شخصیت حضرت زهرا(س) از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ نگاه عرفانی و عبادی، سیاسی و اجتماعی و بررسی شخصیت آن حضرت براساس آیات قرآن و روایات همگی ساحاتی است که میتواند دریچههایی به معرفت آن حضرت بگشاید.
سخنان بسیار و آثار زیادی تاکنون درباره این شخصیت یگانه تاریخ نوشته شده است ولی همچنان میتوان گفت ناگفتههای فراوانی درباره ایشان وجود دارد که باید به آنها پرداخت.
در گفتوگو با آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم به جایگاه و شخصیت آن حضرت براساس آیات قرآن و روایات پرداخته ایم که در ادامه میخوانید.
یکی از مسیرهایی که میتوان از طریق آن تا حدودی به شخصیت حضرت زهرا(س) دست یافت آیات قرآن کریم است، از منظر شما معرفی آن حضرت در کدام آیات تجلی بیشتری یافته است؟
در مورد حضرت زهرا(س) با ادبیات و مبانی و زبانهای مختلف، سخن زیاد گفته شده است ولی هنوز جا دارد که از وجود مقدس ایشان، عمق تاثیری را که در تحولات عالم و پیروزی جبهه حق داشتند و از اسوهبودن ایشان در مبارزه علیه نظام کفر و استکبار سخن بگوییم. تلقی بنده این است که اگر بخواهیم از قیام آن حضرت سخن بگوییم تا شخصیت حضرت را معرفی نکنیم که در چه ترازی است نمیتوانیم حق مطلب را ادا کنیم و تا از این گفتوگو نکنیم که وسعت میدان درگیری آن حضرت به لحاظ عوالم و زمانها چقدر است و تا جایگاه حضرت مشخص نشود، روشن نخواهد شد که حضرت زهرا(س) در فرصتی که در عالم دنیا بودند چه اقدام بزرگی انجام دادند. بنده با استناد به آیات و روایاتی چند تلاش میکنم تا شمهای از شخصیت آن حضرت بازگو شود.
یکی از آیاتی که آن حضرت را معرفی کرده است آیه نور است؛ نور خداوند در این آیه از تنزل هدایت الهی در عوالم صحبت و فرموده است: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛ از حضرت امام رضا(ع) نقل شده است که هدی من فی السموات و من فی الارض؛ هدایت همه کائنات و همه عوالم سمائی و ارضی با نور الهی واقع میشود ولی این نور اگر از ساحت ربوبی تنزل و به عوالم میرسد در قالب مثلی محقق میشود؛ مثل نوره کمشکاه؛ این مثل نور مانند چراغدانی است که در آن هم چراغی است و این چراغ در حبابی بلورین است؛ یوقد من شجره مبارکه؛ این چراغ از روغن یک درخت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی که توضیح دادهاند در موقفی از باغ قرار دارد که همیشه در محل پرتو نور خورشید است؛ یکاد زیتها؛ آنقدر روغن این چراغ برافروخته است که قبل از مواجهه با آتش مشتعل میشود. اینها بیان تمثیلی قرآن است و در ادامه فرمود جریان نور هدایت الهی طوری است که نوری بر فراز نور دیگری قرار داده شده است و خداوند کسانی را هدایت میکند که به حقیقت این چراغ هدایت راه پیدا کنند.
و مثلها را هم خداوند برای عموم مردم بیان کرده است و این حقیقت نور نصیب کسانی خواهد شد که یهدی الله لنوره من یشاء؛ بعد میفرماید این نور الهی که از عالم ربوبی تنزل پیدا کرده است در خانههایی تجلی پیدا میکند که یذکر الله؛ خداوند اجازه داده است تا ذکر الهی در آنها رفعت داده شود و اینطور نیست که انسان در هر فضایی بتواند رشد کند و اجازه رشد و رفع موانع و حجب رسیدن به عالم ذکر در این بیوت است لذا کسانی که در این خانهها اقامت دارند رجال لا تلهیهم تجاره؛ هستند؛ کسانی که هیچ بیع و تجارت و اشتغالات دنیوی مانع ذکر آنان نیست و آنها را از ذکر خدا غافل نمیکند.
خداوند جریان نور هدایت الهی را در این آیه در سه مرحله بیان فرموده است: یک مرحله، الله نور السموات و الارض؛ همه هدایتها به نور الهی برمیگردد و وقتی این نور بخواهد به عوالم برسد در مثل محقق میشود که براساس روایات، مثل نور، وجود مقدس نبی اکرم(ص) است که تمام هدایت الهی در وجود ایشان در عالم بالا ممثل شده است. کمشکاه فیها مصباح، این مثل هم مانند چراغدانی است که در داخل آن چراغدان دیگری است که مانند ستاره درخشان است و ... .پس ابتدا نوری است که در وجود نبی اکرم متمثل شده و کائنات را روشن میکند و این نورها بر فراز هم ظاهر میشوند تا در نهایت در خانههایی بر ما نازل میشوند و در دسترس ما قرار میگیرند.
