پایگاه اینترنتی شبکه «راشا تودی» در یادداشتی به قلم «تیمور فومنکو» تحلیلگر سیاسی با عنوان « آیا از ۲۰۲۳ به آخرین سال هژمونی جهانی آمریکا یاد خواهد شد؟» آورده است: از اوکراین گرفته تا اسرائیل و چین، بحران های سال گذشته حکایت از لغزیدن افسار تسلط و هژمون جهانی از دستان آمریکا بود.فومنکو در این یادداشت با مرور وضعیت آشفته و غیرقابل پیشبینی ۱۲ ماهی که در ۲۰۲۳ به سرآمد، می نویسد: در حالی که درگیری هایی چون جنگ اکراین و روسیه در جریان بود، جنگ تمام عیار دیگری در خاورمیانه بین اسرائیل و حماس در غزه شکل گرفت. در کنار این ها باید تنش های میان چین و غرب را نیز مد نظر داشت که هر چند با رسیدن به نقطه جوش، سرد و آرام شد ولی همچنان در قاب ژئوپلوتیکی و با اهمیتش باقی مانده و هر آن امکان انفجار در لحظهای غیرقابل پیش بینی را دارد.
این مفسر سیاسی در ادامه سال ۲۰۲۳ میلادی را یکی از شدیدترین دورههای آشفتگی جهانی از جنگ جهانی اول تاکنون معرفی می کند که حائز تشابههای تاریخی عجیبی است. او یادآور می شود: همزمان با از هم پاشیدن نظم سیاسی تک قطبی بواسطه ظهور قدرت های رقیب جدید، جهان با یک معمای غیرقابل حل امنیتی روبرو شده که از درگیری های منطقهای در آستانه انفجار، تقلا و مبارزه برای گسترش نفوذ ، مسابقه تسلیحاتی و تجارت اسلحه تشکیل می شود.به باور «فومنکو» هرچند ایالات متحده با غلبه بر اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد به قدرت هژمون بلامنازع جهانی بدل شد اما از این قدرت به منظور گسترش نفوذ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در کل دنیا استفاده کرد و البته به این منظور دست به دامن ماجراجوییهای لجام گسیخته نظامی هم شد.فومنکو می گوید همه اینها توسط آمریکایی ها با یک هدف انجام می شد و آن هم شکل دادن به چیزی بود که « قرن جدید آمریکایی» نام گرفته بود.
در این یادداشت به تشابه وضعیت کنونی با نظم تک قطبی که با عنوان «پکس بریتانیا»(Pax Britannia) شناخته می شد، تاکید شده است؛ دورهای که صلح نسبی بین قدرتهای بزرگ برقرار بود و طی آن امپراتوری بریتانیا به قدرت هژمونیک جهانی تبدیل شد و نقش «پلیس جهانی» را پذیرفت. این دوره با اینکه نهایتاً چند دهه تا سربرآوردن رقیب های جدید بیشتر طول نکشید ولی رقابت بین این قدرتها برای گسترش دامنه نفوذشان، منجر به پیامدهایی خسارت بار شد. ظهور سه قدرت نوظهور جدید یعنی آلمان، ژاپن و ایتالیا در پایان قرن نوزدهم، در نهایت راه را برای رویدادهای چون جنگ جهانی اول و دوم هموار کرد.
جنگ، شرط لازم از بین رفتن هژمونی آمریکا
فومنکو می گوید محو شدن نظم تک قطبی آمریکایی از ۲۰۱۰ و پس از احیای مجدد روسیه و همچنین ظهور چین شروع شد. او تاکید می کند: بازه زمانی ۲۰۱۸ تا پایان ۲۰۲۳ در گشودن دوره جدیدی از مبارزات ژئوپلیتیکی مهم بود چرا که ایالات متحده تقریباً تمام تمرکز خود در سیاست خارجی را برای مقابله و مهار این دو قدرت به کار گرفت. البته هیچ قدرت هژمونی بدون جنگ از بین نمی رود کما اینکه بریتانیا دقیقاً به همین دلیل در دو جنگ جهانی شرکت کرد اما به حدی فرسوده شد که در نهایت مجبور شد باتومش را به ایالات متحده واگذار کند. روی همین حساب آمریکا نیز بدون جنگ سقوط نخواهد کرد.
