به گزارش قدس خراسان، وقتی از پرافتخارترین و طلاییترین ورزشکار ایران در بازیهای پاراآسیایی هانگژو میپرسم بهترین و رؤیاییترین لحظه زندگی ورزشیات تا به امروز چه بوده است، پاسخش تکانم میدهد.
نه از چهار مدال طلایی در پاراآسیایی میگوید و نه از طلای قهرمانی جهان. لحظه بازگشت از هانگژو به مشهد و چهار مدال زرینی که برای پدر سوغات آورده بود را میگوید. گریه البته امانش نمیدهد. چند لحظهای مکث کرد تا دوباره شرایط صحبت پیدا کند. پدرم به دلیل مشکل بیماری که داشت، نتوانست به فرودگاه بیاید. به او قول داده بودم این بار از بازیهای پاراآسیایی، طلایی برگردم. خواستم همان لحظه بازگشت از چین لحظات شیرین این موفقیت را به پدرم هدیه کنم و مدالهایم را به گردنش انداختم. خوشحالم حالا که نیست هم به قولم عمل کردم و هم خوشحالی بیحدش از این موفقیت را در برق نگاهش دیدم.
گفتوگو با پرافتخارترین ورزشکار کاروان ایران در هانگژو میتواند بینهایت موضوع برای شروع داشته باشد؛ اما حس عجیبی برای انتخاب این آغاز داشتم.
ملیحه صفایی، دارنده هفت مدال طلا و نقره از دو دوره بازیهای پاراآسیایی، یک طلای قهرمانی جهان و تا دلتان بخواهد نشان و گردنآویز از رقابتهای داخلی و بینالمللی دیگر است؛ شطرنجبازی که با درخشش اخیرش در رقابت با شطرنجبازان نابینای قاره کهن آن هم در معتبرترین میدان ورزشی آسیا همه را مات قدرتنمایی خود کرد. سه نقرهای که دوره گذشته در جاکارتا گرفته بود، نه تنها در چین طلایی شدند؛ بلکه طلای چهارم حکم نایب قهرمانی کاروان ایران در بازیهای این دوره را امضا کرد!
۳ نقره دوره پیش چگونه جایش با چهار طلا عوض شد؟
من همیشه به این اعتقاد دارم هر کاری که دنبالش را بگیریم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم، حتماً نتیجه میگیریم. گفتن «نمیشود» و «نمیتوانم» نخستین ضربه را وارد میکند و خودمان میشویم مانع خودمان. از بازیهای جاکارتا در دوره پیش که با سه مدال طلا برگشتم، عزمم را برای طلایی شدن این مدالها در دوره بعد جزم و سخت تلاش کردم و در هر مسابقهای که میتوانستم، شرکت کردم. همه همراهم بودند به ویژه پدرم که خیلی دوست داشت به هدفی که دارم، دست پیدا کنم.
چقدر احتمال میدادید مدالهای نقره دوره گذشته طلایی شود؟
در اینکه بازیهای پاراآسیایی برای همه ورزشکارانی که از کشورهای مختلف شرکت میکنند، از اهمیت خاصی برخوردار است و همه تلاش میکنند مدال بگیرند، شکی نیست؛ اما من پیش از مسابقات هانگژو چند دوره مسابقات مختلف را شرکت کرده بودم. تمریناتم را به شدت دنبال میکردم و حتی چند روز آخر فشار کارم بیشتر هم شده بود. برای همین مطمئن بودم موفق میشوم. سه تا طلا را خودم فکر میکردم بدست بیاورم و روی آن برنامهریزی کرده بودم؛ اما چون طلای چهارم برای کاروان کشورم اهمیت داشت و میتوانست رتبه دوم ایران را تضمین کند، همه تلاشم را کردم تا این اتفاق بیفتد و خدا را شکر چهار طلا کسب کردم.
بهترین نتیجه یک ورزشکار در میان همه ورزشکاران کاروان ایران به شما رسید. چه حسی داشتید؟
واقعیتش را بخواهید، از اینکه توانستم چهار طلا بگیرم و عنوان پرافتخارترین ورزشکار را بدست آورم، شوکه شدم؛ اما این را هم باید بگویم همه اینها یک خدمت کوچک برای کشور و مردم ایران بود و چون این اتفاق برای کاروان کشورم افتاد، من حس عجیب و وصفناپذیری داشتم.
خوشحالکنندهترین اتفاقی که در زندگی ورزشی ملیحه صفایی افتاده است، چیست؟
بهترین و خوشحالکنندهترین خاطره من زمانی بود که از چین با چهار مدال طلا برگشتم نه به خاطر کسب این چهار مدال؛ بلکه به دلیل اینکه توانسته بودم به قولی که به پدرم داده بودم، عمل کنم و پس از بازگشت، هر چهار مدال را به گردن وی که ۲۱ روز است دیگر در میان ما نیست، بیندازم.
پیش از حضور در بازیهای پاراآسیایی قولهای زیادی به مدالآوران داده شد. آیا تاکنون این موضوع برای شما محقق شده است؟
نه به هیچ عنوان. هیچ یک از قولهایی که دادند تا امروز عمل نشده است. خیلی پیگیری کردیم؛ اما هنوز جوابی نگرفتهایم. از هر جا پیگیری کردیم، به جای دیگری ارجاع دادند! حرف ما این است آنهایی که گفتند شما برای کسب مدال بجنگید، چرا الان که ما جنگیدیم و تلاش کردیم، دنبال کار را نمیگیرند؟
دوران پر فراز و نشیب برای رسیدن به قهرمانیها
من تا دوره دبیرستان مشکل خاصی در زمینه بینایی نداشتم و کاملاً سالم بودم. در آن دوران دچار بیماری شدم و هر دو چشمم از نعمت سلامتی و بینایی محروم شد. پس از این اتفاق، مدت طولانی خودم را خانهنشین کردم و چندان اطلاعی از فعالیتهای نابینایان نداشتم تا اینکه به ۱۱۸ زنگ زدم و آنها شماره تماس بهزیستی را دادند. آنجا که رفتم، میخواستم موسیقی را دنبال کنم. ساز عود را انتخاب و شروع کردم؛ اما چون پیش از نابینا شدنم، هندبال بازی میکردم، دوست داشتم ورزش را هم ادامه دهم که با گلبال شروع کردم و حتی در این رشته بهترین بازیکن بودم و عنوان خانم گلی کشور را هم بدست آوردم. در دوران دانشگاه از طریق دوستانم با شطرنج آشنا شدم و این شد سرآغاز حضورم در عرصه شطرنج. در طول سالیانی که شطرنج را دنبال میکردم، فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردم و گاه اتفاقاتی میافتاد و سبب میشد زحمتهایی که کشیدم، ثمربخش نباشد. حتی سال ۸۹ که قرار بود به مسابقات جهانی شطرنج صربستان اعزام شوم، این اعزام لغو شد و تصمیم گرفتم کلاً شطرنج را کنار بگذارم؛ اما یک چیزی به من میگفت آخرین شانس را هم به خودت بده. در سال ۹۰ در مسابقات قهرمانی جهانی ترکیه شرکت کردم و طلای جهان را بدست آوردم.
خیلی خوشحالم که از تلاش دست نکشیدم و هیچ وقت اجازه ندادم ناامیدی بر من غلبه کند.
خبرنگار: هاشم رسائیفر
نظر شما