نهادی که به گفته بسیاری از کارشناسان اگرچه در دهه نخست انقلاب اسلامی عملکرد مثبتی داشت، اما با گذشت زمان بهتدریج دچار ضعف و ناکارآمدی شد تا جایی که دستکم از یک دهه پیش ایده انحلال و واگذاری وظایف آن به معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در مجلس شورای اسلامی مطرح شد. حتی اواخر شهریور امسال ایده یاد شده با همراهی دولت در کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه تصویب شد، اما در صحن مجلس مورد اعتراض قرار گرفت و به کمیسیون تلفیق بازگشت و کلاً ماهیت آن تغییر پیدا کرد. حالا این بار به جای انحلال سازمان سوادآموزی، با یک الحاقیه ایده بازنگری در قانون اساسنامه این سازمان مطرح شده است.
با این همه پرسش این است که در مفاد اساسنامه سازمان نهضت سوادآموزی چه تغییراتی اتفاق میافتد و آیا در صورت تدوین و تصویب اساسنامه جدید آیا امیدی به کارآمدی این سازمان و تحول در حوزه آموزش و پرورش غیررسمی خواهیم داشت؟
سازمان با اساسنامه جدید نقش تنظیمگری را به عهده میگیرد
مدیرکل حوزه ریاست سازمان نهضت سوادآموزی در پاسخ به قدس میگوید: رسالت سازمان از همان گام نخست از سال ۵۸ تاکنون، آموزش پایه یا همان سطح خواندن، نوشتن، حساب کردن، روخوانی قرآن کریم برای افراد بالای ۱۰ سال بود، اما با مصوبه مجلس و در گام دوم نهضت سوادآموزی توسعه و تعمیق سواد مدنظر است. یعنی سوادآموزی دیگر محدود به آموزش پایه نیست بلکه گسترش سواد و رسیدن به قله دانایی نیز مورد توجه است.
دکتر محمدامین مظلوم خداشهری با اشاره به اینکه اساسنامه نهضت سوادآموزی طبق اهدافی که مجلس تعیین کرده است، اصلاح و تدوین میشود، میافزاید: مثلاً یک بازتعریف از سواد انجام میشود، به طوری که آموزش در نهضت از آموزش پایه به آموزش همگانی، دائم و مادامالعمر تبدیل خواهد شد. چون اکنون دنیا در تعریف چهارم از سواد است. یعنی بعد از تعریف نخست از سواد که توانایی خواندن و نوشتن بود، دانستن یک زبان دیگر به عنوان تعریف دوم از سواد مطرح شد. پس از آن کار با رایانه در تعریف سواد ذکر شد. حالا هم تعریف سواد این است که فرد با دانستههایش بتواند در محیط اطرافش تغییر ایجاد کند. این درحالی است که ما هنوز نتوانستیم تعریف تازهای از سواد در کشور داشته باشیم. بنابراین ضرورت دارد شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف تازهای از سواد ارائه دهد تا علاوه بر توانایی خواندن، نوشتن، حساب کردن و روخوانی قرآن کریم موارد دیگری هم مثل سواد تربیت فرزند، سواد مالی، سواد رسانهای و... سواد محسوب شده و در اساسنامه جدید گنجانده شود.
وی مشارکتی و مردمی بودن را رویکرد اصلی سازمان در گام دوم نهضت سوادآموزی عنوان میکند و میگوید: میخواهیم به همان پیام امام خمینی(ره) برگردیم و کار ریشهکنی بیسوادی را به مردم بسپاریم. یعنی با اساسنامه جدید از قالب تصدیگری یا اجرائیات خارج میشویم و نقش تنظیمگری را در حوزه آموزش و پرورش غیررسمی ایفا میکنیم. به طوری که مثلاً هر شرکت، نهاد، سازمان و دستگاهی که در کشور فعالیت دارد باید در کنار آن یک افزونه آموزشی هم برای مردم ایران داشته باشد.
مظلوم خداشهری ادامه میدهد: بیشک با تدوین و تصویب اساسنامه جدید نهضت سوادآموزی زمینه برای توسعه و تعمیق آموزش در افرادی که به هر دلیلی از آموزش رسمی جا ماندهاند، فراهم میشود. در واقع پس از این شاهد یک تحول در حوزه آموزش و پرورش غیررسمی خواهیم بود، چون سراغ سوادهای جدید خواهیم رفت.
نهضت سوادآموزی یک آموزش و پرورش غیررسمی است. درواقع چنین آموزش و پرورشی یک نوع مددکاری اجتماعی است. در این نوع آموزش و پرورش دیگر زمان و مکان مطرح نیست، چون در هر زمان و جایی ممکن است آموزش اتفاق بیفتد. مثلاً میشود در یک کارگاه یا حسینه آموزش غیررسمی ارائه داد.
وی در پاسخ به اینکه در صورت تدوین و تصویب اساسنامه جدید، آیا خطری متوجه امنیت شغلی معلمان و کارکنان سازمان نهضت سوادآموزی میشود؟ میگوید: نیروهای نهضتی برونسپاری یا شرکتی هستند و آنها با شرکت طرف قرارداد هستند. یعنی سازمان از خود هیچ نیرویی ندارد. ضمن اینکه تعیینوتکلیف نیروهای نهضتی باید به چه شکلی باشد در آییننامه اجرایی اساسنامه یا در مرحله بعد مطرح میشود.
با وجود این، تعیینوتکلیف نیروهای آموزشدهنده که در حال خدمت هستند از مسیر نهاد مجلس و سازمان امور اداری و استخدامی میگذرد. البته در کارگروههایی که برای تدوین اساسنامه جدید تشکیل میشوند شاید این موضوع مطرح شود که چه اتفاقی برای معلمان نهضتی میافتد، اما سرانجام این مجلس و سازمان امور استخدامی هستند که وضعیت را مشخص میکنند که این نیروها همچنان به کار گرفته شوند یا نه.
وی با رد ادعای کسانی که عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی را ناموفق میدانند، میگوید: عملکرد این سازمان قطعاً بیشک بوده به طوری که در حال حاضر ۹۸درصد افراد ۱۰ تا ۴۹ساله کشور باسوادند یعنی سواد پایه را دارند که این موضوع نشان میدهد نهضت در تحقق هدفش که ریشهکنی بیسوادی مطلق بوده روند رو به رشدی داشته است.
مدیرکل حوزه ریاستی سازمان نهضت سوادآموزی بسته نبودن مبادی بیسوادی را عمده دلیل عدم ریشهکنی بیسوادی مطلق در کشور میداند و میگوید: اگر مبادی بیسوادی بسته بود تاکنون هدف مورد نظر محقق میشد، اما مبادی ورود بیسوادی بسته نیست - و قانونهای الزامآوری هم سر این موضوع نداریم تا مثلاً افراد حتماً مدرک پایان متوسطه اول را بگیرند - به همین خاطر هر ساله جمعی از افرادی که ترکتحصیل میکنند به سبد بیسوادان نهضت اضافه میشوند. این درحالی است که برپایه اساسنامه موجود، ما مکلف به آموزش پایه افراد ۱۰ تا ۴۹ ساله در کشور هستیم و آموزش افراد زیر ۱۰ سال به عهده معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش است.
وی در خصوص نامه دفتر رهبرمعظم انقلاب که در آن به صراحت موضوع انسداد مبادی ورودی بیسوادی به عهده سازمان نهضت سوادآموزی گذاشته شده است، هم میگوید: این موضوع برای مناطقی است که امکان وجود مدارس در آنها نیست. یعنی اگر در جایی مدرسه وجود نداشته باشد سازمان میتواند ورود کند. البته بهتازگی با دستور وزیر آموزش و پرورش پیگیری و آموزش تمام بازماندههای از تحصیل به نهضت سوادآموزی سپرده شده است؛ وگرنه تا پیش از این دستور ما برپایه اساسنامه عمل میکردیم.
مظلوم خداشهری ادامه میدهد: هیچ کشوری آموزش و پرورش غیررسمی خود را منحل و نابود نمیکند ضمن اینکه عدالت آموزشی حکم میکند ما در کنار آموزش وپرورش رسمی، آموزش و پرورش غیررسمی هم داشته باشیم.
با تغییر اساسنامه هم آمار بیسوادی مطلق بیشتر میشود
امان قلیج شادمهر، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم اگرچه از حفظ استقلال سازمان نهضت سوادآموزی دفاع میکند، اما معتقد است بازنگری در اساسنامه این سازمان عملاً تأثیر چندان مثبتی در ریشهکنی بیسوادی و همچنین توسعه و تعمیق باسوادی در جامعه نخواهد داشت. برای تحقق این اهداف، اساسنامه موجود هم کفایت میکند البته به شرط اینکه سازمان مورد حمایت قرار گیرد و تقویت شود. در واقع اگر برای آموزش مردم سرمایهگذاری نشود با تغییر اساسنامه هم آمار بیسوادی مطلق سال به سال بیشتر میشود و حتی به ۱۰ میلیون نفر هم خواهد رسید.
