حتماً شما هم دربارهی آب شدن یخهای قطبی چیزهایی شنیدهاید و بارها شاهد نگرانی طرفداران محیط زیست در این باره بودهاید. شاید بعضی بگویید: «حالا چند تکه یخ اگر آب شود، مگر چه اتفاقی میافتد؟» باید در پاسخ گفت مسأله تنها آب شدن چند تکه یخ نیست، مشکل تغییر زیستگاه موجودات باارزشی است که در این مناطق زندگی میکنند. موجودات دوست داشتنی مثل پنگوئنهای قطب جنوب و خرسهای قطبیِ قطب شمال. «گرم شدن زمین باعث نابودی بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری میشود. بنابر گزارش مجله نشنال جئوگرافیک تا سال 2050 میلادی بیش از یک میلیون گونهی گیاهی و جانوری در معرض انقراض خواهند بود» (میرابی، کشاورز شکری، 1394: 2).
با آزاد شدن دیاکسید کربن در جو زمین و گرم شدن تدریجی زمین، یخهای بزرگی که خانه و پناهگاه موجودات قطبی است، ذره ذره آب میشود. با از بین رفتن محیط زندگی این موجودات، زندگی آنها هم در خطر نابودی قرار میگیرد. اما با وجود آگاهی از این مشکل و همه نگرانیها و حرفهایی که در این باره زده میشود، تلاش زیادی برای جلوگیری از این فاجعه بزرگ صورت نمیگیرد. تنها معدودی از افراد هستند که دست به کار شدهاند تا ناجیان این سرزمینهای دوست داشتنی و موجوداتش باشند. هانا گلد، نویسندهی نوجوانان نیز از این دست افراد است. او با تنها سلاحی که در دست دارد، به مبارزه با این فاجعه رفته است و رمان نوجوانی به نام «آخرین خرس» را تألیف کرده است. هدف او در این اثر، آگاهی دادن به نوجوانان درباره اتفاق وحشتناکی است که دارد در سرزمینهای سفیدپوش میافتد. و مطرح کردن این سوأل که چرا کسی کاری نمیکند؟! «آدمها خیلی خوب میتونن هیچ کاری نکنن. دیگه نمیخوام مثل اونها باشم» (ص157). آخرین خرس، ماجرای نجات خرسی قطبی است که به دلیل گرمایش زمین و آب شدن یخهای قطبی در جزیرهای گرفتار شده و راهی برای بازگشت به سرزمین مادریاش ندارد. «سازمان مطالعات زمینشناسی میگوید بخشهایی از منطقهی قطب شمال با چنان سرعتی پوشش یخی خود در فصل تابستان را از دست میدهند که هیچ خرس قطبی تا چند دهه دیگر قادر به ادامهی حیات در این مناطق نخواهد بود. خرسهای قطبی در فهرست قرمز گونههای در معرض تهدید که در سطح بینالمللی معتبر است، به عنوان گونهای که در برابر انقراض آسیبپذیر است، طبقه بندی شدهاند. خرسهای قطبی ممکن است در سایر نقاط به حیات خود ادامه دهند اما در حدود 70 درصد زیستگاه تابستانی آنها تا سال 2050 نابود خواهد شد و همراه با آن، دوسوم جمعیت کنونی خرسهای قطبی از بین خواهند رفت» (میرابی، کشاورز شکری، 1394: 6).
ایپرل دختر 11 ساله، کسی است که این خرس را مییابد، در حالی که پایش در نواری پلاستیکی گیر کرده و زخمیاش کرده است. نواری که همراه با سایر زبالههای به دریا ریخته شده به جزیرهی خرسها آمده است. جزیرهای که روزی قبل از آب شدن یخهای قطبی آن منطقه، زیستگاه زمستانی خرسهای قطبی بوده است. «چیزی به سختی دور پنجهی چپ خرس پیچیده بود، یک جور پلاستیک آبی. خرس پنجهاش را به طرف دهانش برد و با دندانهای دراز و تیزش آن را جوید. با غرولند تلاش کرد آن را بکَند، اما فایده نداشت. پنجهاش باد کرده بود و دوبرابر شده بود. پلاستیک بدجوری دور پنجهاش گیر کرده بود. امکان نداشت بتواند درش بیاورد»(ص48-49). ایپرل که همراه پدر دانشمندش برای گذراندن ماموریتی به این جزیره آمده است، دست به نجات قهرمانانهی خرس قطبی میزند. او در این راه نزدیک است جان خود را از دست بدهد، اما سرانجام موفق میشود خرس بزرگ و باشکوه را به زادگاهش برگرداند. نویسنده در این اثر به زیبایی سعی در آشنا کردن نوجوانان با معضلات زیست محیطی دارد که انسانها باعثش بودهاند. معضلاتی که بلای جان موجودات بیگناه شده است. «متأسفم خرس، آدمها...گاهی بیفکر میشن، خب، من نه، نه حتی همهی آدمها. بیشتر ماها منظوری نداریم. میدونی؟ ما فقط نمیدونیم برای کوههای یخ و پلاستیک و حیوونهایی مثل تو که درد میکشن، چی کار باید بکنیم....گاهی راحتتر اینه که کاری نکنیم و امیدوار باشیم یکی دیگه مشکل رو حل کنه» (ص136).
منابع:
-گُلد، هانا (1401). آخرین خرس. امین، پورحسن. تهران: میلکان(کتاب چار).
-میرابی، سیده مهسا، کشاورز شکری، عبدالکریم (1394). اثر گرمایش جهانی بر فون و فلور اکوسیستمهای قطبی شمال و جنوب. کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در علوم کشاورزی و محیط زیست، آذر 94.
نظر شما