تحولات منطقه

می‌توان گفت شخصیت ممتاز رسول خدا(ص)، جامعیت اخلاق و برنامه هدایت‌گری‌شان به اندازه‌ای ظرفیت داشت که جهان را الی‌الابد سیراب کند، هر چند ‌ایشان نبوت را به امامت گره زدند و فرزندانشان را برای هدایت امت به یادگار گذاشتند.

هنر پیامبر(ص) پرورش عمارها و ابوذرها در شوره‌زار جاهلیت بود
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

اینکه مسیر رسالت با مبعث پیامبر(ص) ختم می‌شود و خدای متعال، رسول خاتم(ص) و دین و کتاب ‌ایشان را برای هدایت ابنای بشر تا پایان تاریخ کافی می‌داند، دلایل و فلسفه‌هایی دارد که شاید بسیاری از آن‌ها ناشناخته باشد، اما بنابر آنچه در این باره درک می‌شود، می‌توان گفت شخصیت ممتاز رسول خدا(ص)، جامعیت اخلاق و برنامه هدایت‌گری‌شان به اندازه‌ای ظرفیت داشت که جهان را الی‌الابد سیراب کند، هر چند ‌ایشان نبوت را به امامت گره زدند و فرزندانشان را برای هدایت امت به یادگار گذاشتند. در آستانه مبعث نبی خاتم(ص) و در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی‌قمی، کارشناس مذهبی جلوه‌های منحصربه‌فرد مبعث پیامبر(ص) را بررسی کرده‌ایم.

پیامبر اکرم(ص) در چه شرایط و وضعیت فرهنگی اجتماعی به رسالت مبعوث شدند و این شرایط چه موانعی را برای پیشبرد رسالت ایجاد می‌کرد؟

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دوم نهج‌البلاغه در مورد زمانه و شرایط بعثت پیامبر(ص) توضیح داده و ویژگی‌های جامعه جاهلی آن دوران را بیان می‌کنند؛ ‌ایشان می‌فرمایند: پیامبر(ص) در سرزمینی به رسالت مبعوث شدند که دهان عالمان و دانشمندان بسته و در مقابل، جاهلان مورد احترام و تکریم بودند! به‌قدری جنگ و درگیری و کشت و کشتار میان اعراب جاهلی رواج داشت که از غارت و جنگ، روزگار می‌گذراندند و دائم عزیزان خود را در نزاع‌های بی‌دلیل از دست می‌دادند و ترس حمله و جنگ، خواب آرام را از چشمانشان ربوده بود.

جنگ، خونریزی و درنده‌خویی به‌قدری در جامعه جاهلی پیش از بعثت ریشه‌دار بود که پس از ظهور اسلام برخی بهشت را با شرط کشت و کشتار پذیرفته و هنگامی که پیامبر(ص) به آنان می‌فرمودند: بهشت جای خونریزی نیست، از اسلام آوردن خودداری می‌کردند!

تصور کنید در چنین فضایی که رحم، شفقت و نوع‌دوستی معنایی نداشت، حضرت محمد مصطفی(ص) با عنوان رحمة‌للعالمین به رسالت و هدایت مبعوث شدند و با آن خُلق عظیم که قرآن از یاد می‌کند، توانستند در آن دل‌های سنگ نفوذ و نرمشان کنند؛ چنان‌که خدای متعال درباره تأثیر اخلاق حضرت رسول(ص) بر جذب و هدایت مردم می‌فرماید: اگر مهربان و نرم‌خو نبودی مردم از دور تو پراکنده می‌شدند! اما رسول خدا(ص) با آن اخلاق بی‌نظیر و رحمت وجودی خود نه تنها مردم را دور خود جمع و تبدیل به امت کردند، بلکه سبب رویش‌هایی همچون عمارها و ابوذرها در جامعه‌ای شدند که به وصف جاهلی شناخته می‌شد!

قرآن از پیامبر(ص) به صاحب خُلق عظیم یاد می‌کند و عمده پیشبرد اهداف بعثت و رسالت آن حضرت(ص) را متأثر از این اخلاق می‌داند، چه جلوه‌هایی از این خلق عظیم می‌توان بیان کرد که برای امروز هم الگو و اثرگذار باشد؟

این اخلاق، جلوه‌های مختلف دارد، از سلوک فردی تا رفتار خانوادگی و اجتماعی؛ برای مثال با آنکه پیامبر(ص) فرستاده خدا بودند و هدایت جامعه را بر عهده داشتند اما بسیار ساده و به دور از هر گونه تشریفات زندگی می‌کردند. مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان می‌نویسد: پیامبر(ص) همه مسائل و ویژگی‌هایی را که لازم بود تا شخصی تکبر بورزد، داشتند اما کسی از ایشان متواضع‌تر یافت نمی‌شد! یعنی ایشان در تواضع و فروتنی به‌قدری پیشتاز بودند که کسی به گرد پایشان هم نمی‌رسید. این روحیه نبوی را مقایسه کنیم با خودمان! برخی از ما گاهی برای هیچ به قدری تکبر داریم که حتی دچار توهم می‌شویم و کسی نمی‌تواند به ما نزدیک شود و با ما حرف بزند.

