تحولات لبنان و فلسطین

همه ما بعد از فرزنددار شدن، با لحظه‌های عجیب و غریبی در زندگی‌ روبه‌رو می‌شویم. در کشاکش رسیدگی به درس و مشق بچه‌ها یا در به‌دو به‌دوهای رساندن آن‌ها به این کلاس و آن کلاس و... ناگهان چشمه‌ای از رفتار والدینمان را از خودمان نشان می‌دهیم.

میدان مین فرزندپروری / درباره تأثیرات دوران کودکی بر نحوه والدگری چه می‌دانید؟

حوالی امروز / برای پدر و مادری کردن و فرزندپروری گویا سه شکل بیشتر وجود ندارد! نخست اینکه به دلیل نارضایتی از دوران کودکیمان، دوست داریم فرزندمان را جوری بزرگ کنیم که پدرومادرمان، فرزندانشان را آن‌جور بزرگ نکردند. دوم اینکه فرزندانمان را همان جور بزرگ کنیم که پدر و مادر ما را بزرگ کردند. راه سوم... واقعاً راه میانه و سومی هم وجود دارد؟ اصلاً ما محکوم به تکرار و یا پرهیز از الگوهای والدگری پدر و مادرهایمان هستیم؟

از کدام راه برویم؟
آنچه در ادامه می‌خوانید پاسخ‌های «فیت هیل» - نویسنده و منتقد آمریکایی – به همین پرسش‌هاست که برای «آتلانتیک» نوشته و ترجمه‌اش توسط «ترجمان» منتشر شده است. 
همه ما بعد از فرزنددار شدن، با لحظه‌های عجیب و غریبی در زندگی‌ روبه‌رو می‌شویم. در کشاکش رسیدگی به درس و مشق بچه‌ها یا در به‌دو به‌دوهای رساندن آن‌ها به این کلاس و آن کلاس و... ناگهان چشمه‌ای از رفتار والدینمان را از خودمان نشان می‌دهیم. این‌طور که پیداست، عبور از میدان مین فرزندپروری بدون آسیب‌ رساندن به فرزندان همیشه کار آسانی نیست؛ شاید ما ناخودآگاه از همان راهی برویم که والدینمان رفتند یا شاید در مسیر دور شدن از اشتباه‌های آن‌ها، مرتکب اشتباه‌های جدیدی شویم. 
تحقیقات نشان می‌دهند میان نحوه والدگری افراد و والدگری والدینشان همبستگی معناداری وجود دارد. آنچه روان‌شناسان «انتقال بینانسلی والدگری» می‌نامند هم در مورد الگوهای خوب صدق می‌کند و هم در مورد الگوهای بد، یعنی کسانی که در کودکی از ویژگی‌های مراقبتیِ مثبت همچون پذیرش، محبت و ارتباط راحت بهره‌مند بوده‌اند به احتمال بیشتری خودشان نیز همان ویژگی‌ها را خواهند داشت. بااین‌حال قابل درک است که محققان دنبال این باشند بدانند ویژگی‌های نه‌چندان خوب رفتاری چطور به نسل بعد منتقل می‌شوند تا بلکه بتوانند راه متوقف کردن این چرخه انتقال را پیدا کنند. یکی از دلایل شباهت نحوه والدگری ما و والدینمان به مفهوم یادگیری اجتماعی برمی‌گردد که خیلی ساده و سرراست است: ما از طریق مشاهده و تقلید از اطرافیان خود کارهایی را یاد می‌گیریم و گاه حتی بدون اینکه متوجه باشیم، این کارها را انجام می‌دهیم. به‌خصوص در لحظات آشفتگی -زمانی که خسته، عصبانی یا ترسیده‌ایم- شاید به آن رفتارهای نهادینه‌شده در اعماق خود برگردیم. 

