دی ماه گذشته که سرما زد، پیرمردی از یکی از روستاهای زاوه میگفت سال آینده نباید منتظر محصول خوب باشیم. با همان لهجه شیرینش ادامه حرفش را این گونه آورد؛ پیاز زعفران که یخ بزند، دیگر بچه نمیکند(تکثیر نمیشود).وقتی بچه نکند، گلدهیاش کم میشود برای سال بعد. مثل سرما و یخبندانی که سال ۸۵ اتفاق افتاد و سال ۸۶ محصول زعفران افت کرد.
به پیشبینی آن پیرمرد همین هم شد. مهر ماه که به نیمه رسید، به رسم هر سال زعفرانکاران منتظر گلدهی مزارعشان بودند؛ اما تا پایان مهر حتی خبری از آن مزارع یکدست بنفش زعفران همیشگی نبود. واجواج و بیحال سر از خاک در میآوردند گلهای بنفش با پرچمهای سرخ میانهشان. قشنگ معلوم بود نباید منتظر محصول خوبی بود.
یادم است همان روزها زعفرانکاری را دیدم که هر سال فصل برداشت، محصولش طلوع به طلوع خورشید بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ کیلوگرم گل زعفران بود؛ اما امسال دل و دماغ همیشگی را نداشت. میگفت شاید ۴۰ تا ۵۰ کیلو گل دشت هر روزمان باشد. این یعنی خرج و داشت نمیکند این طلای سرخ برای من کشاورز! امسال هرچه درآمد داشتهام، باید برای مخارجی همچون کود، مکمل، سم و... بدهم. آب هم که داستانش جداست.
راست میگفت چون خود کشاورززادهام و درک میکنم چه میگوید این مرد زعفرانکار. داستان آب هم که مشقتهای خاص خودش را دارد در این سالهای خشکسالی. زعفران که گیاهی کمآببر است، حتی متأثر از کمبارشیها و خشکیدن آب در آسمان است. آب که نباشد، زعفرانکار مجبور است به اصطلاح کشاورزان آب را بدواند در مزرعهاش تا شاید به همه قسمتهای مزرعهاش آب برسد. همان میزان آبی را که زعفران نیاز دارد، باید اصولی داد. دواندن آب در مزرعه زعفران نیاز آبی این گیاه را برطرف نمیکند. نتیجهاش این میشود که محصول کاهش مییابد. اگر هم قرار به سیراب کردن کامل باشد، آب به همه مزارع نمیرسد و باز هم کاهش محصول را با خودش میآورد. چه میکند این آب که هرجا هست آنجا را آبادانی میبخشد.
در این میان بازار هم گویا با زعفرانکار سرسنگین شده است. هرجور که چرتکه میاندازد انگار محصول امسال برایش صرفه ندارد. قیمتها با اینکه از بیرون شیک و چند دهمیلیونی برای هر کیلوگرم زعفران است؛ اما زعفرانکار که حساب و کتاب خرج و داشت را میکند، آخرش همان زحمتی برایش میماند که از پاییز سال پیش تا پاییز امسال کشیده است. مخارج سال پیش رو را از کجا تأمین کند، خدا عالم است! سود را در این بازار مکاره، باز هم دلالان میخورند و زردی طلای سرخ به روی زعفرانکار بینوا میماند و بس!
۹۰ درصد زعفران دنیا در ایران تولید میشود و گردش مالی بسیار زیادی دارد این گرانبهاترین ادویه جهان؛ اما افسوس که به زور سهمی ۵ درصدی میتوان از این گردش مالی بزرگ برای آن زعفرانکاری در نظر گرفت که سهمش بیشتر از دستهای پینه بستهاش نیست!
شورای ملی زعفران یا بهتر بگوییم شورای میلی زعفران، چه کرده در این سالها برای قوام و پایداری کاشت، داشت و برداشت و البته سهمخواهی از بازار بزرگ زعفران در دنیا؟ فراکسیون زعفران مجلس تا امروز چه گلی به سر زعفران و زعفرانکار زده؟ داستان ثبت روز ملی زعفران هم پیامد تشکیل شورای ملی را بیشک برای زعفرانکاران خواهد داشت. بیتعارف باید گفت هیچ. اگر بنشینیم و دست روی دست بگذاریم، همین سهم اندکمان از بازار را از کف خواهیم داد. افغانستان همین بیخ گوشمان تهدیدی بزرگ برای خارج کردنمان از میدان، به کمین نشسته است. بماند که صادرات فلهای زعفران ثمری جز پر کردن جیب فلان تاجر دبینشین و تجار اسپانیایی ندارد. زعفران از خاک خراسان و ایران میروید و در بستهبندی شیک، مهر تولید اسپانیا، چین و... میخورد و به خورد مردم دنیا داده میشود!
خبرنگار: هاشم رسائیفر
نظر شما