تحولات منطقه

استاد حوزه علمیه قم گفت: انسان باید از نظر روحی متوجه این مطلب شود که اگر نفس خود را از افراط و تفریط و رذایل اخلاقی تطهیر نکند امکان دارد بلغزد و مرتکب گناهان عظیم شود. لذا طهارت باطنی یک نوع تقوایی است که باید رعایت شود.

انسان زمانی مسافر الی الله می‌شود که بتواند حالت حضور الهی را در خودش حفظ کند
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی خراسانی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه سلسله جلسات اخلاقی در شرح و توضیح باب هشتم کتاب آداب الصلاه حضرت امام خمینی(ره) گفت: باب هشتم در موضوع آداب سلام و شامل دو فصل است. فصل اول درباره مقامی است که مصلی در آن مقام «سلام» می‌گوید و شرط حقیقی بودن سلام او است و فصل دوم راجع به روایتی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره اسرار عرفانی سلام نماز و آداب آن است.

وی گفت: حضرت امام راحل (رض) در فصل اول می‌فرماید: «بدان که عبد سالک چون از مقام سجود، که سرّ او «فنا» است، به خود‏‎ ‎‏آمد و حالت صحو و هشیاری برای او دست داد و از حال غیبت از خلق به حال‏‎ ‎‏حضور رجوع کرد، سلام دهد به موجودات ـ سلام کسی که از سفر و غیبت‏‎ ‎‏مراجعت نموده.»

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی در توضیح عبارات فوق گفت: حالت سجود یک نوع حالت فنایی است؛ نمازگزار در این حال از خود و مظاهرش فانی می‌شود و حالش در هنگام سر برداشتن از سجده یک حالت از محو به سهو یا از فنا و غیبت به حالت حضور است. باید توجه داشت این‌جا وقتی است که انسان می‌خواهد از نمازی که خوانده بیرون بیاید. این خارج شدن از طریق سلام‌های وارد شده در نماز است. سلام اول و دوم نماز مستحب است و نمازگزار می‌تواند فقط با گفتن سلام سوم نمازش را به پایان برساند.

وی درباره اهمیت سلام گفت: انسان در حال نماز، نباید به دیگری سلام کند اما اگر دیگری به او سلام دهد از نظر فقهی و شرعی باید جواب سلام وی را بدهد. به عنوان مثال اگر در اثنای خواندن سوره حمد دیگری به او سلام دهد باید خواندن سوره را متوقف نماید و جواب سلام را فوراً بدهد. همچنین در نماز، جواب سلام باید همان طوری باشد که او سلام کرده است؛ مثلاً اگر فرد گفته: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ»، نمازگزار در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ‌»، و اگر فرد گفته: «السَّلامُ عَلَیْک»، نمازگزار بگوید: «السَّلامُ عَلَیْک».

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی افزود: سلام از اسمای الهی است و خداوند در اواخر سوره مبارکه حشر می‌فرماید: «هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»؛ سلام، سلامتی می‌آورد و این شعار مسلمین است. در حدیث نبوی نیز آمده است: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیدِهِ.»؛ مسلمان واقعی کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان و سلامتی هستند.

استاد حوزه درباره نوع و مخاطب سلام‌های نماز گفت: نمازگزار باید بداند در نماز به چه کسی سلام می‌دهد. آیا شما به هرکسی سلام می‌دهید؟ واضح است که هنگام سلام دادن مخاطبت را می‌بینی و می‌شناسی و او نیز جواب سلامت را می‌دهد.

وی افزود: سلام اول نماز، سلامِ اخص و خطاب به خواص از بندگان خداوند حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) است؛ سلام دوم نماز، سلام خاص و خطاب به عباد الله الصالحین است و شامل بندگان صالح خداوند در هر کجای کره زمین اعمّ از حیّ و میّت می‌شود. لفظ علینا در سلام دوم، متکلّم مع الغیر است و علاوه بر شما شامل فرشتگانی می‌شود که در هر زمان و مکانی ملازم و همراه انسان هستند. این فرشتگان غیر از دو فرشته رقیب و عتید هستند که شب و روز حسنات و سیئات بنی‌آدم را در صحیفه عملشان ثبت می‌کنند و شب اول قبر و هم‌چنین در صحرای محشر این صحیفه را بدست آن‌ها می‌دهند؛ لذا انسان باید مراقب باشد و بداند که تنها نیست. در روایات نیز آمده اگر این فرشتگان همراه بنی بشر نبودند هر آینه شیاطین به وی حمله‌ور می‌شدند و او را تکه تکه می‌کردند.

وی ادامه داد: این مطالب شوخی نیست بلکه از سوی امامان معصوم و بزرگان دین برای ما نقل شده است. آن‌ها از اسرار و مغیّبات الهی و کارگزاران و فرشتگان الهی خبر دارند. لذا وقتی می‌گویند غیر از دو ملک رقیب و عتید فرشتگان نگهبان دیگری نیز همراه بنی‌بشر هستند چقدر باید متوجه و قدردان بود.

استاد اخلاق تأکید کرد: اصلاً در کتاب صحیفه سجادیه یک دعا مخصوص ملائکه است؛ یک خطبه‌ای در کتاب نهج‌البلاغه نیز راجع به خلقت فرشتگان است؛ درک این مطالب نیازمند یک باور و یقین است؛ وقتی وارد راه سیر و سلوک الی الله شوید این مسائل برای شما حل خواهد شد. اما تا وقتی‌که با خودت در رشته‌های باطنی کار نکنی به آن حق الیقین نخواهی رسید.

وی ادامه داد: باید به این باور رسید که تمام این مطالب حق و حقیقت است؛ ممکن است مطالبی در عرفان نظری خوانده باشی اما چقدر از این مطالب در جانت تثبیت شده است؟ یک جان، روح و نفس مطمئنه‌ای لازم است تا بتواند به فرموده‌ها و گزارشات خداوند در قرآن در موضوع معاد، بهشت، دوزخ و عالم برزخ، اعتماد و اطمینان پیدا کند؛ این مسائل با خواندن یک حدیث یا آیه‌ای از قرآن برای شما حل نخواهد شد. این‌ مطالب به مراتبی از نفس اشاره دارد که باید طی شود؛ لذا یک سیر و سلوک الی الله می‌خواهد. آن وقت است که با مشاهده گزارشی از کتاب الله و احادیث معصومین می‌توان فوراً آن‌ها را در باطن حل نمود. لذا باید آن ایمان باطنی، یقین مرتبه‌ای و یقین خالص باشد تا بتواند به این مسائل غیبی و ماورایی توجه کند و به آن‌ها ایمان آورد و اعتقاد پیدا کند. اگر انسان به این مسائل باور داشت از آن‌ها غافل نمی‌شد. چه تعداد به این مسئله توجه دارند که شب و روز فرشتگانی از آن‌ها محافظت می‌کنند؟

استاد اخلاق در توضیح عبارتِ سلام کسی که از سفر و غیبت‏‎ ‎‏مراجعت نموده، گفت: وقتی نمازگزار سر از سجود بر می‌دارد و تشهد می‌خواند و به سلام‌ها می‌رسد و می‌خواهد از نماز خارج شود از وحدت به کثرت منتقل می‌شود؛ یعنی در نماز حالی از وحدت، توحید و نجوای با خدا را پیدا می‌کند؛ اکنون که می‌خواهد از نماز بیرون بیاید و به عالم کثرت برود این نماز به او قوّت می‌دهد تا در عالم کثرات دچار غفلت نشود. این هم یک امر مهمی است که تجلیات الهی همراه انسان است.

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی خراسانی گفت: سپس حضرت امام می‌فرماید: و کسی که در نماز غایب از خلق نبوده و مسافر الی اللّه نشده، برای او‏‎ ‎‏سلام حقیقت ندارد و جز لقلقۀ لسان نیست. پس، ادب قلبیِ سلامْ به ادب‏‎ ‎‏جمیع صلوة است؛ و اگر در این نماز، که حقیقت معراج است، عروجی‏‎ ‎‏حاصل نشده و از بیت نفس خارج نشده، سلام برای او نیست. و نیز در این‏‎ ‎‏سفر اگر سلامت از تصرّفات شیطان و نفس امّاره بود، و در تمام این معراج‏‎ ‎‏حقیقی قلب را علتی نبود، سلام او حقیقت دارد.