روایات اولا مثل نور را به نبی اکرم تشبیه کرده است ولی مشکاه به وجود مقدس حضرت زهرا(س) تشبیه شده است و مصباحی که در این چراغ و مشکات برافروخته میشود نور امامت است؛ نور ائمه(ع)؛ نور امام مجتبی(ع) و نور امام حسین(ع)؛ البته در ذیل این آیه روایاتی وجود دارد که همگی هم درست هستند و تمام معانی میتواند مقصود باشد ولی روایتی که مرحوم کلینی در کافی نقل فرمودند این است که مثل نور، وجود مقدس نبی اکرم است تا به واسطه این نور، کائنات را هدایت کند. بعد از مشکات نور که فاطمه(س) هستند تجلی یافته سپس در نور ولایت و امامت ائمه(ع) محقق میشود. البته اینها تمثیل است.
این انوار هدایت الهی که از این مشکات تنزل مییابد، نور علی نور است و همه اشخاص هم به حقیقت این نور هدایت راه پیدا نمیکنند؛ مثلها را همه میشنوند ولی اینکه نورانی شوند اینطور نیست و مخصوص افرادی است که خداوند براساس حکمت خود اراده برای هدایت آنان دارد.
مرحله دیگر هم این است که این نور وارد یکسری خانههایی میشود که خداوند اجازه رفعت و رشد به آن داده است و در برخورداری از این نور هدایت به نقطهای میرسند که هیچ چیز مانع حضورشان در محضر خداوند نیست؛ در روایات، این بیوت را خانههای انبیاء معنا کردهاند؛ از وجود مقدس نبی مکرم اسلام(ص) سؤال شد این بیوتی که نور خدا در آن تنزل پیدا کرده است کجاست؟ و ایشان جواب دادند خانههای انبیاء لذا خانههای ایشان فضای ذکر و نور و هدایت و رفعت است. مقصود از خانههای انبیاء هم خانههای گلی نیست؛ اخلاق انبیاء و اخلاق الهی و عبودیت انبیاء، بیت انبیاء است و هر پیامبری خانههایی داشتند که امت خود را وارد این بیوت میکردند و شیطان هم تلاش کرده است تا امت به این بیت نرسند.
وقتی پرسیده شد که آیا خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) هم جزء این خانهها است وجود مقدس نبی اکرم(ص) فرمودند که این خانه، سرآمد همه آن خانهها است و بالاتر از همه آنها است. پس حضرت زهرا در عالم بالا، مشکات الهی و قلب نبی اکرم و در عالم ارض هم بیتشان بیت النور است و همه نور بیت ائمه(ع) از اینجا ناشی میشود. بیت حضرت زهرا(س) که بیت الذکر و بیت الرفعت است. در برخی روایات بیان شده است که این خانهها، سقف ندارد و سقف آن عرش است و هر کسی وارد این بیوت شد موانع و حجب از پیش پای او برداشته میشود و چون سقف آن عرش است هر کسی به اندازه ظرفیت خود میتواند به عرش برسد.
بنابراین در جریان هدایت الهی، موقف حضرت زهرا(س)، موقف مشکات نور و بیتالذکر است. خدا ایشان را مشکات هدایت الهی و قلب نبی اکرم قرار داده است. حقایقی که در قلب نبی اکرم ظهور پیدا میکند از قلب وجود مقدس فاطمه(س) در عوالم و کائنات تنزل پیدا میکند و به ما میرسد.
ایکنا ـ یکی دیگر از سورهها و آیاتی که منتسب به شان آن حضرت است، سوره مبارکه قدر است، تحلیل شما در این باره چیست؟
قبل از آنکه وارد سوره قدر شوم این توضیح را بدهم که آیات دیگری در شان حضرت فاطمه(س) داریم مانند آیه مباهله، ذوی القربی و تطهیر که ببینید چه اتفاق عظیمی رخ داده است؛ اینکه چرا ابتدا آیه تطهیر نازل شد و کسانی که مصداق آیه تطهیر بودند در جریان مباهله حضور داشتند، خود بحث فراونی دارد یا آیه ذویالقربی که برخی از مفسران معتقدند که ذوی القربی همه اقوام وجود مقدس نبی اکرم(ص) و همه قریش هستند که ائمه(ع) این را نفی کردهاند؛ بنده از اینها میگذرم که بحث پردامنهای دارد.
یکی دیگر از سورهها و آیاتی که در شان آن حضرت نازل شده است سوره مبارکه قدر است؛ خداوند در این سوره سخن از شب قدر کرده که ظرفی است که تقدیر کائنات در آن رخ میدهد؛ ظرفی است که در عظمت آن همین بس است که: انا انزلناه فی لیله القدر. قرآن وقتی خواسته است از عالم بالا بر زمین تنزل پیدا کند بر وجود مقدس حضرت زهرا(س) تنزل کرده است لذا ایشان لیله القدر است. قرآن طرح الهی برای تقدیر عالم است و این برنامه تقدیر در ظرف شب قدر نازل میشود. خداوند فرموده است: تو چه میدانی قدر چیست و آن برتر از هزار ماه است و ظرف تنزل همه ملائکه و جناب روح است که امور مختلفی که قرار است در این عالم جاری و مقدر شوند در شب قدر تقدیر و تنزل پیدا میکنند.
