بیست و چهارم ماه رجب المرجب سالروز واقعه فتح قلعه خیبر توسط امیرالمومنین امام علی (ع) است. خیبر به عنوان آخرین پایگاه بزرگ یهودیان، برای حکومت اسلامی بسیار خطر آفرین بود. یهودیان خیبر هر روز دسیسهها و اقدامات خود را بر ضد اسلام تکرار میکردند. مشرکان را به جنگ با مسلمانان فرا میخواندند و به دشمنان اسلام کمکهای فراوانی میکردند و به یکی از محکمترین پایگاههای مخالف اسلام تبدیل شده بودند.آنچه از استحکامات و آمادگی نظامی خیبر در گزارشات تاریخی وجود دارد، نشان میدهد یهود قصد حمله به مسلمانان را داشت، اما پیامبر به موقع واکنش نشان دادند. ابتدا نامهای نوشت و ضمن پند و اندرز خواستار انعقاد پیمان عدم تعرض میان طرفین شد؛ زیرا آنان در پیمان نامه اولیه پیامبر با یهود حضور نداشتند و این پیمان نامه آنها را شامل نمیشد.
اما ثروت سرشار و قلعههای مستحکم خیبر، که در سراسر عربستان نظیر نداشت و کثرت جمعیت و نفوذی که در میان قبایل عرب داشتند، یهودیان خیبر را چنان دچار سرمستی و غرور ساخته بود که حاضر نشدند با رسول خدا از راه مسالمتآمیز قرارداد بنویسند.
قلعه خیبر چه استحکاماتی داشت؟
خیبر دارای هفت قلعه محکم بود. هر قلعهای برج مراقبت داشت که ساکنان به بیرون قلعه تسلط داشتند و میتوانستند دشمنان را سنگ باران کنند، ولی مسلمان توانستند چند تا از این قلعهها را فتح نمایند و در میان آنها قلعه «وطیح و سلالم» مقاومت بیشتری داشتند و مسلمانان با بیش از ده روز جنگ نتوانستند آنها را فتح نمایند و هر روز بدون نتیجه باز میگشتند.
پیامبراعظم افسران و دلاوران سپاه را جمع کردند و فرمودند: «لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ یَفَتَحَ اللهُ عَلَی یدیه لیس بفَرَّار؛ همانا فردا این پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. خدا خیبر را به دست او میگشاید. او هرگز نمیگریزد.»
این جمله حاکی از فضیلت و برتری معنوی و شهامت آن سرداری است که مقدر بود فتح و پیروزی به دست او صورت بگیرد. شادی توأم با اضطراب در میان سپاه اسلام ایجاد شد که آن دلاور چه کسی است؟!
فردای آن روز که همه انتظار به دست گرفتن پرچم و این مقام را داشتند، حضرت محمد(ص) ، علی (ع) را خواست، پرچم را به دست او داد و امیر المومنین (ع) توانست خیبر را فتح کند.
آمده است حضرت وقتی به دژ رسید پرچم را بر زمین زد و سپس درب دژ باز شد و برادر مرحب «حارث» بیرون آمد. لشکریان بی اختیار عقب رفتند اما امیرالمومنین بعد از چند لحظه جسد او را به زمین زد و در همان جا جان داد.
«مرحب» پهلوان یهود برای انتقام برادر خود بیرون آمد در حالی که غرق در سلاح بود و کلاهی از سنگ بر سر گذاشته بود رجز میخواند و همه را به رعب و ترس وا میداشت، اما امیرالمومنین قدمی عقب نکشید و این رجز را خواند: «أَنَا اَلَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةٌ ضِرْغَامُ آجَامٍ وَ لَیْثٌ قَسْوَرَةٌ ؛[۵] من کسی هستم که مادرم نام مرا حیدر گذاشته است. من شیر بیشهی شجاعت و شیر نری تیراندازم.»پس از رجزخوانی صدای شمشیرها و جنگ، وحشت عجیبی بر دل ناظران انداخته بود که ناگهان شمشیر امیرالمومنین بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و کلاه و سر را تا دندان به دو نیم کرد.
حضرت علی(علیه السلام) با کدام نیرو درب قلعه «خیبر» را از جا کند؟
بعد از کشته شدن مرحب، مردم یهود به داخل قلعه پناه بردند و امیرالمومنین درب دژ را از جا کند آن را به عنوان سپر برای خود استفاده نمود؛ دری که بعد از جنگ، هشت مرد جنگی مسلمان نتوانستند آن را از جای خود حرکت دهند. در مورد این که امام علی(ع) چگونه توانست درب بسیار محکم خیبر را از جا بکند؟ بایستی به سراغ نامه ای که حضرت به «سهل بن حنیف انصاری» نوشته است برویم که فرمود: «من درب قلعه خیبر را با نیروی حاصل از اثر غذا و خوراک نکندم؛ بلکه آن قدرت ملکوتی و نفس منوّر به نور الهی مرا به این کار واداشت».حضرت در این جنگ، خدا و رسولش را خوشحال کرد و دوستان و دشمنان در حیرت شجاعت حضرت ماندند.
نظر شما