تحولات منطقه

مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران به بخش‌هایی از زندگی مهدی زین‌الدین و برادرش مجید می‌پردازد که در جریان جنگ ایران و عراق با فرماندهی لشکر ۱۷علی بن ابی‌طالب(ع) بخشی از عملیات خیبر را در جزیره مجنون پیش بردند و حماسه آفریدند.

روایت ایستادگی شهید زین‌الدین در جزیره مجنون
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

در نخستین روز جشنواره چهل و دوم فیلم فجر فیلم «مجنون» در سینماهای مردمی با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد و در بعضی سینماها به سانس فوق‌العاده رسید. «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران به بخش‌هایی از زندگی مهدی زین‌الدین و برادرش مجید می‌پردازد که در جریان جنگ ایران و عراق با فرماندهی لشکر ۱۷علی بن ابی‌طالب(ع) بخشی از عملیات خیبر را در جزیره مجنون پیش بردند و حماسه آفریدند.

شامحمدی از کارگردانان شناخته ‌شده سینمای مستند با این فیلم نخستین کارگردانی فیلم بلند سینمایی را در کارنامه خود تجربه می‌کند. سجاد بابایی هم که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد شد، ایفاگر نقش مهدی زین‌الدین است. در ادامه با مهدی شامحمدی، کارگردان فیلم مجنون گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را می‌خوانید. 

شخصیت مهدی زین‌الدین چه جذابیت و ویژگی‌هایی برایتان داشت که سراغ این شهید رفتید؟
من سال‌ها مستندسازی کردم و ورودم به عرصه فیلم‌سازی از هنرستان روایت فتح بود. همزمان با ورودم به دانشگاه از سال ۷۹ تا ۸۷ در مؤسسه روایت فتح، مستند جنگ ساختم و تحت تأثیر فضای جنگ هشت ساله به ویژه مقاومت خرمشهر قرار گرفته بودم و تا مدت‌ها تمام کارهایم از نظر موضوعی به این سمت بود. از این رو شناخت قبلی از مهدی زین‌الدین داشتم و برایم سخت بود که شهدایی مثل زین‌الدین، خرازی، کاظمی و... در حد نام‌گذاری بولوار و اتوبان باقی مانده‌اند. وقتی فیلم «ایستاده در غبار» ساخته شد، احمد متوسلیان به عنوان یک قهرمان در ذهن بسیاری از بچه‌های نسل چهارم (دهه هشتادی‌ها) ماندگار شد. فیلم‌هایی که درباره شهیدان باقری و برادران باکری ساخته شدند نیز همین تأثیر را داشتند. وقتی این تأثیر را دیدم این انگیزه در من ایجاد شد و به محض اینکه پیشنهاد ساخت چنین فیلمی را به من دادند، استقبال کردم. شهید مهدی زین‌الدین آدم بسیار عجیبی بود و من در این فیلم، برهه کوتاهی از زندگی این قهرمان را در زمستان سال ۶۲ ساختم در حالی که پرداختن به همه وجوه زندگی ایشان مستلزم کار وسیع و پردامنه‌ای است. زین‌الدین بسیار بزرگ‌تر از دامنه زمانی است که در «مجنون» به آن پرداختیم. 

دلیل اینکه این برهه زمانی از زندگی شهید را برای روایت انتخاب کردید چه بود؟
 قله زندگی شهید زین‌الدین در این برهه زمانی قرار دارد چون جنگ در زمستان۶۲ به بن‌بست رسیده بود. نیروهای ما از بهار۶۱ تا زمستان۶۲ چهار عملیات بزرگ انجام دادند که عدم الفتح بودند، شهدای زیادی دادیم و شرایط سختی داشتیم، جامعه جهانی هم ما را تحت فشار قرار داده بود و شهید حسن باقری باید همان کاری که عراق با غافلگیری کرد یعنی شهرهایی از غرب ایران را گرفت و تا اهواز پیشروی کرد، ما نیز باید بخشی از خاک عراق را می‌گرفتیم تا امتیازی برای مذاکره داشته باشیم ولی صدام این پیش‌بینی را کرده بود و امکان پیشروی به نیروهای ما نمی‌داد، در چنین شرایطی جنگ به بن‌بست رسیده بود. سال ۶۲ عملیات خیبر در هورالعظیم انجام شد تا از این طریق وارد خاک عراق شویم و دو جزیره مجنون را بگیریم. به دلیل عدم پشتیبانی، بسیاری از نیروها مجبور به عقب‌نشینی شدند ولی مهدی زین‌الدین تا ۲۰ روز در جزیره مجنون ماند تا این جزایر را نگه دارد. همین ایستادگی سبب شد جنگ از بن‌بست خارج شود و پس از چند عملیات سراسری دیگر تا سال ۶۵ نقشه اولیه شهید باقری کامل و در نهایت قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. خارج شدن از بن‌بست جنگ را مدیون مهدی زین‌الدین و ایستادگی عجیب او در جزایر مجنون هستیم.