وی درخصوص عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی هم میگوید: سازمان را به شیر بییال و دم تبدیل کردند. یعنی به لحاظ مالی و امکانات هیچ حمایتی از آن نکردند. در چنین وضعیتی نهضت سوادآموزی چه کاری میتواند انجام دهد.
پا برجا بودن انحلال سازمان در صورت عدم رفع مشکلات ساختاری آن
اما محمدصادق عبداللهی، مدیر گروه آموزش و پرورش مرکز پژوهشهای مجلس، نگاه دیگری به موضوع دارد و به قدس میگوید: دوری از فرمان حضرت امام(ره) و درگیری سازمان با تشریفات اداری، عدم ارتباط ساختاری با معاونتهای آموزشی وزارتخانه آموزش و پرورش را مهمترین دلایل تحقق ریشهکنی بیسوادی از سوی سازمان طی گذشت چهار دهه از فعالیتش عنوان میکند و میافزاید: در واقع مدل ساختاری سازمان نهضت سوادآموزی درست نیست به همین خاطر مشکلات مختلفی مثل بلاتکلیفی نیروهای نهضتی برای استخدام ایجاد میکند و در نتیجه با وجود اینکه بودجه برای آن تعریف شده، کادر اداری و تشریفات و... دارد باز در تحقق هدفش ناموفق است.
عبداللهی، با اشاره به اینکه بهتر بود مأموریتهای سازمان نهضت سوادآموزی به معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش واگذار میشد، میافزاید: چون این وزارتخانه در همه روستاها و مناطق محروم کشور آموزگارانی دارد که میتوانند با دادن اضافه کار و حقالزحمه بیشتر و... به آنها، مسئولیت سوادآموزی و ریشهکنی بیسوادی را به عهده بگیرند. دلیل دیگر هم اینکه بازماندگی و ترکتحصیل اصلیترین مبادی افزایش جمعیت بیسوادی است، به طوری که سالانه ۹۰۰ هزار بازمانده و ترککننده تحصیل داریم، اما آموزش و پرورش در حال حاضر خود را مکلف به جذب و آموزش این گروهها نمیداند در نتیجه این افراد پس از چند سال تبدیل به بیسواد مطلق میشوند. بنابراین اگر مأموریت سازمان نهضت سوادآموزی به معاونت ابتدایی سپرده شود آنوقت وزارت آموزش و پرورش درخصوص جذب این عده احساس مسئولیت ساختاری میکند و مشکل مورد نظر رفع میشود.
وی ادامه میدهد: هرچند مجلس به خاطر بعضی مسائل به جای انحلال سازمان نهضت سوادآموزی به بازنگری اساسنامهاش رأی داده که این به مفهوم این است که این سازمان باید درصدد رفع مشکلات ساختاریاش برآید به طوری که هم بتواند بحث مبادی بیسوادی را حل و بیسوادی مطلق را صفر کند و هم سطح آموزش عمومی را گسترش دهد.
وی در پاسخ به اینکه آیا با اصلاح اساسنامه، شاهد کارآمدی این سازمان خواهیم بود؟ میگوید: امیدواریم این اتفاق بیفتد و دوستان سازمان هم به این نتیجه رسیده باشند که مجلس به صورت محکم روی کار نهضت نظارت میکند و دنبال این است که مسئله بیسوادی مطلق را در جامعه حل کند حتی تا پای انحلال آن هم پیش رفت، اما سرانجام ترجیح داد یک فرصت دیگر به این سازمان بدهد تا مشکلات ساختاری خود را حل کنند؛ ولی اگر باز این اتفاق نیفتد ایده مجلس همچنان پا برجاست.
وی ادامه می دهد: وظیفه اصلی سازمان نهضت سوادآموزی ریشهکنی بیسوادی مطلق در جامعه بوده است. حتی براساس بند (ی) ماده ۵۲ قانون برنامه چهارم توسعه، این سازمان مکلف بوده است بیسوادی افراد گروه سنی زیر ۳۰ سال را به صفر برساند، در برنامه پنجم توسعه کشور هم همین موضوع تکرار شد. این در حالی است که براساس سرشماری انجام شده در سال ۱۳۹۵ همچنان ۸ میلیون و ۷۹۵ هزارو ۵۵۳ نفر از جمعیت بالای ۶سال کشور بیسواد مطلق هستند که همین رقم گویای ناکارآمدی سازمان نهضت سوادآموزی است و نشان از ناتوانی آن در رفع معضل بیسوادی مطلق در جامعه دارد در حالی که این مسئله مهمی است و بسیاری از همسایگان ما توانستند بیسوادی مطلق را در میان مردمشان به صفر برسانند.
