یکی از همین اسناد، مصاحبهای است که با آیتالله سیدمرتضی پسندیده با هدف بررسی زندگی شهید مدرس در شماره ویژه کیهان فرهنگی به مناسبت بزرگداشت پنجاهمین سالگرد شهادت منتشر شده است. کیهان فرهنگی در مقدمه این گفتوگو که در آبان ماه ۱۳۶۶ منتشر شده، آیتالله پسندیده را از معدود کسانی برمیشمرد که دوران حیات شهید مدرس را درک کرده، در جریان وقایع آن روزگار قرار داشته و از نزدیک و بیواسطه با آن شهید بزرگوار حشر و نشر داشته است.
سیدمرتضی پسندیده مدتی در مدرسه سپهسالار از درس فقه و اصول سیدحسن مدرس استفاده کرده است. اهمیت نزدیکی سیدمرتضی با استادش زمانی بیشتر میشود که بدانیم آقا سیدروح الله، برادر کوچکتر سیدمرتضی از همین آشنایی استفاده کرده، گاهی با اراده خود و گاهی به درخواست برادر برای ملاقات به منزل سیدحسن مدرس پا گذاشته است. در یکی از همین روایتها، امام خمینی(ره) نقل میکنند: «اخوی ما نوشته بود به من، یک نفری است اینجا، رئیس غله است. آن وقت یک رئیس غله زمان رضاشاه بود. به من نوشت بروید به آقای مدرس بگویید این مرد آدم فاسدی است. دو تا سگ دارد؛ [اسم] یکیاش را ... سید گذاشته. یکیاش را شیخ. شما بروید [بخواهید] که این را از اینجا بیرونش کنند. من رفتم به ایشان گفتم. [مدرس] گفت [رئیس غله را] بکشیدش! گفتم: آخر چه طور بکشیم؟ گفت من مینویسم بکشیدش. [سپس با طعنه ادامه داد]: ... چه طور که وقتی قافلهها از گلپایگان میآیند عبور کنند و بروند کمره... میفرستید لختشان میکنند، حالا نمیتوانید بکشید یک [همچو] کسی را؟».
مرحوم پسندیده در همان ابتدای گفتوگو با کیهان فرهنگی اشاره میکند: «شرح حال مرحوم سیدحسن مدرس، حجت و آیت بزرگ الهی و نابغه و فداکار عصر و زمان از حیطه درک این بنده ضعیف، سیدمرتضی پسندیده خمینی خارج است. مع ذالک برحسب تقاضا و به این جهت که در سالهای ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ شمسی چند ماهی به درس آن مرحوم در مسجد سپهسالار صبحها شرکت داشتم و کسب فیض و سعادت مینمودم و غالب ایام در منزل ایشان رفت و آمد داشتم... حسب الوظیفه مختصری عرض میکنم».
آیتالله پسندیده در بیان نحوه شهادت شهید مدرس میگوید: «... در دوره هفتم ایشان و رجال نامی و متقی را با اعمال زور و انتخابات تقلبی از وکالت محروم و حکومت و دولت به دست عمال انگلیس (بریتانیا) بود و شاه آلت دست بود. برای رهایی از اقدامات مرحوم مدرس، شبانه سرتیپ محمد درگاهی رئیس شهربانی و سرهنگ راسخ و سرهنگ ادیب السلطنه و چند نفر مأمورین دیگر وارد خانه مرحوم مدرس میشوند و ایشان را دستگیر و به خواف مرز افغانستان میبرند و زندانی مینمایند. این کار در سال ۱۳۰۷ شمسی انجام میشود و در خواف زیر نظر مأموران قرار میگیرند و شاید زائد بر ۱۰سال تبعید و زندانی بودند و بعد از مدت طولانی ایشان را به کاشمر میبرند و در شب دهم آذرماه ۱۳۱۶ شمسی مرحوم مدرس را مسموم میکنند و چون سم کارگر نمیشود با عمامه خودشان ایشان را خفه میکنند و این جنایت فاش نشد و محرمانه ماند تا شهریور ۱۳۲۰ مردم اطلاع نیافتند و بعد آشکار شد که ایشان در راه دین و ایمان و اخلاص و اسلام به درجه رفیع شهادت نائل شدهاند».
او ادامه میدهد: «سرپرس کاک وزیر مختار انگلیس به لندن گزارش میدهد و در صدر گزارش مینویسد مدرس و امام جمعه خویی با قرارداد ۱۹۱۹ مخالف هستند... قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۹ با موافقت دولت ایران بوده و این نوع قراردادها پیوسته مورد مخالفت مرحوم مدرس بود و با تبعید و شهادت این رجل دینی و سیاسی، اعمال ضداسلامی به مرحله اجرا درآمد».
آیتالله پسندیده در خاتمه این گفتوگوی مفصل، به نقل خاطرهای در خصوص ابتکار مرحوم مدرس برای برپا بودن چراغ روضههای اهل بیت(ع) و در عین حال ریاکاری رضاشاه اشاره کرده و میگوید: «سال ۱۳۰۲ یا ۱۳۰۳ شمسی مرحوم مدرس در مسجد جمعه تهران دستور روضه میدهند و این دستور در موقعی بود که رضاخان سردار سپه، رئیس الوزرا بود و با تظاهر و یا واقعاً با روضه و عزاداری و سینهزنی کاملاً موافق بود، نماز میخواند و در مجالس روضه خودش و دیگران، با روشن کردن شمع در منابر، خود را مسلمان قلمداد میکرد و جلو منابر را نمیگرفت. در این اوقات مجلس روضه در مسجد جمعه عملی گردید مع ذالک با نهایت احتیاط با آوردن قالی و فرض در مسجد آن مرحوم مخالفت کردند (در آن ایام مساجد با زیلو و حصیر مفروش بود و قالی نبود) و همچنین با سماور و چای مخالفت کرده و فرمودند اگر فرش و قالی و سماور و چای باشد، متصدیان شناخته میشوند و تحت تعقیب قرار میگیرند. بنابراین مجلس ساده و بدون تشریفات برگزار شد. مردم و بازاریهای معمم و غیرمعمم در اجتماعات شرکت میکردند و هر روزی یکی از علما سخنرانی میکردند و در سیاست وارد میشدند و علیه خارجیها و دستنشاندگان صحبت میکردند».
وی در پایان اینطور یاد استادش را گرامی می دارد:« آن مرحوم در سیاست و موازنه منفی و قطع ایادی خارجیها و جلوگیری از مظالم، کوشا و دانا و توانا بودند و با حسن سلوک و مهربانی و تواضع با مردم رفتار می کردند و درایت ممتاز بودند و مورد علاقه و عقیده و اعتماد مردم و حتی دولتیها بودند».
نظر شما