«نیاوران» است و آسمان آبیاش، نهرهای همیشه جاریاش، قلههایی که در این میانه زمستان برف سنگینی بر آنها نشسته و درختهای چنار معروفش که تا آسمان قد کشیدهاند.
نیاوران در شمال پایتخت جا خوش کرده، منطقهای خوش آب و هوا با کوچهباغهای زیبا و آسمانی پاک و آبی که بیشتر به شمال میماند تا تهران آلوده. خودم را در صبحی زمستانی به این نقطه زیبای پایتخت میرسانم تا کتابخانه بینظیری که یادگار و موقوفه یک عالم شوشتری از نسل سادات جزایری خوزستان است را به تماشا بنشینم. از قبل این را میدانم که «آیتالله سید محمدتقی حکیم» نسبش به امام هفتم(ع) میرسد و زادگاهش شهر شوشتر در خوزستان است و این کتابخانه را که در اصل خانه او در نیاوران بوده، سال ۱۳۷۹ وقف بارگاه منور امام رضا(ع) کرده است. از کتابخانه عکسی هم در گوگل موجود است با این توضیحات که بیش از ۵۰هزار نسخه چاپی، ۱۸۵نسخه خطی و ۳۸۸نسخه چاپ سنگی در کتابخانه نگهداری میشود. جوی آب جلو کتابخانه آیتالله روان است و درختهای سربه فلک کشیده تا طبقه آخر کتابخانه قد کشیدهاند، چنارهای تنومندی که هنوز رنگ زمستان به رخ دارند. بالای در قهوهایرنگ کتابخانه یک کاشی آبی خودنمایی میکند که روی آن نوشته شده: «کتابخانه عمومی آیتالله سید محمدتقی حکیم/ تأسیس ۱۳۷۵/ وابسته به آستان قدس رضوی» زیر آن هم صلوات خاصه امام رضا(ع) روی بنری خودنمایی میکند. یک عکس قاب گرفته از آیتالله هم جلو در ورودی به چشم میخورد.
از نسل سادات جزایری خوزستان
وارد کتابخانه میشوم؛ محیطی آرام با نوری ملایم است، چند عکس از آیتالله در گوشه و کنار طبقه همکف به چشم میخورد، از آن محیطهایی است که اگر سردر هم نداشته باشد میتوانید اطمینان صد درصد داشته باشید که وارد کتابخانه یا موزه شدهاید. نگهبان دم در مرا به اتاق مسئول کتابخانه راهنمایی میکند؛ روحانیای که در تمام طول گفتوگوی یکساعته ما حتی لحظهای لبخند از لبانش محو نمیشود و با ته لهجه شوشتری به سؤالات ما پاسخ میدهد. «حجتالاسلام والمسلمین سید حمیدرضا امینزاده» با حوصله به پرسشهای من جواب میدهد.
«مهناز شریفی» که ۲۷سال از عمر ۵۷سالهاش را در این کتابخانه و در جوار آیتالله گذرانده هم در گفتوگوی ما حضور دارد. او هم حرفهای ناگفته فراوانی از زندگی و سلوک رفتاری آیتالله دارد. اعتراف میکنم اولین سؤال که بیشتر از همه ذهن مرا درگیر کرده بود این است آیا آیتالله سید محمدتقی حکیم با خاندان سرشناس حکیم در کشور عراق هم نسبت دارند، که پاسخ حجتالاسلام والمسلمین امینزاده منفی است و توضیح میدهد ایشان از نسل سادات جزایری خوزستان هستند که جدشان «حاج سید علی شوشتری» وصی و مصاحب «شیخ انصاری» بوده و با هفت واسطه نسبشان به محدث کبیر «آقا سید نعمتالله جزایری» میرسد.
حاج آقا ادامه میهد: آیتالله محمدتقی حکیم نسبشان با دو واسطه به طبیب مشهور «حاج سیدحسین حکیم» و با سه واسطه به عارف مشهور «حاج سیدعلی شوشتری» میرسد که بین علما چهرهای شناختهشده هستند.
تحصیل در شوشتر، قم و نجف اشرف
درباره زندگی آیتالله از حجتالاسلام والمسلمین امینزاده سؤال میکنم. در جوابم میگوید: آیتالله سال۱۳۰۵ در شوشتر متولد شد، پس از تحصیلات ابتدایی در شهر زادگاهش، به قم مهاجرت کرد و چند سال بعد راهی نجف اشرف شد و چند سالی را در جوارامیرالمؤمنین(ع) به تحصیل علوم دینی در حوزه بزرگ نجف گذراند. از جمله اساتید او در نجف «آیتالله خویی» و «آیتالله سید محسن حکیم» بود. سپس به اهواز بازگشت و چند سالی را در اهواز به تدریس علوم دینی گذراند.
تا اینکه سال۱۳۴۰ شمسی به دعوت دوستانش راهی تهران و در منطقه حصار بوعلی ساکن شد که هم در مسجد، امام جماعت بود و هم در منزل و مسجد به تدریس علوم دینی میپرداخت. ایشان دروس حوزوی از صرف و نحو عربی گرفته تا قرآن و عقاید و حقوق و... را تدریس میکرد.
حجتالاسلام والمسلمین امینزاده به خصوصیت بارز آیتالله حکیم اشاره میکند و میگوید: ایشان در تمام طول عمر ۹۵سالهشان دغدغه مردم را داشتند و به مردمداری شهره بودند. در همان سالهای حضور در نیاوران یک درمانگاه خیریه ساختند که هنوز هم فعال است. در منزل برای زوجها خطبه عقد ازدواج میخواندند که دفترشان که از دهه ۵۰ اسامی مزدوجین در آن آمده اکنون در موزه حرم مطهر رضوی موجود است.
میراثی برای تاریخ و ایران
عالمی که این حجم کتاب در خانهاش داشته، ۲۰جلد کتاب در زمینههای مختلف و ۸۰ مقاله نوشته، نسخه خطی جمعآوری کرده و در نهایت همه این هزاران جلد کتاب را به ساحت مقدس امام رضا(ع) وقف کرده واضح است بسیار علاقهمند به کتاب بوده که از پس سالها، حاصل زحماتش به عنوان میراثی گرانبها برای این کشور به یادگار مانده بهطوریکه نه تنها تهرانیها و ایرانیها بلکه گردشگران خارجی هم میتوانند بیایند و این گنجینه منحصر بهفرد آیتالله را ببیند و لذت ببرند.
حجتالاسلام والمسلمین امینزاده در این باره میگوید: از همان دوران جوانی که آیتالله حکیم در منطقه نیاوران ساکن میشود، کتابخانهای را در منزل خودش تأسیس و جمعآوری کتابها و نسخههای خطی ادامه پیدا میکند تا ۲۴ آذر۱۳۷۵ که رسماً کتابخانه افتتاح و تیرماه ۱۳۷۹ با حضور قائممقام وقت آستان قدس رضوی وقف آستان قدس رضوی میشود.
کتابخانه، خانهای قدیمی بوده که با توجه به علاقه آیتالله به گسترش آن، سال۸۸ در سالروز میلاد امام حسین(ع) کلنگ ساختمان جدیدش زده شده و ساختمان فعلی در ۶طبقه و زیربنای هزارو۸۰۰مترمربع با سالنهای مختلف بنا میشود و در وقفنامه همه ۶ طبقه به عنوان کتابخانه معرفی شدهاند.
این کتابخانه بیشتر از۸۱هزار عضو دارد که بیشتر هم نخبگان از آن استفاده میکنند و افراد با مدرک کارشناسی به بالا میتوانند عضو شوند.
نسخههای خطی بینظیر در کتابخانه آیتالله
نسخههای خطی در جهان مورد توجهاند و اگر کتابخانهای نسخه خطی داشته باشد یعنی گنجینه بینظیری است.
