به گزارش قدس خراسان، به شغل شریف معلمی مشغول است. به قول خودش برای دانشآموزانی که همیشه او را به عنوان معاون مدرسه جدی و قانونمند دیدند جالب و جذاب است که بیرون از مدرسه کاملاً متفاوت از محیط آن در فضایی شاد و سرزنده پی ورزشش را میگیرد. این البته خودش منشأ امید شده برای همان دانشآموزان و به گفته خانم هاشمی خیلی برایش ارزشمند است که دانشآموزان از این دید به او نگاه میکنند.
مژده هاشمی کوهنورد است و خیلی اتفاقی سر از کوه و صعود به قلهها درآورده است. از سال ۹۵ که همراه گروهی طبیعتگرد به دل طبیعت زد شرایط را مناسب دنبالهروی از علاقهاش دید و کوهنوردی را از همان گامهای اول اصولی و آکادمیک پی گرفت. او اکنون در کنار تدریس کوهپیمایی و یخنوردی که از هر کدام مدرکی معتبر نیز دارد به بسیاری از قلههای مطرح کشور صعود کرده و جزو مطرحترین کوهنوردان بانوی خراسان رضوی است که توانسته تاکنون دو قله مطرح لنین و خانتنگری را فتح کند. خانتنگری که در زمره پنج قله بالای ۷هزار متری دنیا به حساب میآید چندی پیش زیر گامهای این بانوی بااراده کوهنورد مشهدی قرار گرفت.
گویا شما پیش از کوهنوردی در رشته ورزشی دیگری فعالیت داشتید؟
بله من پیش از اینکه کوهنوردی را دنبال کنم در باشگاه رشتههایی مثل پیلاتس و بدنسازی را پیگیری میکردم و چندان سررشتهای از کوهنوردی نداشتم. کوهنورد شدنم هم در واقع اتفاقی بود. هر چند که به طبیعت علاقه خاصی داشتم اما شرایطش پیش نیامد تا بتوانم سمت کوه و کوهنوردی بروم. سال ۹۵ که به همراه گروهی از دوستان به طبیعتگردی رفتیم فضا را خیلی خوب و به سلایقم نزدیک دیدم. این شد که به پیشنهاد چند نفر از دوستان که قرار بود برای کوهنوردی به سبلان بروند با آنها همراه شدم. در زمان صعود جذابیتهایی که کوه برایم ایجاد کرد را نتوانستم نادیده بگیرم و رها کنم. از آن به بعد کوه و کوهنوردی شد همه دوست داشتههایم.
حتماً توانایی بدنی که پیش از صعود به سبلان داشتید به شما کمک کرد تا بتوانید خیلی زود با کوهنوردی انس بگیرید؟
خب البته که این موضوع بیتأثیر نبود اما اکنون که چند سال از آن روز میگذرد به این فکر میکنم که کاملاً بدون برنامه به صعود از سبلان اقدام کردم چون اگر تجربه الان را داشتم هیچ وقت بیبرنامه و یکباره به کوه نمیزدم. گرچه پس از آن با همراهی دوستان خوبی که پیدا کردم توانستم به صورت کاملاً حرفهای و به قول معروف آکادمیک تمام دورههای آموزشی کوهنوردی را فرابگیرم و بعدها برایم یک مزیت شد.
شرایط خوب بود و شما به لحاظ آمادگی جسمانی قطعاً شرایطش را برای صعود به دماوند خیلی زود بدست آوردید؟
به هیچ عنوان، من به صعود به دماوند حتی فکر هم نمیکردم. از همان ابتدا دنبال آموزش رفتم و پیگیر گذراندن کلاسهای مربیگری بودم. چون خیلی جدی کوهنوردی را دنبال میکردم تمرینهای سنگینی داشتم و با آدمهای حرفهای برنامههای صعود جدی میرفتم و تمرین میکردم. ۴-۳ سال اول شروع کوهنوردی تمام زندگیام تمرین شده بود به معنای واقعی عاشق کوه شده بودم و ذوق میکردم از اینکه کنار همنوردانم قدم به قدم پیش بروم. من برای رفتن و صعود به دماوند برای خودم قانون گذاشتم و قرار گذاشتم تا مربیگریام را نگیرم برای صعود از دماوند حتی اقدام هم نکنم. حتی علمکوه و صعود از دیواره سنگی آن که سختترین دیواره و مسیر در میان قلههای ایران است را در مشکلترین شرایط صعود کردم اما ۶ سال طول کشید تا برای فتح دماوند مجاب شوم.
واقعاً چطور توانستید ۶ سال منتظر بمانید و به دماوند نروید؟ در صورتی که خیلیها هنوز نخستین قله را نرفته ادعای فتح دماوند دارند.