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا سازمان در حال حاضر ابزارهای کافی را بهویژه در بهرهگیری از معلمان باکیفیت دارد تا بتواند اهداف مورد نظر ازجمله استفاده از روشهای نوین آموزشی بزرگسالان، متصل کردن آموزشها به مهارتآموزی و اشتغالزایی و... را محقق کند؟ میگوید: اگر این سازمان ظرفیتهای لازم را داشت تا حالا توانسته بود بیسوادی را ریشهکن کند. چون چنین ظرفیتی ندارد در تحقق این هدف موفق نبوده است.
وی درخصوص ادعای رئیس سازمان نهضت سوادآموزی مبنی بر رفع بیسوادی مطلق ۹۸درصدی از جامعه هم میگوید: نباید دایره بیسوادی را کوچک کرد. به هرحال چنین اقدامی بازی کردن با آمار و کلاه گذاشتن سر مردم و مسئولان بالادستی است. دوستان باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا ۸ میلیون و ۷۰۰هزار نفر از جمعیت بالای ۶ سال کشور بیسواد مطلق هستند؟ چون طبق قانون آموزش افراد بازمانده و تارکان از تحصیل به عهده سازمان نهضت است .
ظرفیتهای سازمان پاسخگوی تحقق اهداف جدید نهضت نیست
معاون خط مشیگذاری و سخنگوی ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی هم معتقد است: نهضت سوادآموزی با یک مأموریت- ریشهکنی بیسوادی مطلق- شروع به فعالیت کرده است، اما قرار نیست این مأموریت همیشگی باشد چون در این صورت همواره باید بیسواد داشته باشیم که نهضت سوادآموزی فعالیت کند.
سیدمقداد حسینی با اشاره به اینکه سازمان نهضت سوادآموزی برای دورهای کارکرد داشته است، به ما میگوید: اما الان کارکرد درستی ندارد و مسئلهای را حل نمیکند. با وجود این، بعضیها اعتقاد دارند این سازمان همچنان میتواند کارکردهایی داشته باشد. به هرحال باید تکلیف آن روشن شود. یعنی در اینکه باید مأموریتهای تازهای برای این سازمان طراحی شود تقریباً مورد توافق همه کارشناسان و حوزههای تصمیمگیری است.
وی با اشاره به اینکه ستاد تعلیم و تربیت وارد بحث نهضت سوادآموزی شده بود، میافزاید: با ورود مجلس به این حوزه ما دیگر به آن ورود نمیکنیم مگر برای همافزایی و یا اینکه واقعاً نیاز باشد چون حل این مشکل از مسیر نهاد مجلس بهتر است .
حسینی درخصوص احتمال متحول شدن نهضت سوادآموزی در صورت تدوین و تصویب اساسنامه این سازمان هم میگوید: باید منتظر باشیم و ببینیم چه چیزی تدوین و تصویب میشود تا بتوانیم براساس آن قضاوت کنیم. با وجود این، اگر کار شکلی و مأموریتی جلو برود بیشک اتفاقهای بزرگی در این حوزه رخ میدهد، چون به هرحال وجود نهضت یک ظرفیت در کشور است و اگر مأموریتهای خاص و متناسب با اقتضای خودش و ناظر به مسائل کشور طراحی کنیم حتماً اتفاقهای خوبی رخ خواهد داد.
وی درباره ظرفیتهای حال حاضر سازمان با تحقق اهداف پیشبینی شده در مصوبه مجلس به منظور توسعه و تعمیق سواد در کنار ریشهکنی بیسوادی مطلق در جامعه هم میگوید: به طور حتم ظرفیتهای موجود سازمان پاسخگوی این اهداف نیست. البته شاید دوستان بگویند از ظرفیت مردمی بهره میبرند یا با ایجاد سازوکارهای تازه و بهرهگیری از حلقههای میانی خود را برای تحقق اهداف مورد نظر تقویت خواهند کرد، اما اینها نکات کلی هستند و نمیتوان قضاوت درستی از آنها داشت.
نظر شما