به گزارش قدس آنلاین، درست همانطور که انتظار میرفت قانون خلق الساعه سقف قراردادهای بازیکنان و مربیان لیگ برتر که با جار و جنجال بسیار زیادی ابتدای فصل بیست و سوم از سوی فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ به اجرا درآمد به شکل مفتضحانهای شکست خورد تا صدای اکثریت غریب به اتفاق باشگاه های لیگ برتری به ویژه مدعیان حاضر در کورس قهرمانی بلند شود.
آنالیز واکنشهای ناشی از صدور حکم کمیته استیناف در وتوی حکم کمیته انضباطی مبنی بر کسر امتیاز از دو باشگاه سپاهان و پرسپولیس نشان میدهد سو مدیریت در حلقه تصمیم گیری در فوتبال ایران به شکل غیر قابل باوری فوتبال ایران را به سمت حاشیه و اشوب سوق داده به شکلی که در کمتر از 24 ساعت از انتشار حکم کمیته استیناف بالغ بر ده ها بیانیه و صدها مصاحبه در این خصوص از سوی چهره های فوتبال و مدیران و عوامل باشگاه های لیگ برتری در رسانهها منتشر شده تا تراژدی بزرگی در حوزه فوتبال شکل بگیرد.
اما مدیران فدراسیون فوتبال بدون کوچکترین استرسی نه تنها تبعات این رفتار غیر منطقی را نمیپذیرند بلکه با اعتماد به نفسی مثال زدنی خود را همچنان برنده این ماجرا نشان می دهند و اصرار دارند آئین نامه تدوین شده از سوی سازمان لیگ و کارگروه نظارت بر اجرای سقف قرارداد، بدون عیب و ایراد بوده و باعث شده صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های جاری فوتبال صورت گیرد؛ مسالهای که مدیران باشگاه ها به هیچ وجه آن را قبول ندارند و از زمانی که این حکم توسط کمیته استیناف صادر شده به اشکال مختلف تلاش کردند آن را غیر منطقی و نادرست توصیف کنند؛ اما علی رغم این تلاش نه تنها فدراسیون فوتبال عقب نشینی نکرد بلکه صبح روز چهارشنبه سه نفر از اعضای کارگروه ناظر بر اجرای قانون سقف قراردادها در برابر خبرنگاران اعلام کردند حکم استیناف اعمال و اجرا خواهد شد و هیچ کسی حق اعتراض ندارد.
رفتار غیر منطقی مدیران فدراسیون فوتبال و اصرار به تائید حکم استیناف با واکنش گسترده هواداران در شبکه های اجتماعی نیز مواجه شد تا حدی که کمپن های متعددی علیه فدراسیون فوتبال شکل گرفت اما این کنش گری و مطالبه عمومی نیز جوابگو نبود تا مشخص شود در فوتبال ایران هیچ ضابطهای وجود ندارد و مدیران عالی رتبه فدراسیون فوتبال در چشم بر هم زدنی میتوانند نظرات و تصمیمات خود را تغییر دهند و بدون اینکه لبخند بزنند خود را صاحب حق بدانند، دقیقا اتفاقی که در ماجرای بازگرداندن امتیازهای کسر شده سپاهان و پرسپولیس رقم خورد.
نکته تامل برانگیز اما رفتار منفعت طلبانه ارکان قضایی فوتبال در این ماجراست، به شکلی که از احضارها و احکام کمیته انضباطی و اخلاق برای منتقدان کاملا پیداست احتمالا بخش مدیریت فوتبال درآمد قابل توجهی بابت جرائم نقدی به دست خواهد آورد تا به این ترتیب کسری بودجه فوتبال ایران تا حدی تامین شود و سایر منتقدان و عوامل اجرایی باشگاه متوجه شوند اگر به تصمیم فدراسیون اعتراض کنند با جرائم مالی سنگین رو به رو خواهند شد.
ولی با وجود رفتار دیکتاتورگونه فدراسیون فوتبال در برابر منتقدان و نقره داغ کردن آنها، بخش قابل توجهی از کارشناسان و صاحبنظران اعتقاد دارند، رویه مدیران فوتبال ایران اثبات کرد نه تنها ثبات در تصمیم گیری وجود ندارد بلکه آنها خود به عنوان بزرگترین عامل اختلاف میان باشگاه ها و مربیان و مدیران میتواند در کسری از ثانیه با یک تصمیم، آشوب و تنش را به حوزه فوتبال تزریق کنند تا به این ترتیب بی کفایتی و سو مدیریت در حوزه تصمیم گیری را به اثبات برسانند.
در دنیای امروز که تصویر و مدیا حرف اول را برای اثبات حقیقت میزند مدیریت فوتبال ایران با آلزایمر مصلحتی به راحتی حرف ها و وعده های چند ماه پیش خود را به دست فراموشی سپردند و حالا در اوج ناباوری به لنز دوربین های خبرنگاران و تصویربرداران برنامه ورزشی زل می زنند و ادعا می کنند ما به دنبال اصلاح ساختار معیوب فوتبال ورشکسته ایران هستیم در حالی که سلسله رفتارهای آنها نشان میدهد از نگاه آنها فوتبال حکم یک آزمایشگاه کوچک خانگی را دارد که می توانند با هر تصمیم واکنش اعضای آن را بدون کوچکترین هزینه ای مشاهده کنند در حالی که این رفتار، سقوط مدیریت در حوزه فوتبال را معرض نمایش می گذارد و مشخص میشود چرا فوتبال ایران در سال های اخیر به این ترتیب منزوی شده و امروز هیچ افتخاری را در رویدادهای بین المللی به دست نمی آورد.
برای دستیابی به نتیجه این پاسخ کافی است اظهارات حلقه مدیریتی فوتبال در ماجرای سقف قرارداد را در زمان اجرا و واکنش های امروز آنها در ارتباط با نقض این قانون را با هم مقایسه کنید.
نظر شما