به گزارش قدس آنلاین، رهبری طی سالهای 1342 تا 1354، ششبار به زندان نیروهای امنیتی درآمدند ولی با تداوم فعالیتهای مبارزاتی ایشان، رژیم طاغوت به فکر عملی کردن آخرین حربه خود افتاد، بعد از برگزاری مراسم چهلم آقا سیدمصطفی خمینی و تبدیل آن به تظاهرات اعلام انزجار از حکومت پادشاهی، تصمیم بر تبعید روحانیون سردمدار تظاهرات گرفته شد و ایشان در 23 آذر 1356 دستگیر و بعد از پنج روز، به مدت سهسال به تبعیدگاه ایرانشهر فرستاده شدند.
رژیم با هدف منازعات مذهبی و انزوا، رهبری را به منطقه ایرانشهر تبعید کرد، اما دوران تبعید به این منطقه بدل به نقطه عطفی در تاریخ شد و آیت الله خامنهای نقشههای پهلوی را نقش بر آب کردند.
حالا رحیم مخدومی در کتاب «آقای ایرانشهر» و در قالب سفرنامه، روایتی از خاطرات حضور رهبر معظم را در دوران تبعید به ایرانشهر ارایه کرده است.
مخدومی برای نوشتن اثرش از دو منبع مکتوب «بر تبعید» و «خون دلی که لعل شد» که پیش از این منتشر شده بوده و همچنین مصاحبه 500 صفحه ای سیدمهدی حسینی با راویان و شاهدان تبعید، استفاده کرده است.
علاوه بر اینها نویسنده برای تکمیل کتابش و ارتباط حسی با سوژه اثرش به تحقیقات میدانی هم نیاز داشته، به همین دلیل به سیستانوبلوچستان، زاهدان، ایرانشهر و روستاهای حاشیه که رهبری در دوران تبعید با این روستاها ارتباط داشتند، سفر کرده و با افرادی که با ایشان در تبعید بودهاند صحبت کرده است.
تهدیدهایی که به فرصت تبدیل شدند
تبعید آیت الله خامنهای در دهه 50 به ایرانشهر با هدف بازدارندگی بوده است اما این اقدام نتیجه عکس برای رژیم داشته چون ایشان با تکیه بر خصلتهایی مثل سادهزیستی ارتباط گرمی با توده مردم در گروههای سنی مختلف ایرانشهر برقرار میکنند و باعث وقوع اتفاقهایی میشوند که علیرغم برنامهریزی ساواک، تاثیر عمیقی بر پیروزی انقلاب اسلامی هم دارد. یکی از این وقایع پیوند و وحدت میان شیعه و سنی در مردم آن منطقه است.
طبق آنچه در کتاب نوشته شده است، ساواک به گمان خود رهبری را به جایی تبعید میکند که منزوی شوند و منازعات مذهبی پیش آید، چون مردم ایرانشهر غالبا اهل تسنن هستند اما رهبر انقلاب در زمان تبعید، هوشمندانه به سراغ بزرگترین عالم اهل تسنن آن منطقه یعنی مولوی قمرالدین میرود و ارتباطی دوستانه بین این دو شکل میگیرد، این ارتباط و دوستی منجر میشود به یک پیشنهاد.
در تاریخ مبعث پیامبر اسلام(ص) بین اهل تسنن و شیعه یک هفته تفاوت وجود دارد. این موضوع که میتوانسته بهانهای باشد برای اختلاف، تبدیل به یک فرصت میشود. آیت الله خامنهای این موضوع را با مولوی قمرالدین مطرح میکند که این یک هفته را جشن بگیریم و آن را به اسم هفته وحدت در نظر بگیریم. بعدها این موضوع هم جا میافتد و یکی از موضوعات شاخص انقلاب اسلامی میشود. همین موضوع موجب میشود که جمعی از جوانان اهل تسنن به مسجدی که آقا نماز میخواندند، آمده و آنجا نماز بخواندند. (فصل 20)
کتاب «آقای ایرانشهر» از این دست خاطرات زیاد دارد که خواندن آن هم به شناخت زمانه تبعید، کمک میکند و هم تصویری از شرایط بُحرانی و تهدیدی که تبدیل به فرصت شده است، ارائه میدهد.
کتاب «آقای ایرانشهر» ویژگی خاص دیگری هم دارد. این اثر در گونه ادبی جدیدی نوشته شده است. تفاوت این اثر با آثار پیشینی که درباره تبعید آیت الله خامنهای، نوشته شده است در همین نو بودن است. آثار قبلی که منتشر شده، عمدتا تاریخ شفاهی هستند اما این اثر سفرنامه است چون نویسنده به مناطق تبعیدی سفر کرده و چون به مشاهدات یک شخص پرداخته پس تاریخ شفاهی هم هست و از آنجا که یک مقطعی تاریخی را در برگرفته پس تاریخنگاری هم کرده است. تفاوت «آقای ایرانشهر» در همین است این کتاب تلفیقی از یک سفرنامه، تاریخنگاری و خاطره شفاهی است.
روایتهای «آقای ایرانشهر» در ۳۸ فصل گردآوری شدهاند. ۲۵۶ صفحه دارد و با قیمت ۱۶۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما