رشیدی میگوید: همانطور که اشاره کردید فیلمهای کمی با محوریت زلزله بم ساخته شده است. من قبلاً در مورد فیلم «بیدار شو آرزو» تحقیق کرده بودم اما اغلب فیلمهایی که از این واقعه تلخ وجود داشت مستند بود و لحظات دردناک پس از زلزله بم و آن شوکی که در صورتهای بازماندگان بود و احساسات عجیبی را که در آن لحظه تجربه میکردند را به نمایش میگذاشت.
این بازیگر با بیان اینکه اولین باری که با صحنه فیلمبرداری روبرو شدم آن را نزدیک به واقعیت دیدم، توضیح داد: در زمان پیش تولید بارها این مستندها را تماشا کردیم. اولین باری که وارد فرودگاه بم و صحنه فیلمبرداری شدم و جمعیت را دیدم، متوجه شدم همه چیز به همان شکلی بود که در مستندها دیده بودیم و نعل به نعل واقعیت به تصویر درآمده بود. در کنار این، عوامل فیلم همچون طراحی صحنه و لباس و گریم کار بسیار سختی داشتند و هنرنمایی آنها به واقعیتر شدن فضا و تاثیرگذاری کمک میکرد. نکته دیگر اینکه، جمعیتی که در فرودگاه بم میبینید هنرور نیستند، بلکه مردم بومی بم هستند؛ کسانی که آن سالها داغ دیده و عزادار شدهاند و نقل سینه به سینه از آن آدمها فیلم را تاثیرگذارتر میکرد.
رشیدی که با این نقش نامزد جشنواره چهل و دوم در بخش بهترین بازیگر زن شده است، درباره رسیدن به این نقش و سختیهای پیش رویش در این پروژه تصریح میکند: من با مردمی که آنجا بودند خیلی صحبت میکردم و از حال و هوایشان در آن روزها میپرسیدم. یک صحنهای در فیلم داریم که اولین برخورد من در نقش دکتر صدر و حاج احمد است. من در طبقه بالای یک ساختمان ایستادم و حاج احمد برای صحبت کردن درباره مجروحان میآید بالا. همان زمان به جمعیت پایین نگاه کردم، در هر گوشه از سالن مادرانی را دیدم که واقعاً عزادار بچههایشان بودند. آنجا مادری داشتیم که هشت فرزند خودش را در زلزله از دست داده بود. اینها فیلم نبود و بخشی از واقعیتهای این تراژدی به نمایش درآمده بود. ما اگرچه آنجا فیلم میساختیم و من هم بازی میکردم اما مردم واقعاً گریه میکردند چون آن لحظات را از سر گذرانده بودند. به نظرم هیچ چیز غمانگیزتر از این نیست که آدمهای درد کشیده را را از نزدیک ببینیم و با آنها صحبت کنیم.
نظر شما