دو سه روزی هست که دیگر فهرستهای جریانهای سیاسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران نهایی شدهاند و لابیها و بده بستانها و جلسات لیستبندها پشت درهای بسته تقریباً به پایان رسیده. نمایندگان تهران حدود ۱۰ درصد صندلیهای مجلس شورای اسلامی را در اختیار دارند، اما به دلایل موجه و غیرموجه انگار تافتهای جدابافته از ۹۰درصد دیگر هستند؛ کاش این «در کانون توجه مردم بودن» و این «ضریب رسانهای داشتن» فرصتی میشد تا به جای «اسم و فامیل» بازی کردن، کمی به افکار و اندیشهها و راهکارها پرداخته شود و به مردم برای انتخاب درست کمک کند که اگر اینگونه میشد، برای انتخاب آگاهانه مردم در دیگر مناطق کشور هم راهگشا بود.
اگر مردم واقعاً برای جریانهای سیاسی مهم هستند - که بعید بهنظر میرسد - باید لیستبندها - که توقع دارند مردم چشمبسته دستپخت آنها را انتخاب کنند– دیدگاههای خودشان و نامزدهای فهرستشان درباره مسائل مهم کشور را شفاف و دقیق به مردم ارائه کنند و البته پای آن هم بایستند، اگر چه که به نظر میرسد خیلی علاقهای به این کار نداشته باشند؛ چرا که آنچه از فرایند تهیه فهرستها دیده و شنیدهایم، اگر نسبت یک نامزد با مسائل مهم کشور و توان او برای کمک به حل آنها در این فرایند جایی هم داشته باشد، قطعاً در اولویت آخر است؛ تازه اگر چنین مؤلفهای اساساً برای لیستبندها مهم بوده باشد.
خدا وکیلی! الان کدام جریان سیاسی مسائل اساسی کشور را روی میز گذاشته، راه حل آنها را شناسایی کرده و متناسب با آن فهرست تهیه کرده است؟ وقتی بهعنوان نمونه، فهرستی آماده شده که دو گرایش سیاسی که سالها و تا همین روزهای اخیر مشغول گیس و گیسکشی با هم بودهاند، حالا با هم ائتلاف کردهاند و در آن فهرست افرادی با دیدگاههای کاملاً متضاد و در ستیز درباره یک موضوع حضور دارند، اجازه بدهید نپذیریم که غیر از سهمخواهی، نسبت فامیلی، قبیلهگرایی و قدرتطلبی به هر قیمتی، مؤلفه دیگری در گزینش افراد نقش داشته است. وقتی در فهرستهای تهیه شده با هر اسم و رسمی، افرادی حضور دارند که امتحانشان را خوب پس ندادهاند و نه فقط دردی از مردم دوا نکردهاند که بر آن افزودهاند، در حالی که جوانهایی توانمند، صاحبنظر و متعهد خارج از فهرستها ماندهاند، خیلی نمیتوان ادعای دلسوزی و دغدغهمندی برای مردم و کشور را از سوی لیستبندها پذیرفت؛ چه این طرفی، چه آن طرفی.
اگر معیشت مردم و اقتصاد کشور مهمترین مسئله امروز ماست، چرا هیچ یک از فهرستها دیدگاههای خود را برای حل مسئله به صورت شفاف ارائه نمیکنند؟ چرا خط جداکننده جریانهای سیاسی، دیدگاههای روشن و عملیاتی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... نیست؟ و دعوا سر لحاف ملاست! صرف اسامی دهان پرکن و صلاح ظاهر و سر دادن شعارهای کلی که دردی را دوا نمیکند؛ کم گزیده نشدهایم از مارهایی که در آستین پرورش یافتهاند. تا وقتی درگیر خالهبازی اصولگرا - اصلاحطلب و رقابتهای قدرتطلبانه درون جریانی هستیم، تا وقتی چهرهها برایمان مقدساند، تا وقتی یک جریان سیاسی اینطور فکر میکند که با عوض کردن اسمش میتواند عوامفریبی کند و رأی بگیرد؛ نهاد سیاسی و ساختار متناسب با گام دوم انقلاب اسلامی برای جبران عقبماندگیها و عبور از مشکلات شکل نخواهد گرفت.
همه میدانیم انتخابات مهم است؛ مشارکت بالا کشور را بیمه میکند، راه اصلاح امور از صندوق رأی میگذرد و...؛ به شرط آنکه همت کنیم و تا روز انتخابات شایستهها را بهدور از وابستگیها انتخاب کنیم؛ با چشم باز!
نظر شما