شما در نخستین تجربه ساخت فیلم سینمایی سراغ فضای سخت فیلم‌های جنگی رفتید، از دشواری‌های تولید در این گونه بگویید.
من پیش از این در سوریه و در شرایط واقعی جنگ، فضای جنگی را تجربه کرده بودم. تجربه حضور در مناطق جنگی و سال‌ها مستندسازی در این حوزه بسیار سخت‌تر از سینمای داستانی است. مدتی از شروع فیلم‌برداری گذشته بود، بخش‌های سخت کار که مربوط به صحنه‌های جنگی می‌شد را در زمستان با آن شرایط فیلم‌برداری کردیم، سپس وارد فصل گرما شدیم و بخش‌های داخلی را ضبط کردیم. کسانی که شناخت زیادی از من نداشتند می‌گفتند چه کار سختی است یا باتجربه‌های گروه می‌گفتند نگران نباش کمکت می‌کنیم ولی من فکر می‌کردم این‌ها راجع به کدام سختی صحبت می‌کنند؟ من شرایط بسیار سخت‌تری را در ساخت مستندهایم تجربه کردم. البته حجم کار بالا بود و من به این حجم بالای فیلم‌برداری پشت سر هم عادت نداشتم، بزرگ‌ترین مسئله‌ام همین بود چون در ساخت مستند، چهار یا پنج سال زمان می‌گذاریم ولی برای ساخت فیلم سینمایی، زمان فیلم‌برداری فشرده است ولی سختی خاصی برای ساخت این فیلم نداشتم.

از عوامل کار چه پشت دوربین و چه جلو دوربین راضی بودید؟
من و آقای نادران با هم عوامل بخش فنی را چیدیم و در بخش‌هایی که شناختی از فضای کار داستانی نداشتم ایشان کمک بیشتری کرد. بهترین‌ها را پشت دوربین جمع کرده بودیم اما مسائلی همچون همکاری نکردن برخی ارگان‌ها و شرایط سخت تأمین ادوات مورد نیاز هم وجود داشت. درباره گروه بازیگران هم معتقد بودم همه بازیگرهای این فیلم باید بازیگرانی کاملاً گمنام باشند در حالی که سجاد بابایی، سال گذشته سیمرغ نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلم فجر گرفته بود. فکر می‌کردم ایفای نقش زین‌الدین توسط یک بازیگر شناخته شده آن طور که انتظار دارم از آب درنیاید اما سجاد بابایی با انگیزه عجیب و تلاش زیادش به من ثابت کرد اشتباه می‌کنم. به نظرم نه تنها از پس این نقش برآمد بلکه تصویری که از زین‌الدین می‌خواستیم نشان بدهیم را مدیون تلاش سجاد بابایی هستیم، او خودش را به این نقش سپرد.

چرا اصرار داشتید بازیگر نقش اصلی ناشناخته باشد؟
بازیگرها وقتی شناخته می‌شوند به روشی می‌رسند که امضای آن‌ها در بازیگری است. من نمی‌خواستم چنین امضا و رد پایی از بازیگر نقش زین‌الدین در فیلمم باشد بنابراین به شدت تلاش می‌کردم بازیگرها جلو دوربین بازی نکنند و درک این مسئله برایشان عجیب بود ولی در نهایت به ادبیات مشترکی با بازیگرها رسیدم که بازی نکردن جلو دوربین یعنی چه. در مورد اغلب بازیگرها این اتفاق افتاد. 

همان اتفاقی که برای هادی حجازی‌فر در ایفای نقش شهید متوسلیان افتاد؟
دقیقاً، من چنین چیزی نیاز داشتم. ضمن اینکه‌ هادی حجازی‌فر پیش از «ایستاده در غبار» بازیگر گمنامی بود و مخاطب در آن فیلم متوسلیان را دید نه ‌هادی حجازی‌فر را. این اتفاق به مهدویان در کارگردانی آن فیلم کمک زیادی کرد. اگر از مخاطب بپرسید ‌هادی حجازی‌فر، باکری است یا متوسلیان، بسیاری می‌گویند متوسلیان، به خاطر نخستین تصویری که از خودش نشان داد در حالی که ممکن است حجازی‌فر برای ایفای نقش مهدی باکری تلاش بیشتری کرده باشد.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.