روابط فرهنگی میان دولتها و ملتهای مختلف از جمله مقولاتی است که اگرچه گریزناپذیر و حتی سهل و ممتنع به نظر میرسد اما پیچیدگیهای خاص خودش را هم دارد.
«انجمن ایران و آمریکا» هم در آغاز کار، تشکیلاتی بود که به اسم روابط فرهنگی میان دو ملت شکل گرفته بود اما سال ۱۳۵۸ و با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران معلوم شد با وجود پوسته فرهنگی، به انجمن و دَم و دستگاهی کاملاً سیاسی و حتی ضدفرهنگی تبدیل شده است.
داستان «انجمن ایران و آمریکا» از سال ۱۳۰۴ شروع شد. دوم اردیبهشت این سال، پروفسور«پوپ» در خانه سردار اسعد بختیاری سخنرانی و کلی از فرهنگ و هنر ایران تعریف و تمجید و آخرش هم اضافه کرد: «امروز هیچ مملکت متمدنی نیست که مجموعههایی از آثار هنری ایران را نداشته باشد، مجموعههایی که به صاحبنظرانشان نشان دهد ایران استحقاق ستایش و محبت دارد».
«حسین علا» هم که پیش از این طی مأموریت در آمریکا (۱۹۲۴-۱۹۲۱) انجمن ایـران را در واشـنگتن راه انداخته بود، پس از این سخنرانی و در حضور رضاخان پیشنهاد تشکیل انجمن روابط فرهنگی ایران و آمریکا را مطرح کـرد. دوسال بعد به دلیل تلاطمهای سیاسی، گویا روابط فرهنگی فراموش شد و تا ۱۵سال بعد، این انجمن غیرفعال بود. از سال۱۳۲۱ با نـام انـجمن ایران و آمریکا دوباره فعالیتش را با حضور افرادی مثل مـحتشمالسـلطنه اسفندیاری، دکتر عیسی صدیق، ابوالحسن ابتهاج، دکتر بویس (معاون کالج آمریکایی)، حسین علا، علیاصغر حکمت، اللهیار صالح و دکـتر میلسپو آغاز کرد و تقریباً برای ۵۰ سال مهمترین پایگاه فرهنگی آمریکا در ایران بود. سـخنرانی هـفتگی، برنامه فرهنگی در قالب رقـص، درام، نـمایش فـیلمهای آمریکایی، انتشار ماهنامه ایران و آمریکا به دو زبان، اجرای موسیقی ایرانی و آمریکایی، تـدریس زبـان انـگلیسی و... ازجمله برنامههای این انجمن بود. شعبههای انجمن به سرعت در اصفهان، شیراز، اهواز، مشهد، کرمانشاه و تبریز شروع به کار کرد و یک مرکز دانشجویی هم دقیقاً مقابل دانشگاه تهران راهاندازی شد. در دهه ۵۰ که دوران اوج فعالیت انجمن بود، حدود هزارو۲۸۰ نـفر عـضو شامل ۸۸۶ ایرانی،۱۲۳ آمریکایی و ۲۷۱ کارمند در آن حضور داشتند.
لایه اول تاریخچه انجمن ایران و آمریکا تقریباً همینهایی بود که بالاتر گفتیم و بیانگر جنبههای فرهنگی ماجرا بود. لایه دوم اما بیانگر واقعیتهای سیاسی-اقتصادی دیگری است. روابط سیاسی دو کشور از سال۱۸۵۶ میلادی شروع شده بود. زمانی که آمریکا هنوز ابرقدرت و حتی قدرت به حساب نمیآمد. بنابراین در روابط فیمابین، زور قدرت، سیاست و اقتصاد نمیچربید و آمریکاییها هم تا پیش از دهه۴۰ میلادی فقط به راهاندازی مدارس و مراکز فرهنگی و اعزام مبلغ به ایران فکر میکردند.
داستان «انجمن ایران و آمریکا» از سال ۱۳۰۴ شروع شد. دوم اردیبهشت این سال، پروفسور«پوپ» در خانه سردار اسعد بختیاری سخنرانی و کلی از فرهنگ و هنر ایران تعریف و تمجید و آخرش هم اضافه کرد: «امروز هیچ مملکت متمدنی نیست که مجموعههایی از آثار هنری ایران را نداشته باشد، مجموعههایی که به صاحبنظرانشان نشان دهد ایران استحقاق ستایش و محبت دارد».