همان طور که گفتم من برای صعود دماوند برای خودم شرط و قانون گذاشتم. سال ۱۴۰۱ هم که به دماوند صعود کردم برای ارائه مدارکم برای برنامه صعود به قله ۷هزار متری خارج از کشور مجبور به این کار شدم و خیلی برایم خاطره خوبی شد که با حضور تمامی استادان و دوستانم با اینکه صعودمان اردویی و در قالب گروه هیمالیانوردی و استرسآور بود اما به عنوان نخستین نفر دماوند را فتح کردم. اعتقادم این است یک کوهنورد باید قله را فتح کند نه قله او را خرد کند و زیر پایش بگذارد. باید همه چیز یک کوهنورد حرفهای فراهم باشد تا بتواند مدعی صعود از هر قلهای بشود. با تزریق آمپول و فشار دیگران صعود کردن ارزشی ندارد.
لنین نخستین صعود برونمرزی شما شد؟
بله و تجربه خوبی که بتوانم در ادامه مسیر از آن استفاده کنم.
حتماً برونمرزیها را برای صعود از قلههای ۷ هزار متری و گرفتن نشان پلنگ برفی شروع کردید که پس از لنین سراغ خانتنگری رفتید؟
اینکه یک کوهنورد برای رسیدن به نشان پلنگ برفی به پنج قله بالای ۷ هزار متری دنیا حمله کند هدفی باارزش است اما بدون تعارف بگویم هدف و نگاهم این نیست که نشان پلنگ برفی را بگیرم. نه اینکه نخواهم به این افتخار دست پیدا کنم نه اصلاً این طور نیست اما همان طور که گفتم باید همه چیز مهیا باشد و بدون دغدغه و کاملاً حرفهای این کار را انجام دهم.
جایی گفته بودید قرار به صعود باشد قله پوبدا که یکی دیگر از ۷هزاریهای دنیاست را خواهم رفت. برنامهای برای این صعود دارید؟
بله. دوست دارم شرایط که کاملاً درست بود برای صعود به پوبدا اقدام کنم. من نخستین صعود خارج از کشورم که لنین بود را با هزینه خودم رفتم، خانتنگری را با کمک حامی مالی که داشتم صعود کردم و قطعاً برای ادامه مسیر نیاز به همراهی حامی دارم.
صعود به اورست که بام دنیاست قطعاً آرزوی هر کوهنوردی است، صعود به اورست برای شما چه معنایی دارد؟
هنوز اورست برایم هدف نیست. دوست دارم قلههای ۸هزاری دیگری را پیش از اورست صعود کنم. بیتعارف بگویم صعود به لوتسه در جمع ۸هزاریها از آرزوهایم است. آن هم به این دلیل که یخنوردی و کار فنی را خیلی دوست دارم و لوتسه میتواند این شرایط را برایم ایجاد کند.
با وجود این پس باید صعود به کی۲ برای شما جذابیت خاص خودش را داشته باشد؟
بله دقیقاً همین طور است. سختترین و دشوارترین دیوارههای یخنوردی دنیا در کی۲ وجود دارد این برای من که علاقه به چنین شرایطی دارم فوقالعاده میتواند جذاب باشد. این را هیچ جای دیگری نگفتم و نخستین بار است که عنوان میکنم آن هم اینکه صعود به کی۲ قطعاً دومین برنامه صعود به قلههای بالای ۸ هزار متری خواهد بود.
لذتبخشترین و ماندگارترین اتفاقی که تا به امروز برای شما در برنامههای صعود اتفاق افتاده چه بوده است؟
همه صعودها و رسیدن به قلهها میتواند برای هر کوهنوردی لذتبخش باشد اما لذتبخشترین صعود من که اتفاقاً سختترین آنها نیز بود صعود از سختترین مسیر قله سبلان یعنی از مسیر یخچال شمالی بود که نخستین کوهنورد زن از خراسان هستم و دومین در کشور که توانسته به این مهم دست پیدا کند که این موضوع برای من بسیار جذاب و لذتبخش بود.
به نظر شما با توجه به صعودهای داخلی و خارجی که تا امروز داشتید پرافتخارترین کوهنورد زن خراسان رضوی نیز هستید؟
راستش را بخواهید من اصلاً به این گونه موارد فکر نمیکنم و برایم اهمیت ندارد، چیزی که برای من مهم است این است که از قدم گذاشتن در مسیر کوه لذت میبرم. اما اگر برنامههای صعود و ارتفاع قلهها متر و معیار باشد، کارنامه من در میان کوهنوردان زن استان قدری بهتر است.
خبرنگار: هاشم رسائیفر
نظر شما