چندسالی است که دیگر چشمهایمان به تماشای بیلبورد فیلمهای در حال اکران با چند بازیگری که پیراهنهای رنگارنگ هاوایی پوشیدهاند و عینک آفتابی زدهاند، عادت کرده؛ مدتهاست که سالنهای سینما در سیطره کمدیهاست و سینمای اجتماعی که تا همین چندسال قبل در هر فصل چند فیلم خوب پرمخاطب داشت به حاشیه رانده شده و عملاً رمق و فضایی برای عرض اندام و رقابت ندارد. آنچه هم که در طول سال جاری اکران شده یا فیلمهایی کم مخاطب و متوسط بوده که فروش آنها به طور میانگین از ۲۰۰ میلیون تا ۶ میلیارد تومان فراتر نرفته و یا آن آثاری که با اقبال بیشتری در گیشه سینمای اجتماعی روبرو شدهاند عمدتاً از تولیدات سالهای قبل بودهاند که بیشترین میزان فروش آنها به «سه کام حبس» با رقمی نزدیک به ۱۹ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان اختصاص دارد. در این وضعیت اغلب فیلمهای اجتماعی در حالی رقابت را به کمدیها میبازند که در یک موقعیت نابرابر در توزیع عادلانه سالن و سانسهای اکران گرفتار شدند و نوع چینش فیلمها و تخصیص سالنهای نمایش به آثار کمدی امکان انتخاب شدن این فیلمها را از سوی تماشاگران کمرنگ کرده است. از سویی دیگر ذائقهسازی مخاطب و سوق دادن او به گزینش فیلمهایی که به حوصله و تمرکز چندانی برای تماشا نیاز ندارد، ژانر اجتماعی را بیش از پیش مهجور کرده است اما زنگ خطر اصلی زمانی به صدا درآمده که تولید فیلمهای خوب و دغدغهمند اجتماعی کمتر از قبل شده و از سویی دیگر به زودی کفگیر تولیدات چند ساله گذشته و جامانده از اکران که در این ژانر حرفی برای گفتن دارند هم به ته دیگ میخورد. با این اوصاف این روزها طلسم شکسته و یکی از فیلمهای خوب ژانر اجتماعی فرصت اکران یافته است؛ «روشن» ساخته روحالله حجازی را میتوان جزو آخرین بازماندههای سینمای اجتماعی دانست که بسیاری از معضلات جامعه امروزی را زیر تیغ نقد خودش برده است. حجازی این فیلم را بهمن ۹۸ کلید زد و اولین نمایش آن یک سال بعد در سی و نهمین جشنواره فجر اتفاق افتاد؛ «روشن» که از فیلمهای محبوب منتقدان و تماشاگران آن دوره بود و اکران موفق و امیدوارکنندهای برای آن پیشبینی میشد، حالا پس از سه سال بالاخره فرصت نمایش یافته و میتواند چراغ کمسوی سینمای اجتماعی را روشن کند.
علاقه روح الله حجازی به سینمای اجتماعی امری اثبات شده است و همه او را به عنوان یکی از کارگردانان کاربلد این ژانر میشناسند؛ کسی که میداند چطور روی روابط انسانی و خانوادگی دست بگذارد و آن را تبدیل به یک درام قابل دفاع کند. او به حدی در زندگی شخصیتهایش غرق است که حتی اگر گزارههای سیاسی مشخصی هم در کارهایش دریافت کنید آن را رد میکند و میگوید فیلمساز سیاسی نیست و هر المان و نشانهای از آنچه در فیلمهایش به عنوان نمادی سیاسی برداشت میشود، برای شخص خودش چنین کارکردی نداشته است.
فیلمی برای رضا عطاران
او این بار هم سراغ یک موضوع دیگر در همین ژانر رفته است. اما «روشن» یک تفاوت عمده با دیگر آثارش دارد. نگاهی به فیلمهای اخیر او مانند «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، «اتاق تاریک» و «مرگ ماهی» نشان میدهد روابط بین آدمها و اعضای خانواده در این فیلمها زیر ذرهبین است و درام در تقابل میان شخصیتهای قصههایش خلق میشود. اتفاقی که در «روشن» درست عکس آن را میبینیم؛ «روشن» به وضوح فیلم رضا عطاران است؛ موضوعی که حجازی در نشست مطبوعاتی فیلمش در جشنواره سیونهم نیز به صراحت عنوان کرد که اگر عطاران در این فیلم حضور پیدا نمیکرد آن را نمیساخت. اگرچه حجازی ساخت فیلم «روشن» را منوط به حضور رضا عطاران کرده بود، اما عطاران هم با بازی درخشانش نشان داد فیلم باید با او ساخته میشد و در نهایت برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را هم به همراه آورد.
