شمسی دوباره دعوت به کار شد. در طول هفت سالی که در آنجا خلق هنر میکرد، مجموعه آثاری آفرید که جزو بهترین و زیباترین کارهای او هستند و اکنون اغلب آنها در این مجموعه و موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشوند.
این نگارگر خراسانی در اواخر عمر عنوان درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. آلفته که خود استاد چیرهدستی شده بود، حدود سال۱۳۵۵ در مرکز آموزش هنرهای تجسمی اداره کل فرهنگ و هنر خراسان، علاقهمندان به هنر نقاشی آبرنگ را آموزش میداد. او در طول سالیان تدریسش، هنرآموزان زیادی را تربیت کرد، بهنحوی که بیشتر نقاشان عصر حاضر مشهد مدتی از محضرش بهره بردند. برخی از شاگردانش جا پای استاد گذاشته و در جشنوارههای هنرهای تجسمی رتبههای اول و دوم را در ایران بدست آوردند.
مرداد ۱۳۷۰ آخرین روزهایی بود که قلم و رنگ به دست گرفت و نقش و نگار خلق کرد. بیماری مهلتش نداد و حالا دو اثر نیمهتمام از او به جا مانده است که یکی در گنجینه قرآن و نفایس و دیگری در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی است. استاد عیسی آلفته ساعت ۵ صبح ۲۱ مرداد ۱۳۷۰ در بخش اورژانس بیمارستان قائم(عج)، به علت از کار افتادن کلیههایش چشمهایش را بر جهان بست و پیکرش در جوار حضرت علی بن موسیالرضا(ع) در صحن قدس حرم مطهر به خاک سپرده شد.
نظر شما