«حسین علا» هم که پیش از این طی مأموریت در آمریکا (۱۹۲۴-۱۹۲۱) انجمن ایـران را در واشـنگتن راه انداخته بود، پس از این سخنرانی و در حضور رضاخان پیشنهاد تشکیل انجمن روابط فرهنگی ایران و آمریکا را مطرح کـرد. دوسال بعد به دلیل تلاطمهای سیاسی، گویا روابط فرهنگی فراموش شد و تا ۱۵سال بعد، این انجمن غیرفعال بود. از سال۱۳۲۱ با نـام انـجمن ایران و آمریکا دوباره فعالیتش را با حضور افرادی مثل مـحتشمالسـلطنه اسفندیاری، دکتر عیسی صدیق، ابوالحسن ابتهاج، دکتر بویس (معاون کالج آمریکایی)، حسین علا، علیاصغر حکمت، اللهیار صالح و دکـتر میلسپو آغاز کرد و تقریباً برای ۵۰ سال مهمترین پایگاه فرهنگی آمریکا در ایران بود. سـخنرانی هـفتگی، برنامه فرهنگی در قالب رقـص، درام، نـمایش فـیلمهای آمریکایی، انتشار ماهنامه ایران و آمریکا به دو زبان، اجرای موسیقی ایرانی و آمریکایی، تـدریس زبـان انـگلیسی و... ازجمله برنامههای این انجمن بود. شعبههای انجمن به سرعت در اصفهان، شیراز، اهواز، مشهد، کرمانشاه و تبریز شروع به کار کرد و یک مرکز دانشجویی هم دقیقاً مقابل دانشگاه تهران راهاندازی شد. در دهه ۵۰ که دوران اوج فعالیت انجمن بود، حدود هزارو۲۸۰ نـفر عـضو شامل ۸۸۶ ایرانی،۱۲۳ آمریکایی و ۲۷۱ کارمند در آن حضور داشتند.
لایه اول تاریخچه انجمن ایران و آمریکا تقریباً همینهایی بود که بالاتر گفتیم و بیانگر جنبههای فرهنگی ماجرا بود. لایه دوم اما بیانگر واقعیتهای سیاسی-اقتصادی دیگری است. روابط سیاسی دو کشور از سال۱۸۵۶ میلادی شروع شده بود. زمانی که آمریکا هنوز ابرقدرت و حتی قدرت به حساب نمیآمد. بنابراین در روابط فیمابین، زور قدرت، سیاست و اقتصاد نمیچربید و آمریکاییها هم تا پیش از دهه۴۰ میلادی فقط به راهاندازی مدارس و مراکز فرهنگی و اعزام مبلغ به ایران فکر میکردند.
از دهه۴۰، مسئله جنگ جهانی دوم، قضیه نفت و... ماهیت اغلب فرهنگی روابط دو کشور را تغییر داد. از این دوره به بعد هرچند شکل و شمایل و کیفیت روابط فرهنگی دو کشور هم تغییر کرده و ارتقا پیدا میکند، اما شکلدهنده اصلی این روابط، سیاستهای فرهنگی و اقتصادی آمریکاست. آمریکایی که دارد به بازیگر اصلی تحولات جهانی تبدیل میشود، خوی سلطهگری نوینش تازه شکوفا شده و خوب از موقعیت راهبردی ایران و اهمیت ژئوپلتیک آن آگاه است. این را هم خوب میداند که برای بهره بردن بیشتر از روابط با ایران باید از مقوله فرهنگ و روابط فرهنگی هوشمندانه استفاده کند تا شاید نسلی از مدیران و سردمداران در ایران تربیت شوند و به قدرت برسند که منافع بلندمدت آمریکا را تضمین کنند.
در واقع دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال ایران دستکم برای خود این کشور و سردمدارانش، حرف ندارد و به شکلی تنظیم شده که در بلندمدت منافع سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را تأمین کند. اینها البته ادعای ما نیست و میشود نشانههای آشکار آن را در متن برنامهریزی آمریکاییها مشاهده کرد. ازجمله سال ۱۹۴۹ وزیر خارجه این کشور در نامهای به سفیرشان در ایران تأکید میکند: «کـمیسیون فولبرایت (مربوط به اعطای بورسیه تحصیلی آمریکا) و صدای آمریکا باید اهداف ما در ایران را محقق کنند».
گزارش عملکرد سال ۱۹۶۲ کمیسیون مبادلات فرهنگی و آموزشی ایـران و آمریکا هم در این خصوص اطلاعات جالبی دارد که بهخوبی نقش برنامههای فرهنگی در پیشبرد اهداف آمریکا در ایران را مشخص میکند: «آموزش رهبران، متخصصان، معلمان و جـوانان از طـبقه متوسط، تلاش برای استمرار نشانههای علاقه به منافع آمریکا در میان ایرانیان، کمک به تبلیغ زبان انگلیسی به عنوان ابزار رشد و گسترش ارتباطات با جهان خارج ...».
در واقع دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال ایران دستکم برای خود این کشور و سردمدارانش، حرف ندارد و به شکلی تنظیم شده که در بلندمدت منافع سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را تأمین کند. اینها البته ادعای ما نیست و میشود نشانههای آشکار آن را در متن برنامهریزی آمریکاییها مشاهده کرد. ازجمله سال ۱۹۴۹ وزیر خارجه این کشور در نامهای به سفیرشان در ایران تأکید میکند: «کـمیسیون فولبرایت (مربوط به اعطای بورسیه تحصیلی آمریکا) و صدای آمریکا باید اهداف ما در ایران را محقق کنند».
گزارش عملکرد سال ۱۹۶۲ کمیسیون مبادلات فرهنگی و آموزشی ایـران و آمریکا هم در این خصوص اطلاعات جالبی دارد که بهخوبی نقش برنامههای فرهنگی در پیشبرد اهداف آمریکا در ایران را مشخص میکند: «آموزش رهبران، متخصصان، معلمان و جـوانان از طـبقه متوسط، تلاش برای استمرار نشانههای علاقه به منافع آمریکا در میان ایرانیان، کمک به تبلیغ زبان انگلیسی به عنوان ابزار رشد و گسترش ارتباطات با جهان خارج ...».
حال به اینها اضافه کنید سندی از برنامههای سال۱۹۶۴ را برای مبادلات فرهنگی میان ایران و آمریکا که دقیقاً تعیین میکند در برنامهریزیهای فرهنگی باید روی این موارد تأکید شود: «آمریکا را به عنوان ملتی قوی، دموکراتیک و پویا نشان دهد... ایرانیان را از احترام عمیق آمریکاییان نسبت به تاریخ طولانی «پرشیا» و دستاوردهای آن آگاه کند... نشان دهـد کـه مـردم آمریکا در آرزوهای بالنده ایرانیان برای رسیدن به پیشرفتهای فردی و ملی شریک هستند...». اینها فقط شعار و یا برنامههای روی کاغذ نبود و هر سال سفارت آمریکا فعالیتهای انجمن ایران و آمریکا را ارزیابی میکرد که تا چه حد با اهداف سیاسی و اقتصادی و تأمین منافع آمریکا هماهنگی داشته است. مثلاً در گزارش ارزیابی فعالیتهای سالیانه از سوی سفارت آمده است: «برنامه مـبادله (دانشجو، شهروند، هنرمند) وسیله اصلی برای وصـول بـه هدف چهارم و به طور غیرمستقیم زمینهساز ایجاد نگرشها و برداشتهای مورد نیاز برای تحقق سه هدف اول در طرح کشوری است. در طول سال گذشته، هدف پنجم هم دنبال شده است تا نشان داده شود ایدهها و ایدهآلهای آمریکایی، پیشرفت فرهنگی را تغذیه کرده و در ارتباطی هماهنگ با آرزوهای کشور میزبان است».
جالب است که با وجود این سرمایهگذاری مثلاً هوشمندانه آمریکاییها در قالب روابط و فعالیتهای فرهنگی، گزارشهای ساواک بهخصوص در چند سال آخر حکومت شاه از تمایلات ضد آمریکایی در میان دانشجویانی که به انجمن رفت و آمد داشتند حکایت دارند!
روز دوم بهمن۱۳۵۸ این انجمن در حالی با دستور دادستانی منحل اعلام شد که کمی پیشتر، اسنادی مربوط به فعالیتهای آن در میان مدارک کشف شده از لانه جاسوسی بدست آمده و آخرین مدیر آن یعنی «کاترین کلوب» نیز در میان گروگانها بود.
خبرنگار: مجید تربتزاده
جالب است که با وجود این سرمایهگذاری مثلاً هوشمندانه آمریکاییها در قالب روابط و فعالیتهای فرهنگی، گزارشهای ساواک بهخصوص در چند سال آخر حکومت شاه از تمایلات ضد آمریکایی در میان دانشجویانی که به انجمن رفت و آمد داشتند حکایت دارند!
روز دوم بهمن۱۳۵۸ این انجمن در حالی با دستور دادستانی منحل اعلام شد که کمی پیشتر، اسنادی مربوط به فعالیتهای آن در میان مدارک کشف شده از لانه جاسوسی بدست آمده و آخرین مدیر آن یعنی «کاترین کلوب» نیز در میان گروگانها بود.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما