تحولات لبنان و فلسطین

استاد بازنشسته دانشگاه شریف ضمن اشاره به اینکه بزرگترین دغدغه‌اش فرهنگ حاکم بر جامعه بوده است گفت: باید روی شناساندن بزرگان تمدن اسلامی به نسل جدید کار کرد و کتاب‌هایی درآورد که نسل جوان این قدر بیگانه‌بین نباشد.

انتقاد مهدی گلشنی از بی‌توجهی به اهل علم و بیگانگی نسل جدید با هویت دینی و ملی

به گزارش قدس آنلاین، آیین نکوداشت مقام علمی مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف و عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی صبح امروز ۲۸ آذر با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی، رئیس نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، محمدجواد هراتی، قائم مقام وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در امور علوم انسانی، شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و ابراهیم دادجو، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.

در این نشست مهدی گلشنی سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید؛

می‌خواستم در این فرصت به این پژوهشگاه چند توصیه کنم. همواره بزرگترین دغدغه من فرهنگ حاکم بر محیطمان بوده است. متاسفانه بعد از انقلاب از فرهنگ غفلت شد در صورتی که فرهنگ نقش اساسی دارد. در زمان انتخابات مسائل سیاسی و اقتصادی از سوی کاندیداها مطرح می‌شود ولی مسائل فرهنگی مطرح نمی‌شود. وضعیت واقعا خوب نیست و نهاد رهبری می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند لذا در این زمینه چند توصیه مطرح خواهم کرد.

وقتی تمدن اسلامی شروع شد تفکر حاکم جهان‌بینی اسلامی بود. در دوره قرون وسطی هم همین فکر حاکم بود و کار علمی را عبادت دینی می‌دانستند. جالب این است نیوتون و لایبنیتس صریحا اقرار دارند کار علمی‌شان عبادت خداوند است. در  عرض ۲۰۰ سال این تفکر از بین رفت و گفتند هر سوالی را علم تجربی جواب ندهد جواب ندارد ولی بعدا این تفکر تغییر کرد چون دیدند علم به همه سوالات پاسخ نمی‌دهد. سوالات بنیادین را علم پاسخ نمی‌دهد و باید سراغ فلسفه و دین رفت. بسیاری از بزرگان تراز اول علم در سی سال اخیر می‌گویند جواب این سوالات را فقط از دین می‌شود گرفت. به عنوان مثال پوپر گفت ارزش‌های اخلاقی را نمی‌توان از علم گرفت. حتی کانت به خاطر اخلاق به خدا برگشت. این در حالی است که در اکثر دانشگاه‌های ما از این مسئله غفلت می‌شود.

بنابراین بر هر علمی یکسری اصول حاکم است که دانشجویان نمی‌دانند. مسئله دیگر این است هیچ تجربه‌ای یگانه نیست مثلا در ابتدا که نظریه فیزیک کوانتوم مطرح شد و می‌گفت الکترون مکان ندارد تا زمانی که اندازه‌گیری کنی، همان وقت انیشتین به این نظریه تاخت ولی گوش ندادند تا اینکه سی سال بعد یک فیزیکدان کوانتوم دیگری ساخت که هم علّی بود و هم آزمایشات را پاسخ می‌داد.

چتر الهیات بالای سر علم

این تحولات که حاصل شد به این سمت رفتند باید چیزی باشد همه این مشکلات را برطرف کند و باید یک جهان‌بینی حاکم باشد و یک چتر الهیات بالای سر علم باشد. متاسفانه این تحولات در میان ما منعکس نیست. یونانیان مطالعه علم می‌کردند جهان طبیعت را بفهمند، تمدن اسلامی مطالعه علم می‌کرد آثار صنع الهی را بشناسد ولی تمدن جدید مطالعه علم می‌کند و دنبال قدرت و ثروت است. در محیط ما کدام یک از این تفکرات حاکم است؟ از دانشجو بپرسید برای چه درس می‌خوانی ببینید چه جوابی می‌دهد. یکبار معلم‌های مدرسه تیزهوشان به من گفتند دانش‌آموزان از ما می‌پرسند کدام دانشگاه درس بخوانیم که بتوانیم زودتر بورس بگیریم.

چند پیشنهاد برایتان دارم. یکی از چیزهایی که از آن غفلت شده آشنایی محیط با تمدن اسلامی است. الآن نسل جدید نه سعدی را می‌شناسد نه ابن سینا را. به نظرم شناخت تمدن اسلامی خیلی مهم است. آنها چند خصوصیت داشتند؛ اول اینکه الهامشان از قرآن بود، دوم کسب علم از هر منبع، یعنی از هر جا می‌توانستند علم را می‌گرفتند. نکته بعد حاکمیت روح تسامح و تحمل آرای دیگران بود. نکته بعد پرهیز از تقلید کورکورانه. چقدر اصرار داشتند تقلید نکنید. می‌گفتند هر کس بدون دلیل مطلبی را قبول کند از فطرت انسانی به دور است. در همین غرب نظریه کوانتوم آمد همه بدون استدلال قبول کردند. ما به وضعیت خودمان نگاه کنیم می‌بینیم کار ما فقط مشق‌نویسی بوده است.

اندازه ورزشکاران به علما توجه نمی‌شود

مسئله دیگر اینکه علما حقیقت‌جو و سختکوش بودند. اگر می‌فهمیدند عالمی فلان جا هست به آنجا می‌رفتند. شما مسافرت‌های شهید ثانی را نگاه کنید. یکی دیگر از ویژگی‌هایشان بزرگداشت علما بود. ابوریحان هر وقت می‌خواست نزد حاکم می‌رفت ولی الآن اینگونه نیست. الان اینقدر که از ورزشکاران تجلیل می‌شود از عالمان تجلیل نمی‌شود. مورد بعد جامعیت علم اسلامی است. قبلا همه علوم یکجا درس داده می‌شد. ما باید واقعا به علوم دیگر اهمیت بدهیم ولی نه به مدلی که الان هست. در آمریکا دانشکده‌های علوم به فلسفه توجه دارند ولی در دانشگاه شریف بدترین توهین‌ها را شاهد بودیم. واقعا این تحول در غرب حاصل شده و الآن علوم انسانی پزشکی راه افتاده است. در این چند سال گذشته چند بخش فلسفه فیزیک تاسیس شده است.

پیشنهاد من این است که این پژوهشگاه روی شناساندن بزرگان تمدن اسلامی کار کند و کتاب‌هایی درآورد که نسل جوان این قدر بیگانه‌بین نباشد. یک بعد دیگر قضیه که خیلی مهم است تقویت هویت دینی و ملی است که بسیار ضعیف است. مورد دیگر اینکه باید از دبستان به بعد جهان‌بینی اسلامی و الهی به نسل جدید شناسانده شود، تفکر اصیل اسلامی شناسانده شود. این چیزها را نمی‌شود با زور تزریق کرد باید با فرهنگ خوب تزریق کرد. در مالزی حجاب را با فرهنگ منتقل کردند. با فرهنگ شما می‌توانید این کارها را کنید، با زور نمی‌شود.

انتقاد مهدی گلشنی از بی‌توجهی به اهل علم و بیگانگی نسل جدید با هویت دینی و ملی

دکتر گلشنی؛ نشان توان و غربت فرهنگ اسلامی است

در ادامه نشست حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا؛ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

دکتر گلشنی بخشی از فرهنگ و ظرفیت فرهنگی جامعه علمی ما هستند. چیزی که از توان این فرهنگ خبر می‌دهد، منتهی غربت آن را هم نشان می‌دهد. شخصیتی مثل دکتر گلشنی دیر درخشید. از وقتی در دانشگاه شریف رشته فلسفه علم را تاسیس کردند و با غربت پیش بردند تاکنون این رشته نتوانسته جایگاه مطلوب خودش را در حوزه علوم پایه و مهندسی پیدا کند.