گاهی کودکیتان را فراموش کنید
چرخه والدگری به روش‌های دیگری نیز می‌تواند تداوم یابد. مطالعات نشان داده والدینی که همچنان به بدرفتاری‌هایی که در دوران کودکی با آن‌ها شده فکر می‌کنند ممکن است آن‌قدر حواسشان پرت باشد که از علائم ظریف آشفتگی فرزندان خود غافل باشند. عادات والدین می‌تواند به نحوی غیرمستقیم نیز منتقل شود. بسیاری از عواملی که می‌توانند بر والدگری فرد تأثیر بگذارند مثل وضعیت اجتماعی-اقتصادی، سلامت روانی و مشکلات مصرف مواد مخدر- اغلب بین نسل‌ها مشترک است و برخی از آن‌ها همچون تفاوت در خودکنترلی، سطح تحریک‌پذیری خلقی، اختلال بیش‌فعالی و نقص توجه و افسردگی حتی می‌توانند تا حدی تحت تأثیر ژنتیک هم باشند. کودکان همچون یک لوح سفید به دنیا نمی‌آیند و نقش‌ونگاری از نسل‌های پیشین، از همان بدو امر، در لوح وجودشان حک شده است.
باوجوداین، کودکی شما نباید تعیین‌کننده والدگری شما باشد. حال چرا برخی از والدین می‌توانند این چرخه را بشکنند و برخی دیگر -که عمیقاً به فرزندان خود اهمیت می‌دهند و بیش از هر چیز می‌خواهند اشتباهات فرزندپروری خود را جبران کنند- برای انجام همین کار مشکل دارند؟
بسیاری از ما بزرگ می‌شویم، بدون اینکه شاهد فرایند فرزندپروری فراتر از آنچه خود در معرض آنیم باشیم. با اینکه نوجوانان امروزی ممکن است نوعی تجربه غیررسمی از تماشای بچه‌های کوچک‌تر داشته باشند، اما بسیاری از والدین به پرستار کودک با سن بیشتر روی آورده‌اند یا به بزرگسالانی متکی شده‌اند که فعالیت‌های ساختارمندی را برای بچه‌هایشان رهبری می‌کنند.

فرمان دست کیست؟
اگر فرمان والدگری خود را به دست دوران کودکیتان بدهید، گاهی اوقات شما را به ‌سمت اصلاح یا جبران افراطی سوق خواهد داد. به گفته محققان بسیاری از افراد که پدر و مادر سختگیر داشته‌اند بیش از حد به والدگریِ «سهلگیر» تمایل دارند و برعکسش هم صادق است. وقتی ما از آن دسته پدرومادرهای بدون اعتمادبه نفس باشیم، چون تلاش‌های پدرومادریمان کارساز نیست احساس فرسودگی و یأس می‌کنیم و ممکن است به تربیت خشن فرزندان رو بیاوریم.   
دانشمندان می‌گویند: «وقتی با ترس یا احساس گناه والدگری می‌کنیم، از بهترین تصمیم‌هایمان در مسیر فرزندپروری دور و دورتر می‌شویم».
 به هرحال والدین ما، مرده یا زنده، ناگزیر در تصمیمات ما تأثیر دارند. اما شاید کلید رهایی از این احساس اسارت، در نحوه تأمل ما روی دوران کودکیمان نهفته باشد، اینکه به‌جای مقصر دانستن والدین خود با آن‌ها همدلی کنیم. هنگامی که در موقعیت مشابهی قرار می‌گیریم، شاید متوجه شویم چقدر دشوار است همان پدرومادری باشیم که می‌خواهیم و چقدر سخت است کسی را از عمق جان دوست بداریم و بااین‌حال گاهی اوقات او را ناکام بگذاریم. در چنین شرایطی شاید به این فکر کنیم که چرا والدینمان آن اشتباه‌ها را مرتکب شدند و احتمال بدهیم که آن‌ها هم تا حدی اسیر تربیت خودشان بوده‌اند. به این ترتیب شاید با شناخت شباهت‌هایمان، احساس نزدیکی بیشتری به آن‌ها پیدا کنیم.
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.