این عالم بدون برنامه نیست و برنامه امور در این شب تقدیر شده و تنزل مییابد و این شب، شب سلام است تا صبح؛ در برخی روایات بیان شده است که شب قدر، ظرف تقدیر همه امور عالم و ظرف نزول قرآن است و چنین شبی براساس روایت امام صادق(ع) در تفسیر فرات بر وجود مقدس حضرت فاطمه(س) منطبق شده است: الیله فاطمه و القدر الله یعنی فاطمه الله که اضافه خاص به خدا دارد یعنی دست کسی به آنجا نمیرسد و آستان، آستان الهی است؛ اگر کسی حضرت زهرا(س) را آنطور که هست بشناسد لیله القدر را درک کرده است.
بنابراین معرفت به حضرت زهرا(س) معرفت به شب قدر است و اگر کسی این مقام را درک کند بهتر از هزار ماهی است که در آن مشغول عبادت باشد و به درک شب قدر نرسد. این لیلهالقدری که معرفت آن از هزار ماه عبادت بهتر است به راحتی و برای همه میسر نیست به این دلیل در روایت داریم که فاطمه(س)، فاطمه نامیده شد زیرا همه خلائق دستشان از معرفت او کوتاه و بریده است. لذا این طور نیست که کسی طمع خام پیدا کند و بگوید حضرت، لیلهالقدر است و ما به آن میرسیم.
این نکته را هم در انجا اضافه کنم که در میدان درگیری نبی اکرم(ص) با جبهه کفر و نفاق، وجود مقدس فاطمه زهرا(س)، لیلهالقدر نبی اکرم هستند و روایات متعددی هم در ذیل این سوره اشاره به این مسئله دارد؛ برخی روایات لیلهالقدر را برای ما معنا کرده و فرموده است که خدا لیلهالقدر را برای مردم قرار داده است که از هزار ماه بهتر است و اگر آن را درک کنند راه کمال برای آنان کوتاه خواهد شد برخلاف امم پیشین که عمرهای طولانی داشتند ولی در برخی روایات دارد که لیلهالقدر را خدا به نبی اکرم عطا کرده است در عوض امکاناتی که به دشمنان ایشان داده است.
ظاهرا روایت معروفی هم درباره رؤیای صادقه پیامبر(ص) در این زمینه نقل شده است؟
بله. در روایت بیان شده است که آن حضرت در خواب دیدند که دیگران بر منبرشان بالا میروند و در منبر حضرت، راه حق را منحرف کرده و مردم را به دنیاپرستی و شیطنت و انحراف برمیگردانند؛ حضرت نگران بودند که جبرئیل آمد و حضرت برای او ماجرا را توضیح داد؛ جبرئیل در رفت و برگشتی آیات بشارت را برای آن حضرت آورد که این رؤیا، صادقه است و دشمنان به جایگاه خلافت شما دست خواهند یافت کما اینکه بنیامیه و بنیعباس دست یافتند ولی در قبال فرصت و امکاناتی که به دشمن داده شد به شما لیلهالقدر را میدهیم و این لیله از همه امکانات آنان بالاتر است و بنده برداشتم از این تعبیر آن است که بزرگترین اعطا و امکانی که خدا در برابر دشمنان پیامبر(ص) به ایشان عطا کرده است وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. بنابراین سخن از آن حضرت در تراز آیه نور و تطهیر، ذوی القربی و لیلهالقدر است.
این وجود است که غلبه تاریخی بر دشمن و ایشان لیلهالقدر نبی اکرم است. این یکی از مواقف آن حضرت است به این معنا که صرفا لیلهالقدر برای ما نیستند بلکه لیلهالقدر برای وجود مقدس نبی اکرم هم هستند. روایت دیگری در بحارالانوار درباره جایگاه فاطمه(س) در نسبت با ائمه(ع) داریم که از امام باقر(ع) سؤال کردند که چرا به جده شما زهرا(س) میگویند و حضرت فرمودند چون یک تاریکی عارض بر عالم ملائکه شد و آنها در حجاب تاریکی رفتند و در آن حجاب از خدا خواستند که ما را از این حجاب بیرون بیاور و خدا نور آن حضرت را در چراغدانی متناسب با آن عالم تجلی داد و وقتی این نور تجلی یافت حضرت فرمودند که آنقدر نور حضرت با عظمت بود همه ملائکه که خودشان از نور هستند به سجده افتادند و از خدا سؤال کردند که این چه نوری است که با تجلی او این ظلمت و حجاب برداشته شد و خدا فرمود: نور من نوری و خلقته من عظمتی اسکنته فی سمائی.
وقتی این نور در این عالم مقرر شد و قرار است وارد این عالم مادی شود خدا مسیر تنزل را توضیح میدهد و میفرماید آن را از صلب پیامبری در عالم پایین ظاهر میکنم و تجلی میدهم که افضل بر همه انبیاء است.
نظر شما