درباره نسخههای خطی کتابخانه آیتالله حکیم که میپرسم، حجتالاسلام والمسلمین امینزاده میگوید: ۱۸۵ نسخه خطی و ۳۸۸ نسخه چاپ سنگی در کتابخانه وجود دارد که برخی از نسخههای خطی این موقوفه در ایران بینظیر است، مانند «خاتمه فائق البیان» که فقط دو نمونه از آن در جهان موجود است، یکی در موزه لوور پاریس و دیگری در کتابخانه آیتالله حکیم یا نسخه خطی منحصر بهفرد «جامعالانوار فی عیون الاخبارالرضا(ع)» که از جد او سید نعمتالله جزایری بهجا مانده است.
شیفته امام رضا(ع)
منزل و کتابخانه آیتالله حکیم جزو معدود خانههای علما و روحانیون است که در جاهای مختلف خانه و کتابخانه میتوان عکس همسر آیتالله را هم کنار خودش دید. مردی که برای حقوق زنان کتاب نوشته برای همسرش احترام ویژهای قائل بوده و زنان در نگاه واندیشه آیتالله جایگاه بالایی داشتهاند.
حجتالاسلام والمسلمین امینزاده به نقش پررنگ همسر آیتالله مرحوم حاجیه خانم «مرضیه حکیم» در بنای کتابخانه اشاره دارد و واقف اصلی کتابخانه را همسر ایشان معرفی میکند و میگوید: ایشان فرزند نداشتند و همسر ایشان هم مثل خودشان انسانی مردمدار و اجتماعی بودهاند که جلسات قرآن در خانه برگزار میکردند و ارتباط فعال با خانمها داشتهاند. زمانی که مردد میشوند کتابخانه را وقف چه کسی کنند خانم خوابی میبینند که در آن بهایشان گفته میشود کتابخانه را وقف حضرت رضا(ع) کنند.
مهناز شریفی هم خواب عجیب آیتالله که در مشهد اتفاق افتاده را برایمان تعریف میکند و میگوید: مدتی پس از وقف کتابخانه، آیتالله و همسرشان راهی مشهد شدند. من به دلیل کارهای کتابخانه نتوانستم با ایشان همراه شوم. آنها در هتلی در کنار بازار رضا مستقر میشوند. چون شب به مشهد رسیده و خسته بودند تصمیم میگیرند پس از استراحت، راهی زیارت شوند.
آیتالله در خواب امام رضا(ع) را میبینند که خطاب به ایشان میگویند: آنچه برای ما فرستادی به ما رسید.
آیتالله با گریه از خواب بیدار میشوند و بلافاصله در آن نیمه شب خود را به بارگاه امام رضا(ع) میرسانند و از ایشان تشکر میکنند.
موزه آیتالله بهزودی راهاندازی میشود
تهران شهر موزههاست و حضور در کتابخانه آیتالله حکیم سبب میشود هر آدمی به کتاب فکر کند، به وقف؛ این سنت حسنه، به نسخه خطی، به مردمداری آیتالله و به گنجینهای که میتواند در شمال تهران به یک موزه و مجموعه بینظیر فرهنگی تبدیل شود. وقتی به حجتالاسلامامینزاده میگویم کتابخانه و منزل آیتالله یک موزه کم دارد تا مردم و حتی گردشگران هم از کتابخانه ایشان بازدید کنند و هم از اتاقها و محل زندگی و آثار ایشان؛
با همان تبسم همیشگیاش جواب میدهد: دقیقاً دنبال راهاندازی این موزه هستیم. در وصیتنامه آیتالله هم آمده اتاقشان تبدیل به موزه شود که انشاءاالله با همکاری آستان قدس رضوی در آینده این اتفاق میافتد.
آرمیده در جوار امامزاده صالح(ع)
آیتالله محمدتقی حکیم سرانجام ۵ اسفند ۱۴۰۰ دنیای خاکی ما را برای همیشه ترک میکند و در جوار امامزاده صالح(ع) آرام میگیرد؛ امامزادهای که سال۸۵ همسر آیتالله هم همانجا دفن شده بود.
نظر شما