«در زمان تحصیل در مدرسه صدر نجف اشرف، در حجره مشغول نوشتن جزوات درسی بودم که صدای چاوشی شنیدم. در این حین آقا سید محمد سعید، ناظم مدرسه صدر به حجره آمد و گفت: جعفری یکی از همزبانان تو آمده و به ترکی چاوشی میخواند؛ بیا ببین چه میگوید. وقتی نزد وی آمدیم، او به من سلام کرد و به ترکی گفت: اینها سخن مرا نمی فهمند، تو می فهمی؟ گفتم: بلی. گفت: من از روستاهای شهرستان میانه، پیاده به کربلا آمده و شنیدم که اینجا هم زیارتگاهی است و از کربلا به اینجا آمدم. اینجا قبر کیست؟ (حرم حضرت امیر المؤمنین را نشان داد.) گفتم: قبر مبارک پدر حضرت ابوالفضل(ع) است. با خوشحالی خاصی اشاره به زنجیرش کرد و گفت: بروم آنجا هم مقداری زنجیر بزنم.
چند روز بعد ما در درس آیت الله حاج آقا سید عبدالهادی شیرازی نشسته بودیم که وی وارد شد و نزد من نشست و گفت: این آقا کیست؟ گفتم: استاد ماست. گفت: به او بگو چیزی بنویسد و گواهی کند که مرا در اینجا دیده است زیرا اگر هم به روستا برگردم، کسی باور نمی کند که من در کربلا و نجف بودهام. ما از استاد خواستیم. وی نیز اجابت کرد و نوشته ای به او داد.»
آنچه خواندید، خاطرهای از مرحوم علامه محمدتقی جعفری از ایام تحصیل ایشان در نجف بود. ماجرای که احتمالاً مربوط به اواخر دهه ۲۰ یا اوایل دهه ۳۰ شمسی، در دورهای است که محمدتقیِ جوان در حوزه نجف در حال تحصیل بوده است.
این خاطره که در وجهی نمکین و شاید به قول امروزیها «بامزه» هم به نظر بیاید، به خودی خود نشان دهنده نکات جالبی درباره تجربه زیارت و چالشهایی است که یک زائر در مسیر زیارت و پس از اتمام سفر زیارتی با آن مواجه بوده است.
از رسم «چاوشی خوانی» هنگام زیارت و شوق زائر به زنجیر زدن در صحن و سرای امیرالمومنین(ع) که بگذریم، ماجرای جالب اما، تلاش این زائر ترک زبان برای گرفتن یک گواهی از عالمان دین برای اثبات حضورش در عتبه مقدسه و زیارت معصومین(ع) است.
درخواست گواهی زیارت به دستخط یک عالم دینی از موارد جالبی است که احتمالاً با جستن آن در خاطرات و اسناد به جا مانده از علما بتوان نمونههای فراوانی از آن را پیدا کرد. دلیل این امر نیز واضح است؛ مواردی که بتواند دست به دامن آن شد تا حضور در یک مکان زیارتی را اثبات کرد، زیاد نبوده اند؛ مثلاً هنوز خودِ عکاسی آنقدر توسعه پیدا نکرده بوده که بخواهد «عکاسی زیارتی» بوجود بیاید و چه بسا اگر هم بوده، هر قشری توان پرداخت هزینه لازم برای قرار گرفتن در قاب منظره یاب آقای عکاس باشی را نداشته است. در چنین موقعیتی طبیعی است که برای اثبات حضور در یک مکان زیارتی، باید دست به دامن یک سند قابل اطمینان برای همشهری ها به هنگام بازگشت بود و چه چیزی بهتر و موثق تر از گواهی علما و مراجع شناخته شده آن شهر زیارتی؟
اما قصه این گواهی خواستنها در قدیم آن قدر مرسوم بوده که مطابق اسناد به جا مانده، برخی عتبه مقدسه همچون آستان مقدس امام رضا(ع) ، خودشان برای زائران و به درخواست آن ها، این گواهی ها را صادر می کردند. نمونه این گواهیها، سندی است که تحت عنوان سند برات زیارت ممهور به مهر تشکیلات آستان مقدس رضوی به سال ۱۰۸۳ قمری برمی گردد.
این سند که احتمالاً قدیمی ترین «برات زیارت» باید آن را به حساب آورد، در دوران صفویه صادر شده است. هر چند بخشی از این سند که به شماره ۱۱۴۴۹۸ در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می شود بواسطه آسیب دیدگیها قابل خواندن نیست ولی بخش هایی قابل بازخوانی است. پژوهشگران مرکز اسناد در بازخوانی این سند یک بیت شعر با مضمون « هر که در این روضه درآید به صدق/ هست دعایش به یقین مستجاب» و این متن آمده است:«الحمدلله، فالصلوه علی محمد و آله الطاهرین...، جهت برات شد، در روضه مقدسه منوره متبرکه مطهره رضویه...، دولت نواب مستطاب معلی القاب...، خانی عظیم الشأنی...، الجود و الاحسانی، ... میربوداق خانا(نام شخص است)... زیارت کرده... گذاره و از عتبهبوسان آن آستان قدس مکان، التماس فاتحه نموده و دعا کرد...»
دلیل اطلاق عنوان «برات زیارت» برای اینگونه سند نیز، استفاده از عبارت «برات شد» در متن سند است.؛ تعبیری که در زبان فارسی معادل «گواهی دادن» است. آنطور که کارشناس مرکز اسناد در گفتوگویی پیش از این با روزنامه قدس به آن اشاره کرده است این سند، خود دارای چهار سند مجزا برای چهار نفر بوده که به غیر از اسامی اشخاص، بقیه متن سند برای این افراد یکسان نگاشته شده و در متن سند نام افراد به وضوح مشاهده میشود.
نظر شما