انتقاد مهدی گلشنی از بی‌توجهی به اهل علم و بیگانگی نسل جدید با هویت دینی و ملی

ادبیات فلسفه علم از دهه شصت در غرب شکل گرفت. ابتدا متولد شد بعد اسم و رسم یافت. بیشتر هم توسط دانشمندان علوم پایه مطرح شد. دکتر گلشنی سعی کردند این ادبیات را به ایران منتقل کنند و این رشته اگر می‌توانست جایگاه خود را پیدا کند افق‌گشایی نسبت به علوم اتفاق می‌افتد. ما باید همان هنگامی که دارالفنون را زدیم به لایه‌های معرفتی آن توجه می‌کردیم. لذا ما با ۲۰۰ سال تاخیر این مسیر را رفتیم و از ابتدای برخورد با علم مدرن واژگونه با آن برخورد کردیم.

همواره علوم ما با حکمت تجانس داشته و حکمت رایج در گذشته حکمت مشا و اشراق بود. وقتی حکمت متعالیه آمد تا در فضای فلسفه مستقر شود ۲۰۰ سال طول کشید و به مرور ملاصدرا شناخته شد. وقتی شناخته شد باید پیامد دستگاه فلسفی خود را در علوم نشان می‌داد ولی ما نتوانستیم این کار را کنیم لذا امروز باید با همتی ضمن شناسایی علوم مدرن با عقبه فلسفی امتزاج ایجاد کنیم.

کلاس درس، تنها فضا برای گفت‌وگوی مستقیم با نسل جدید

در پایان برنامه حجت الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی؛ رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

ما با یک جامعه در حال شکل‌پذیری و دائما در حال تغییر مواجه هستیم خصوصا نسل جوان دچار بحران‌های متنوعی می‌شود. این را ضمیمه کنید به اثرگذاری نهادهای مرجع مثل مدرسه و خانواده که کم‌رنگ شده و اینکه حضور نسل جدید در فضای مجازی بیشتر شده. از سویی بخش غالب جامعه مخاطب رسانه رسمی ما نیستند. این مسیری که پالایش نشده در فریب جنگ شناختی به ذهن مخاطب منتقل می‌شود و نیاز است برای تصحیح و ارزیابی و سم‌زدایی، بخش‌های مطمئن جامعه با جوانان گفت‌وگو کنند.

مصطفی رستمی

در فضای مجازی این گفت‌وگو آسان نیست چون نسل جدید مخاطب ما نیستند. کجا با اینها طرف گفت‌وگو هستیم؟ تنها جا فضای کلاس درس است. در اینجا امکان گفت‌وگو و تخاطب وجود دارد. از این نظر کلاس دروس معارف هم فرصت بزرگی است و هم مسئولیت بزرگی است. مسئله‌شناسی، اشراف به آنچه در حال جریان است و طراحی مسیر برای تولید محتوا از اهمیت زیادی برخوردار است. از سویی فضای مجازی در کنار تهدیدات فرصت‌های بزرگی هم ایجاد کرده است و اگر حرف حق را به گوش مخاطب برسانیم اثرگذار می‌کند.

اتفاقی که امروز در اروپا و آمریکا می‌بینیم فرصت بزرگی برایمان ایجاد کرده است. طبق نظرسنجی‌ها ۶۷ درصد جوانان آمریکایی خواهان توقف جنگ هستند. طبق نظرسنجی هاروارد ۵۱ درصد جوانان خواستار نابودی اسرائیل هستند. این جریان ممکن است عکس العمل نسبت به جامعه باشد ولی نشان می‌دهد بقیه کشورها هم نگران جریانی در جامعه خودشان هستند که خلاف سیاست‌های رسمی آنها است.

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.