حجازی در فیلم تازهاش از روابط فاصله گرفته است و کادر دوربین را روی شخصیت فیلمش تنظیم کرده است. فیلم از ابتدا تا انتها «روشن» را همراهی میکند؛ «روشن»ی که ماحصل یک زندگی شکست خورده و آرزوهای عقیم است. فیلم روی یکی از معضلات اساسی چند سال گذشته کلانشهر تهران دست میگذارد؛ ماجرای پیش خرید واحدهای مسکونی برجهای بلند و بیکیفیتی که در اطراف شهر تهران مثل قارچ رویدند و خیلیها را برای تحقق رویای خانهدار شدن به سوی خودشان روانه کردند. در این فیلم هم روشن هرچه پول داشته را برای پیش خرید یک خانه داده؛ خانهای نیمهکاره که ظاهراً قرار نیست آن را تحویل بدهند و همین وضعیت زندگی روشن را تا آستانه فروپاشی میبرد. او هر روز به همراه سایر خریداران در محوطه نیمه ساخته برجها حاضر میشود و در کنار کسانی است که پیگیر سرمایهشان هستند.
روشن مردی بیکار است که تبعات این بیکاری همه زندگیش را در برمیگیرد تا جایی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد اما به قدری منفعل و خنثی است که نمیتواند برای زندگیش بجنگد و جرأت انجام هیچ کاری را ندارد. او عاشق سینماست و مظاهر این علاقهمندی را در یک کمد قدیمی با چند فیلم میبینیم و یا قابهای سینمایی که روشن گاهی در موقعیتهای مختلف با دستش میبندد و دنیا را از درون آن میبیند. علاقهای که وجه دیگرش را در عشق به همسرش شاهد هستیم که باز هم برای حفظ کردن او و فرزندش رمقی ندارد و تسلیم بیچون و چرای جبر و بیرحمی روزگار و البته قربانی مظلومیتش است. در واقع «روشن» محصول بینظمی و بیعدالتیهای اجتماعی و البته گرفتار در رنج روحی و استیصال درونی خودش است. کسی که در برابر سیستم توانایی ایستادگی و مقابله ندارد و زیر چرخ دندههای نظام سرمایهداری له میشود و از سویی دیگر حتی مقابل آدمهای زندگیش هم بیدفاع است.
از انفعال تا طغیان
بارزترین ویژگی روشن انفعال اوست؛ انفعالی که آنقدر قدرت دارد تا خودش را بر همه عناصر فیلم تحمیل کند و عطاران به بهترین شکل ممکن آن را به تصویر میکشد. عطاران با یک بازی درونی و حساب شده در نقش «روشن» از تصویری که در ذهن مخاطب ساخته، آنچنان فاصله میگیرد که در کمتر لحظهای از فیلم احساس میکنید در حال تماشای همان عطاران همیشگی هستید. گرچه نباید از این نکته غافل شد که پیشتر او با بازی در «دهلیز» ثابت کرده بود از پس نقشهای جدی هم به خوبی برمیآید، اتفاقی که بار دیگر به شکل تحسین برانگیزی در «روشن» هم تکرار شد. به نظر میرسد نقشهای جدی سینما پس از این باید یک صندلی در ردیف اول را برای عطارانی که به خوبی میداند چه وقت روی دیگری از بازی درخشانش را به نمایش بگذارد، خالی کند.
از بازی خوب سیامک انصاری و سارا بهرامی هم نباید گذشت که درست و به اندازه در فیلم حضور دارند. فضای سرد و ریتم کند و کشدار فیلم نتیجه سایهای است که «روشن» روی کل داستان انداخته است و اگر فیلم را با ریتمی آهسته و فضایی آزاردهنده یافتید بدانید این همان حس و حال درونی بازیگر فیلم است که آن را در کلیت اثر جاری کرده است. کادربندی دوربین، استفاده از رنگها به ویژه قرمز و زرد و ایجاد حس استیصال و درماندگی، نمای ساختمانهای بلند نیمه کاره در روز برفی، نماهای بیرونی و فضای زمستانی همگی در کنار هم و هم راستای با هدف فیلم است.
گامی رو به جلو در فیلمسازی حجازی
بسیاری «روشن» را نقطه عطف کارنامه کاری حجازی میدانند و آن را یک گام رو به جلو برای این فیلمساز قلمداد میکنند. فیلمی که کارگردانی حساب شده و پختگی حجازی در فیلمسازی در آن به عینیت درآمده است و نقطه تمایز آن با دیگر آثارش جریان قوی حسی موجود در فیلم است و روح اثر را به درستی درگیر انفعال کاراکترش کرده است.
نظر شما