استاد حوزه در توضیح مطالب حضرت امام (ره) گفت: خانه دل برای خالق است نه خلق؛ لذا اگر هنوز نتوانسته‌ای خودت را در نماز حفظ کنی تا غریبه‌ای وارد آن نشود و فکرت مدام به سمت غیر خدا یعنی خانه، مغازه، کار، زن و فرزند و ... می‌رود شما مسافر الی الله نشده‌ای. انسان زمانی مسافر الی الله می‌شود که بتواند حالت حضور الهی را در خودش حفظ کند. آن وقت متوجه مفهوم سلام‌های الهی می‌شود.

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی درباره مفهوم سلام گفت: سلام به مفهوم سلامتی یافتن از وسوسه‌ها، خطورات سوء دنیوی و غیر خدایی، وسوسه‌های شیطانی و نفسانی است. نمازگزار در آخر نماز باید به حقیقت سلام و سلامتی پی ببرد. در حدیث آمده است: «الصلاة معراج المؤمن»؛ حضرت علی (ع) نیز در حکمت ۱۳۶ نهج‌البلاغه می‌فرماید: الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ. در جامعه اسلامی سلام کردن برای طلب سلامتی است؛ یعنی از خداوند برای دیگری سلامتی را طلب می‌کنید. لذا گفته‌اند شما بر یهودیان سلام را آغاز نکنید. اگر انسان می‌خواهد حقیقت سلام را پیدا کند باید یک عروجی در نماز برایش حاصل شده باشد و این عروج ضمانت می‌کند تا دیگر گرفتار خطورات و وسوسه‌های شیطانی نشود.

استاد اخلاق درباره سومین سلام نماز گفت: سلام سوم نماز، سلامِ عام و خطاب به عموم مؤمنین و مؤمنات اعم از انس، جن و ملک می‌شود.

این استاد اخلاق برای درک معانی سلام با اشاره به روایتی از حضرت امام صادق (ع) از کتاب مصباح الشریعه در باب سلام گفت: «قَالَ الصَّادِقُ (ع): مَعْنَی التَّسْلِیمِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَعْنَی الْأَمَانِ»؛ امام صادق (ع) می‌فرماید: این‌که ما در آخر هر نماز، سلام می‌دهیم، به معنای رسیدن به امن و امان الهی است؛ چون معنا و مفهوم سلام از سلامتی و امن و امان است. نمازگزار با خواندن نماز آن هم با حالتی از خضوع، خشوع، حضور و توجّه تامّ علاوه بر عمل به سنت نبوی، اطاعت و امتثال از امر الهی کرده است. لذا به آخر نماز که می‌رسد و سلام نماز را می‌دهد این یک نوع بشارتی است که دیگر این شخص به امن و امنیت الهی رسیده است. چون سلام یکی از اسمای الهی است و در دعای تعقیبات نماز هم آمده «اللَّهُمَ‏ أَنْتَ‏ السَّلَامُ‏ وَ مِنْکَ السَّلَامُ وَ لَکَ السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ السَّلَامُ‏»؛ خدایا تو خود سلامی و سلام هم از جانب توست و برگشت همۀ سلام‌ها به سوی توست.

وی ادامه داد: سپس حضرت می‌فرماید: «فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ»؛ وقتی انسان موفق شد فریضه الهی را با شرایط و آدابی که در آن هست، به‌طور کامل انجام دهد، قهراً برایش امنیتی با این سلام‌ها حاصل می‌شود؛ و از بلاهای دنیوی و عذاب‌های اخروی در امان خواهد بود. افراد بسیاری این فریضه الهی را انجام نمی‌دهند و یا اگر انجام می‌دهند فقط در حدّ یک خم و راست شدن است.

وی افزود: سپس حضرت می‌فرماید: «وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِیَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِی الْمُعَامَلَاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الْإِلْصَاقَاتِ وَ الإِضَافَاتِ وَ تَصْدِیقِ مُصَاحَبَتِهِمْ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةِ مُعَاشَرَتِهِمْ» سلام، سلامتی می‌آورد و اسمی از اسماء الهی است.خداوند آن را نزد خلقش به‌ عنوان ودیعه قرار داده که باید دنبالش بروند؛ باید این سلامتی را در معاملات، امانت‌ها و در آن‌چه از برخوردها پیش می‌آید از معاشرت‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و در همۀ امور به‌کار گیرند و آن را با حقیقتش ادا کنند.

