خیبر منطقهای سرسبز و حاصلخیز در شمال مدینه بود. سرزمینی که ساکنان آن یهودی بودند. خیبر واژهای است عبرانی، گفته میشود در زبان عبرانی قلعه یا حصار را «خیبر» گویند. این سرزمین به خاطر دژها یا قلعههایش به این نام معروف بود. قلعههایی که به کانون قدرت یهودیان تبدیل شده و تهدیدی برای امنیت مسلمانان بود زیرا یهودیان ساکن این منطقه نه تنها در پی توطئه و تحریک قبایل همسایه علیه مسلمانان بودند، بلکه با جمعآوری سلاح و تدارکات نظامی برای مقابله با مسلمانان آماده میشدند و این سرآغازی بود برای داستان خیبر که با نام امیرالمؤمنین(ع)، فاتح خیبر پیوند خورده است.
به منظور دفاع از کیان مدینه و مسلمانان
در مجمعالبیان در داستان فتح خیبر آمده است: «وقتی رسول خدا(ص) از حدیبیه به مدینه آمد، ۲۰ روز در مدینه ماند آن گاه برای جنگ خیبر خیمه زد». همان طور که گفته شد خیبر منطقهای یهودینشین در شمال مدینه بود، هر چند که این منطقه فاصلهای قابل توجه با مدینه داشت اما این ناحیه و مناطق اطرافش که شامل وادیالقرا و فدک میشد، در ارتباط با یهودیانی بود که پیش از این با رسول خدا(ص) جنگیده بودند، عدهای از آنها به منطقه خیبر و همکیشان خود رفته و در آنجا ساکن و از آنجا هم علیه مسلمانان و رسول خدا(ص) مشغول توطئهچینی شده و میخواستند منطقه را برای مسلمانان ناامن کنند به همین خاطر پیامبر(ص) پس از صلح حدیبیه به سمت خیبر رفت. جنگی که برخلاف بیشتر جنگهای مسلمانان جنگی تهاجمی بود به همین دلیل کارشناسان بسیاری به بررسی چگونگی این جنگ و تصمیم پیامبر(ص) پرداختهاند و به عقیده بسیاری تصمیم پیامبر(ص) برای حمله به خیبر به منظور دفاع از کیان مدینه و مسلمانان بود.
دستی که فتح را نصیب مسلمانان میکند
آمده است در این جنگ سپاه اسلام هزار و چهار نفر و ۲۰۰ اسبسوار میانشان حاضر بود. در این سپاه، ۲۰ نفر از زنان مسلمان برای کمک به مجروحان جنگ آن حضرت را همراهی میکردند. همچنین پیامبر اسلام(ص) از أمّهات مؤمنین، امسلمه را با خود به همراه برد. از دیگر زنان همراه پیامبر(ص) میتوان به صفیه دختر عبدالمطلب و امّأیمن نیز اشاره کرد. وقتی یهودیان خیبر فهمیدند پیامبر(ص) به سویشان خواهد رفت با تکیه بر استحکام قلعههایشان، ماندن درون آنها را ترجیح دادند و با توجه به مهمات و آذوقهای که جمعآوری کردند، خیالشان از پیروزی در این جنگ راحت بود.
آمده است هفت قلعه محکم در این زمینها ساخته بودند که نامهای آنها به ترتیب عبارت بود از: «ناعم»، «قموص»، «شق»، «نطاة»، «سلالم»، «وطیح» و «کتیبه» و مجموع زمینها و قلعهها را خیبر میگفتهاند. گفته شده است نخستین قلعه خیبر که پیامبر(ص) فتح کرد، ناعم بود. این قلعه خود متشکل از چند دژ بود و پیامبر(ص) برای حمله به آنها، یاران خود را صف کرد. یهودیان مسلمانان را تیرباران کردند و یاران پیامبر(ص)، خود را سپر آن حضرت(ص) قرار دادند. آن روز پیامبر(ص) پرچم سفید خود را به دو تن از مهاجران (در روایت ابناسحاق: ابوبکر و عمر) و سپس مردی از انصار داد، اما آنان یکی پس از دیگری بیآنکه کاری از پیش ببرند، بازگشتند. پیامبر(ص) فرمود: «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست میدارند و خداوند به دست او فتح را نصیب مسلمانان خواهد کرد و او گریزنده نیست». صبح روز بعد، پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را که دچار چشمدرد بود، با اعجاز شفا داد و پرچم را به او سپرد.
به همین طریق که نوشتیم
استاد شهیدی در خصوص این روایت میگوید: «تمام افسران و فرماندهان آرزو میکردند فردا صبح پرچم به دست آنها داده شود. میگویند عمر گفته است: هیچ روزی فرماندهی را مانند آن روز دوست نداشتم. فردا صبح، برخلاف انتظار دیدند پیغمبر(ص) پسرعموی خود علی(ع) را میخواهد.
به عرض رسید: علی(ص) بیمار است.
