به گزارش قدس آنلاین، در همین راستا، فارینافرز در تحلیلی درباره رویکرد ایران نوشته است: «فوریترین هدف ایران این است که حماس و جهاد اسلامی فلسطین محبوبتر و قدرتمندتر از گذشته ظاهر شوند.
ایران به خصوص میخواهد شرکایش آسیب تحمل ناپذیری بر اسرائیل وارد کنند و در عین حال از پیروزی اسرائیل در نوار غزه جلوگیری شود. اکنون حماس موفق شده نبرد نیابتی ایران و اسرائیل که به طور معمول در لبنان و سوریه جریان داشت را وارد اسرائیل کند».
براساس این گزارش، «حماس هم مانند همتای لبنانیاش، در گذر زمان و با کمک ایران توانمندتر شده و با رویاروییهای مکرر نظامی با اسرائیل، قدرت خود را افزایش داده است. ایران با ارائه حمایتهای مالی، نظامی و سیاسی، به پیشرفت توانمندیهای حماس و زرادخانه بهسرعت در حال گسترش راکتهایش کمک کرده است».در چنین شرایطی، نیروهای مقاومت و کانونهای تقابل با رژیم صهیونیستی و آمریکا که در نقاط مختلف منطقه پراکندهاند، در اصل مبارزه با اشغالگران با رویکرد ایران همسو هستند و همین اشتراک نظر موجب شده جبهه واحد نبرد تشکیل شود و با تشدید فشارها و اقدامات ایذایی بتواند توان اسرائیل را به چندین جبهه معطوف کند و از میزان آن بکاهد.
احتمال تشکیل ائتلاف جهانی علیه ایران
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با قدس در همین زمینه تصریح کرد: از هفت اکتبر که عملیات طوفان الاقصی آغاز و به شکست ارتش رژیم اسرائیل منجر شد، ساختار خاورمیانه در حال دگرگونی بوده و منطقه در انتظار پایان عملیات طوفان الاقصی است. طوفان الاقصی مسئله مرگ و زندگی برای فلسطین است تا ساختار داخلی را تغییر بدهد، بنابراین اگر رژیم صهیونیستی و آمریکا شکست بخورند، به شکلگیری دولت مستقل فلسطینی منتهی خواهد شد. آمریکا و اروپاییها باتوجه به اهمیت حضور محور مقاومت در کنار حماس و جهاد اسلامی، انواع کمکهای مالی و نظامی را در اختیار اسرائیل قرار دادهاند. همچنین برخی اتهامات علیه ایران توسط آمریکا و دولتهای اروپایی مطرح میشود تا شکست رژیم صهیونیستی را متوجه کشورمان سازد. از سوی دیگر، رژیم اشغالگر قدس تلاش دارد معادلات منطقه و جنگ را به نفع خود تغییر دهد و در این مسیر از هرگونه جنایت و بهکارگیری تسلیحات کشتار جمعی دریغ نمیکند. باتوجه به این شرایط، گرچه ایران نقش پررنگ و معنوی در حل مناقشات منطقه دارد، اما به صورت مستقیم وارد عمل نمیشود؛ زیرا سیاست ایران بر این است که محور مقاومت را تقویت کند بدون اینکه به صورت مستقیم وارد درگیری شود.
هانیزاده ادامه داد: ورود ایران به جنگ به عنوان یک کشور پرنفوذ منطقهای موجب میشود آمریکاییها بهانهگیری کرده و ائتلاف جهانی علیه کشورمان تشکیل دهند. بنابراین محور مقاومت و نیروهای زیر مجموعه آن به صورت مستقل عمل میکنند. آمریکاییها در طول ۷۰ روز گذشته چندین کشتی حامل سلاحهای کشتار جمعی برای رژیم صهیونیستی ارسال کردهاند، به همین دلیل انصارالله یمن تنگه باب المندب را روی کشتیهای حامل سلاح برای اسرائیل بستند. از طرف دیگر الحشدالشعبی و حزبالله به منظور کاهش فشار نظامی صهیونیستها بر مردم غزه وارد عمل شدند. نیروهای عمل کننده در مجموعه محور مقاومت به صورت غیر متمرکز فعالیت میکنند اما درنهایت اقدامات این گروهها در راستای منافع و حقوق ملتهای اسلامی از جمله ایران است. باتوجه به اینکه اسرائیل از حمایت مادی، سیاسی و نظامی آمریکا و غرب برخوردار است، بنابراین محور مقاومت هم در تقابل با محور صهیونیستی – آمریکایی عمل میکند و این تقابل عملاً منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را پوشش میدهد.
وی تأکید کرد: حزبالله، الحشدالشعبی و انصارالله در چارچوب سیاستی مشترک مبنی تضعیف جایگاه نامشروع آمریکا و غرب در منطقه و تقابل با رژیم صهیونیستی و جنایات آن رفتار میکنند که همین موضوع میتواند منافع ایران را تأمین کند. طبیعی است درگیری مستقیم میان ایران و حامیان اسرائیل به نفع کشورمان نیست؛ زیرا امکان دارد آمریکاییها ائتلاف جهانی مشابه آنچه در افغانستان، عراق و لیبی تشکیل دادند، برای ایران تدارک ببینند. مصلحت ایران اقتضا میکند منطقه را با استفاده از جریانات ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی محور مقاومت مدیریت و هدایت کند. رهبران و مقامات مختلف در منطقه به ویژه کشورهای اسلامی معتقدند مدیریت ایران کاملاً هوشمندانه است؛ زیرا دخالت مستقیم ایران در جنگ غزه چندان کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد. آمریکاییها هم تلاش میکنند جنگ چندان طولانی نشود و گسترش پیدا نکند؛ زیرا در غیر اینصورت خاورمیانه شاهد بحرانی نفسگیر خواهد شد که منحصر به منطقه نخواهد بود و کل جهان را دربرمیگیرد. در این بین ممکن است کشورهای دیگری همچون روسیه و چین نیز از فضای تنشآلود و بحرانی بهره ببرند و موجب گسترش جنگ و خارج شدن اوضاع از کنترل بازیگران شوند.
نظر شما