استاد اخلاق درباره فلسفه سلام در جوامع اسلامی با استناد به کلام امام صادق (ع) گفت: «وَ تَصْدِیقِ مُصَاحَبَتِهِمْ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةِ مُعَاشَرَتِهِمْ» جامعه اسلامی با این سلام در امنیت و سلامتی قرار می‌گیرد و در حدیث نبوی آمده: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در امان و سلامتی باشند.

وی با توجه به اهمیت تقوای الهی گفت: «فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلَامَ مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ فَاتَّقِ اللَّهَ تَعَالَی»؛ تو اگر بخواهی سلام را به نحو احسن انجام بدی و آن را در جایگاه خودش قرار بدهی، باید تقوای الهی را به دل داشته باشی و دین، قلب و عقلت از دست تو در سلامتی و راحتی باشند.

استاد حوزه با توجه به مراتب و منازل تقوا گفت: از منظر امام راحل تقوا به چهار مرتبه تقسیم‌بندی می‌شود:

۱- تقوای ظاهری: «نگهداری ظاهر است از قذارات (نجاسات معنوی) و ظلمت معاصی‏‎ ‎‏قالبیّه و این تقوای عامّه است.‏»؛ عموم مردم باید خود را از محرمات الهی حفظ کنند. انسان ممکن است از طریق اعضا و جوارحش مرتکب خطاها و گناه کبیره‌ای شود. گوشی که غیبت شنیده مرتکب گناه کبیره شده است. زبانی که غیبت کند گناه کبیره کرده است. نگاه به نامحرم آن هم در تکرارش گناه کبیره است. اگر فردی فقط یک نگاه ولو عمدی به نامحرم بکند، مرتکب گناه صغیره شده است. اما فردی که چشم چران است و نگاه به نامحرم را تکرار ‌می‌کند؛ همین تکرار و اصرار بر صغیره، کبیره محسوب می‌شود.

وی با مقدم دانستن گناه شناسی بر ترک گناه گفت: انسان ابتدا باید گناه شناسی و واجب‌شناسی کند تا بداند چه کاری را باید انجام دهد. مثلاً کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب، کتاب گناه‌شناسی آقای قرائتی، رساله‌های عملیه و کتب دیگری که در این زمینه نوشته شده مطالعه نماید.

۲- تقوای باطنی؛ «نگاهداری و تطهیر آن است از افراط و تفریط و تجاوز از‏‎ ‎‏حد اعتلال در اخلاق و غرائز روحیّه. و این تقوای خاصّه است.‏»؛ انسان باید از نظر روحی متوجه این مطلب شود که اگر نفس خود را از افراط و تفریط و رذایل اخلاقی تطهیر نکند امکان دارد بلغزد و مرتکب گناهان عظیم شود. لذا طهارت باطنی یک نوع تقوایی است که باید رعایت شود.

۳-تقوای عقلی؛ نگاهداری و تطهیر آن است از صرف آن در علوم غیر‏‎ ‎‏الهیّه. و مراد از علوم الهیّه علومی است که مربوط به شرایع و ادیان الهیّه‏‎ ‎‏باشد. و جمیع علوم طبیعه و غیر آن‌ها که برای شناخت مظاهر حق است الهیه‏‎ ‎‏است و اگر برای آن نباشد، نیست؛ هر چند مباحث مبدأ و معاد باشد. و این‏‎ ‎‏تقوای اخصّ خواص است.‏

وی در توضیح تقوای عقلی گفت: عقل، اندیشه و فکر را نباید در هر جایی مصرف نمود. بلکه باید آن را در تفسیر قرآن، احادیث، گفته‌های عرفا و در هر جایی که به نفع دنیا و آخرت است مصرف نمود. نباید عقل را به کار گرفت در علم موسیقی، شطرنج، قمار و سایر علومی که اسلام نهی نموده و مضر است. لذا حضرت امام شرط نمودند که باید عقل را تطهیر و پاک کرد تا یک وقت سراغ علوم دنیویِ غیر مطلوب که نهی شده نرود. لذا باید عقل را به شرایع، ادیان الهی و علوم نافع محصور نمود. در ادعیه نیز آمده: «اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع»؛ خدایا پناه می‌برم به تو از دانشی که مضر باشد. حتی باید عقل را به کار گرفت در علومی که مربوط به مبدأ و معاد و هم‌چنین دانش‌های نظری مانند عرفان نظری و علم حکمت است.

۴- تقوای قلب؛ و آن نگهداری آن است از مشاهده و مذاکرۀ غیر حق. و‏‎ ‎‏این تقوای اولیاء است. و مقصود از حدیث شریف که فرماید حق تعالی: ‏‏اَنَا‏‎ ‎‏جَلیسُ مَنْ جَلَسَنی،‏‎ همین خلوت قلبی است. و این خلوت بهترین خلوات‏‎ ‎‏و خلوت‌های دیگر مقدمۀ حصول همین است.‏یعنی دلت باید مسکن الهی شود و غیر خدا به دل راه نیابد. جناب حافظ نیز می‌فرماید: پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب تا درین پرده جز اندیشه او نگذارم. مقصود حدیث همان خلوت قلبی است؛ این‌که انسان بتواند دلش را از غیر خدا حفظ نماید.

این مولف حوزوی گفت: در ادامه حضرت می‌فرماید: «فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلَامَ مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ فَاتَّقِ اللَّهَ تَعَالَی وَ لْیَسْلَمْ مِنْکَ دِینُکَ وَ قَلْبُکَ وَ عَقْلُکَ»؛ تو اگر بخواهی سلام را به نحو احسن انجام دهی باید بتوانی آن را بیرون نماز نیز حفظ کنی؛ باید تقوای الهی را به دل داشته باشی و دین، قلب و عقلت از دست تو در سلامتی و راحتی باشند. «لَا تُدَنِّسْهَا بِظُلْمِ الْمَعَاصِی»؛ دین و قلب و عقلت را با تاریکی‌ و ظلمت گناه آلوده نکنی. «وَ لْتَسْلَمْ مِنْکَ حَفَظَتُکَ أَلَّا تُبْرِمَهُم»؛ و باید فرشتگانی که شب و روز همراهت هستند از دست تو در راحتی باشند. «وَ لَا تُمِلَّهُمْ وَ تُوحِشَهُمْ مِنْکَ‏ بِسُوءِ مُعَامَلَتِکَ مَعَهُمْ»؛ این حافظان الهی که شب و روز همراه تو هستند، نباید این‌ها را ناراحت و خسته کنی و به وحشت بیندازی و باید معامله و رفتارت با آن‌ها رفتار خوبی باشد.

ثُمَّ صَدِیقُکَ ثُمَّ عَدُوُّکَ؛ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ‏‎ ‎‏مَنْ هُوَ الاَْقْرَبُ إِلَیْهِ، فَالْأَبْعَدُ أَوْلَی؛ بعد از ملائکۀ حافظین همراهت، نوبت به دوستانت می‌رسد؛ آن‌ها هم باید از تو اذیت و آزاری نبینند. اگر بخواهد آن کسی که به تو نزدیکِ نزدیک است؛ یعنی ملائکه‌ای که شب و روز همراه تو هستند، یا آن دوستانی که نزدیکِ تو هستند، از دست تو ناراحت شوند و از دست تو اذیت و آزار شوند، آن دوستان دور به‌ طریق‌ اولی از دست تو اذیت و آزار خواهد شد.

سپس امام صادق (ع) می‌فرماید: «وَ مَنْ لَا یَضَعُ السَّلَامَ مَوَاضِعَهُ هَذِهِ فَلَا سَلَامَ وَ لَا تَسْلِیمَ وَ کَانَ کَاذِباً فِی سَلَامِهِ وَ إِنْ أَفْشَاهُ فِی الْخَلْقِ»؛ کسی که نتواند سلام را در جایگاه خودش انجام دهد و اهل سلامتی و امن و امان نباشد و مردم، مرتب از دست او ناراحت باشند، این شخص در واقع سلامی نداده و کاذب بوده است؛ هر چند به ظاهر، سلام نماز را می‌دهد، یا به دیگران بسیار هم سلام دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.