-چه مرضی دارد؟
درد چشم، خیلی هم سخت است. به طوری که نمیتواند پیش پای خود را ببیند!
-فوراً حاضرش کنید!
به عجله یک دسته برای اجرای دستور و ابلاغ بشارت نزد علی(ع) رفتند و او را در حالی که چشمانش را با دستمال بسته بود و یک نفر دستش را گرفته و میکشید، حاضر کردند. عجب! علی چگونه میتواند بجنگد؟ درست است که او شجاع و دلیر است ولی شجاعت تنها به چه دردی میخورد؟ چشم لازم است. مگر چشم درد به این سختی را میتوان فوری معالجه کرد؟ اینها افکاری است که شاید در مغز همه سربازان و افسران دور میزد، ولی مدتش زیاد طول نکشید زیرا دیدند پیغمبر(ص) علی(ع) را پیش خود خواند و (دستش) را به چشمانش کشید و فوری بهبود یافت. پس دیگر شکست یهود حتمی است. پس علی(ع) خدا و رسول(ص) را دوست میدارد و آنها هم علی(ع) را دوست میدارند. این داستان را به همین طریق که نوشتیم بزرگان حدیث و مورخان سنّی و شیعی نوشتهاند».
قهرمانی که فتح را آسان کرد
طبق پارهای روایتها محمد بن مسلمه با اجازه پیامبر(ص) مرحب را در مبارزه تن به تن با شمشیر کشت. یا او را به شدت زخمی کرد و حضرت علی(ع) کار او را تمام کرد. اما روایتهای متعددی حکایت از آن دارند که حضرت علی(ع) مرحب را در مبارزه تن به تن از پای درآورد و این ضربه چنان کارساز بود که پس از آن قلعه فتح شد. برخی از مورخان برجسته اهل سنت، مطلب اخیر را صحیح دانستهاند. طبق روایتی دیگر، بزرگترین، شدیدترین و استوارترین قلعه خیبر، قموص بود و پیامبر(ص) پرچم فتح آن را به حضرت علی(ع) داد و علی(ع) با قتل مرحب که این قلعه به نام او نیز خوانده میشد، این قلعه را فتح کرد. به روایت ابورافع، کنار در قلعه مردی ضربهای به حضرت علی(ع) زد. سپر از دست ایشان افتاد و ناگزیر دری را که نزدیک قلعه بود، سپر خود قرار داد و پیوسته با آن جنگید تا آنکه خداوند قلعه را به دست او گشود و مژده فتح (قلعه مرحب) را برای پیامبر(ص) فرستاد. به روایتی، مرد یهودی مذکور همان مرحب بوده است. گفته شده است پس از آن، ۴۰ یا ۷۰ تن توانستند آن در را بردارند. پس از این واقعه که راویان بر آن اتفاق دارند و پس از قتل این شجاعان یهود و شماری دیگر از آنان که همگی در قلعه ناعِم بودند، فتح کامل خیبر آسان شد.
فتحی که وعده خداوند است
آمده است در جنگ خیبر ۱۵ یا ۱۸ تن از مسلمانان به شهادت رسیدند. از یهودیان نیز ۹۳ مرد کشته شدند. هر چند پیش از این جنگ به توجه به شمار کم مسلمانان و آمادگی نظامی یهودیان تصور نمیشد که مسلمانان فاتح این نبرد باشند اما بر خلاف آنچه تصور میشد یهودیان خیبر سرانجام مغلوب آن حضرت شدند. این دومین شکست یهودیان بود که پس از حدود یک ماه جنگ و محاصره انجام شد. از این رو سال هفتم استغلاب نام گرفته است. پیروزی پیامبر(ص) و مسلمانان در خیبر، توان نظامی قریش و قبایل متحد آن را تضعیف و توان نظامی و اقتصادی مسلمانان را تقویت کرد. این فتح به گواه تاریخ برای مسلمانان سرنوشتساز بود و به عنوان یکی از فضائل و مناقب امام علی(ع) در تاریخ ماندگار شد. فتحی که نه تنها تاریخنویسان که شاعران، ادیبان و حماسهسرایان نیز از آن بسیار یاد کردند. آنچنان که از مولوی میخوانیم: «یا تبر برگیر و مردانه بزن/ تو علیوار این در خیبر بکن» و علمای دین از آن به عنوان نمادی از توکل به خدا، قدرت ایمان و همچنین پیروزی حق بر باطل و امامت بر کفر یاد میکنند. آنچنان که برخی از مفسران «فَتْحًا قَرِیبًا» (سوره فتح آیه ۱۸) را که خداوند در قرآن مژده داده است را همان فتح خیبر میدانند و برخی مفسران آیات ۱ و ۱۵ سوره فتح و لفظ «وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ...: و سرزمینی را که در آن پا ننهاده بودید... را درباره غزوه خیبر دانستهاند. (سوره احزاب آیه ۲۷)
خبرنگار: آزاده خلیلی
نظر شما