اما در احوالات ‌ایشان است که شخصی محضر پیامبر(ص) رسید و چون حضرت(ص) را دید، از وجاهت و عظمت مقام ‌ایشان ترسید و لرزه بر تنش افتاد (چون فضای حاکم بر جامعه، ملوکانه و قدرتمدارانه بود) پیامبر(ص) چون متوجه این حالت شدند، فرمودند: آرام باش، من پادشاه نیستم! یا در نقلی دیگر است که پیامبر(ص) مثل بندگان می‌نشستند و مثل بندگان غذا می‌خوردند و باورشان این بود که عبد خدا هستند. تفاوت میان تواضع پیامبر(ص) با تواضعی که ما داریم این است اغلب ما وقتی به مسائل و مشکلات مبتلا می‌شویم، روحیه تواضع پیدا می‌کنیم اما پیامبر(ص) ذاتاً این‌گونه بودند و پیش و پس از بعثت رفتارشان فرقی نکرد، چنان‌که در گوشه مسجد می‌نشستند و نان ساده را به عنوان غذا می‌خوردند.

سبکی از زندگی که پیامبر خاتم(ص) از خود به یادگار گذاشته‌اند، قطعاً برای امروز ما هم راه‌گشاست، چه جلوه‌هایی از این سبک می‌تواند زندگی‌های ما را هم متحول کند؟

ما که خود را امت، محب و رهرو پیامبر(ص) می‌دانیم و به ‌ایشان و فرزندانشان عشق می‌ورزیم باید در سیره و سبک زندگی نیز خود را به آن حضرت(ص) نزدیک کنیم. در معرفی شخصیت رسول خدا(ص) آمده است ‌ایشان به‌شدت اهل فکر و ‌اندیشه بودند، سکوت‌های طولانی داشتند و جز در مواقع ضروری سخن نمی‌گفتند؛ شاید فکر کنیم سکوت آسان است، نه! چنین نیست، سکوت کار بسیار سختی است. علامه مجلسی (دوم) در مرآةالعقول آورده: بزرگانی را پیش از خود دیدیم که عبادت را در نماز و روزه بسیار نمی‌دیدند، آن‌ها عبادت را در مراقبت از حفظ آبروی مردم می‌دانستند (یعنی حفظ زبان و سکوت در مواجهه با عیوب دیگران)؛ ما به عنوان امت نبی خاتم(ص) چگونه‌ایم؟ اغلب در زندگی‌های شخصی، کاری، اجتماعی و خانوادگی ابتدا تصمیم می‌گیریم، اعلام و شروع می‌کنیم و بعد به سرعت تصمیممان را تغییر می‌دهیم و این، نقطه مقابل سیره نبوی است.

باز در احوالات رسول خدا(ص) است که خلوت با خود را دوست داشتند، این خلوت برای اندیشه، محاسبه و بررسی گذشته و برنامه‌ریزی برای آینده بود؛ اگر چیزی سبب خشنودی‌شان می‌شد، می‌فرمودند: «الحمدلله علی هذه النعمه» و اگر مسئله‌ای ناخوشایند پیش می‌آمد، می‌فرمودند: «الحمدلله علی کل حال» یعنی هرگز لب به شکوه و ناشکری باز نمی‌کردند و به آنچه خدا تقدیر کرده بود، راضی بودند. اگر همین یک رفتار از سیره نبوی را الگو قرار دهیم آنگاه است که با دیدن نعمت‌های فراوانی که خدا در اختیار ما قرار داده، هنگام بروز مشکلات و یا وقوع بحران‌ها، آرامشمان را از دست نمی‌دهیم و به قرص‌های آرام‌بخش پناه نمی‌بریم.

خدای متعال در قرآن از پیامبر(ص) به اسوه حسنه یعنی الگوی نیکو تعبیر می‌کند برای کسانی که به قیامت اعتقاد و به پاداش الهی‌ امید دارند. برای همین هم نگاه به این الگوی بی‌نظیر و الهام گرفتن از آن و پیاده کردنش در عمل، به‌ویژه در حوزه اخلاق، راه گمشده ما به سمت سعادت و نجات را مشخص و هموار می‌کند.

رفتار پیامبر(ص) به عنوان نبی‌ای که برای نجات بشر و خاتم رسل مبعوث شده بودند با سلاطین و پادشاهان چه تفاوتی‌هایی داشت و چه ردیه‌ای بر رفتارهای طاغوتی و ملوکانه می‌کشید؟

برخلاف شاهان و سلاطین که برای مدح و ثنای خود زر و سیم می‌دادند، رسول خدا(ص) علاقه نداشتند کسی ایشان را مدح و تعریف کند؛ اما پس از ایشان، خلفا به این سنت پایبند نماندند و همچون شاهان پول می‌دادند تا شاعران آن‌ها را مدح کنند!

نقل است فردی به طمع پول نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: شما رئیس ما بودید، در زمان جاهلیت و امروز رئیس ما هستید، بهترین پدرید و امثال این تعارفات؛ حضرت رسول(ص) در پاسخ او فرمودند: «مقابل زبان تو پرده نگذاشته‌اند؟ (کنایه از وجود لب و دندان) این پرده‌ها کافی نبود که ما از شر تیزی زبان تو در ‌امان بمانیم» سپس ادامه دادند: «مواظب زبانت باش، هیچ چیزی برای انسان ضررش بیشتر از باز بودن زبان نیست». حضرت(ص) اینچنین، مدح و تعریف از خود را تحریم می‌کردند! پیامبر(ص) با زبان‌بازی و به اصطلاح امروزی چاپلوسی مخالف بودند و از آن نهی می‌کردند.

قرآن هیچ کس را به اندازه پیامبر(ص) به عبودیت و اخلاق نیکو در ابعاد مختلف، ستایش نکرده و زبان به تعریفش نگشوده است، ‌ایشان در برنامه روزانه خود وقتی را برای خلوت با خود و خدا داشتند و از زبان‌ به‌شدت مراقب می‌کردند. اگر از این رفتارها درس بگیریم و به آن‌ها خو کنیم، اتفاقات مبارک در زندگی ما رخ می‌دهد و آرامش را تجربه می‌کنیم.
 

آمنه مستقیمی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.