فومنکو می افزاید: از همین زاویه است که سال ۲۰۲۳ اهمیت مضاعفی پیدا می کند. در این سال آمریکا، جنگ اوکراین را با هدف دستدرازی به فضای استراتژیک روسیه و تحمیل یک شکست استراتژیک به روسیه ادامه داد. با اینکه در ۲۰۲۲ ،روسیه از این حیث به دردسر افتاد ولی در سال گذشته علی رغم هیاهوی رسانهای ورق علیه کیِف برگشت چرا که غرب، اراده سیاسیاش را برای پشتیبانی از یک نبردی که خبری از پیروزی در آن نبود، از دست داد. مسئله ای که بی شک معماری امنیتی اروپا را در آینده سر و شکل خواهد داد و روسیه را به چیزی کمتر از تحمیل یک شکست همه جانبه به دولت دست نشانده افراطی در کیف قانع نخواهد کرد.
نکته مهمتری که ورای همه آنچه ذکر شد در این یادداشت روی آن تاکید و تمرکز می شود، سرنوشت خاورمیانه با توجه به جنگی است که در پی تصمیم حمله به رژیم صهیونیستی و «طوفان الاقصی» آغاز شد. جنگی که دلیل اصلی شکل گیریاش، مماشات ایالات متحده با سیاست های افراطی رژیم صهیونستی از طریق «توافق آبراهام»(پیمان ابراهیم) و فضایی سیاسی بازتری بود که بواسطه ظهور نظام چندقطبی به حماس اجازه مقاومت می داد.
جنگ غزه و رسیدن روابط جهان اسلام با رژیم صهیونیستی به نقطه بی بازگشت
فومنکو می گوید که آنچه تاکنون و بر اثر این جنگ بر غزه رفته، روابط جهان اسلام با رژیم صهیونیستی را به نقطه بی بازگشت رسانده که پیامدهایش سراسر منطقه را فراگرفته و بر قدرت منازعهای که در آن بین غرب و چین و روسیه وجود دارد، تاثیر خواهد گذاشت. او همچنین از این جنگ به عنوان نمونهای آشکار از شکست تندرویهای ایالات متحده و توسل به زور این قدرت بین المللی برای مهار ایران یاد می کند.
وی می افزاید: اگر چه تهران رقیبی برای هژمونی نیست اما یک قدرت منطقهای بزرگ با جمعیت قابل توجه و تواناییهای نظامی رو به رشد به حساب می آید که در تلاش برای بیرون راندن ایالات متحده و اسرائیل به خارج از حوزه نفوذ در خاورمیانه است.
این تحلیلگر تصمیم واشنگتن برای دادن اجازه و اختیار نابودی غزه به اسرائیل را نشانه یک عقبگرد و شکست استراتژیک در حوزه های مختلف معرفی می کند که در آن خواسته و ناخواسته ایالات متحده را برای حفظ موقعیتش در خاورمیانه، مجبور به گشایش فصلی تازه از درگیریهای خونبار خواهد کرد.
فومنکو در این تحلیل همچنان اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکایی ها را مهار پکن به عنوان یک ابرقدرت نظامی و فناوری و همچنین محاصره نظامی آن در منطقه هند و اقیانوس آرام می داند. به زعم او هر چند پس از دیدار بایدن و شی جی پینگ در سانفرانسیسکو، دو طرف در حال تنش زدایی هستند اما بعید است آمریکا به این راحتی پا پس بکشد. او می گوید: چین در این منازعه صبور است و یک «بازی طولانی» را ترجیح می دهد اما در تقابل با این شرایط از چالش هم بدش نمی آید چرا که بواسطه آن هر بازیگر عرصه بین الملل می تواند بر مواضعش پافشاری کند.
در پایان این یادداشت، از سال ۲۰۲۳ به عنوان سالی تفرقهانگیز از نظر ژتوپلیتیک نام برده می شود که قطعاً در کتاب های تاریخ- به خصوص فصل خاورمیانه آن- بارها یاد خواهد شد و ۲۰۲۴ طلیعه ای از سال های تعیین کننده خواهد بود که می تواند نتایج بسیاری از درگیریها در آن مشخص شود.
فومنکو با بیان اینکه دنیای برتری بی دردسر و راحت آمریکایی ها در حال محو شدن است، یادداشتش را این کنایه به فرانسیس فوکویاما فیلسوف آمریکایی و صاحب نظریه «پایان تاریخ» به پایان رسانده است:« کی گفته بود تاریخ تموم شده فرانسیس؟»
نظر شما