شخصیت ممتاز و بیمانند حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) و محبتها و حمایتهای بیدریغش از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز اوصاف ممتاز و ارزندهاش، چنان جاذبهای در رسول الله(صلی الله علیه وآله)، ایجاد کرده بود که حضرت، حتی سالها بعد از وفات آن بانوی بزرگ، نیز با تمام وجود، به او اظهار عشق و علاقه مینمود و لحظهای از یادآوری ارزشهای وجودیاش غافل نمیشد و حقشناسانه زحمات و خدمات او را یادآوری میفرمود.
بهطوری که یاد مکرر خدیجه (سلاماللهعلیها) از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، موجبات رشک و حسد بعضی از زنان حضرت را فراهم میآورد و گاه با اعتراض آنها مواجه میشد.
یکی از همسران پامبر(ص) نقل کرده است که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خانه خارج نمیشد، مگر آنکه از خدیجه (سلاماللهعلیها) یادی میکرد و ثنایش میگفت. روزی غیرت زنانگیام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که خدا بعد از مرگش بهترش را نصیبت کرد. حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه به خدا قسم! خدا بهتر از او را نصیبم نکرد. او به من ایمان آورد، زمانی که مردم کافر بودند و تصدیقم کرد، زمانی که مردم تکذیبم میکردند و به مالش مرا یاری میرساند، زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بهگونهای از خدیجه (سلاماللهعلیها) یاد میفرمودند که گویی، در دنیا زن دیگری جز آن بانوی معظمه، نبود یاد و نام خدیجه (سلاماللهعلیها) برای حضرت چندان عزیز بود که او نیز جهت تقرب به آن بزرگوار، از نام و یاد آن مخدره مرحومه بهره میبرد.
پیامبر گرامیاسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بارها به یاد خدیجه (سلاماللهعلیها) می گریستند و میفرمودند: « أین مثل خدیجه (سلاماللهعلیها)؛ کجاست مثل خدیجه؟ » .نهایت عشق و علاقه حضرت، به آن بانوی عزیز را میتوان در روز فتح مکه دریافت. در آن روز، حضرت، مسیر حرکت خود را بهگونهای تعیین فرمودند که از کنار مزار خدیجه (سلاماللهعلیها) عبور نمایند. سپس در حجون در کنار قبر آن بانوی بزرگ، خیمه زده و از آنجا، لشکر مسلمانان را فرماندهی میفرمودند.
زیارت خدیجه(س) زیارت حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) در قبرستان مَعْلات (حجون یا قبرستان ابوطالب علیه السلام) و نیز حضور در خانه آن بانو، که محل سکونت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تولّد حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بوده و دعا کردن، در آنجاها مستحب است.
بر خدیجه(س)، پیوسته زیارتگاه مسلمانان بوده، ولی در سال ۱۳۴۳ ق، وهابیون نادان و خبیث، آن را ویران کردند.
آن بانوی بزرگوار، هنگامی که جان میداد، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر او وارد شد و فرمود: «مرا آنچه میبینم، ناگوارست و شاید خدا در ناگواری، خیری بسیار قرار دهد».
خدیجه(س) در نگاه اهل بیت(ع) و برخی از اصحاب مهر و محبت خدیجه(س)، به فرزندان عزیزش چنان بود که خاطره آن بانوی بزرگ، تا نسلها در خاندان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)، برجای مانده بود و همواره از آن مخدره، به نیکی یاد میشد. خدیجه(س)، همان بانوی پاکدامن و مهربانی بود که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در وصف او این چنین میسراید: « هان ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید؛ خدا این گریه و این باران اشک را در سوگ دو یار خدا، فداکار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بی همانند پیامبر آزادی و عدالت، بر شما مبارک سازد؛ پیشتازترین زن در راه آزادی بود و با پیامبر(صلی الله علیه وآله)، نماز گذارد و به نیایش نشست؛ باران اشک فرو بارید، بر همان بانوی خود ساخته و پاک روش و پاک منشی که خدا خیمه و سرای او را پاک و پاکیزه ساخته است ». چون خدیجه(س)، وفات کرد، فاطمه زهرا(علیها السلام)، میگریست و به پدر بزرگوارش، میگفت: مادرم کجاست؟ جبرئیل(علیه السلام)، فرود آمد و عرضه داشت: به فاطمه بگو که خدای متعال برای مادرت در بهشت، خانهای از در و گوهر بنا کرده که رنج و داد و بیدادی در آن نیست؛ و او در کنار آسیه و مریم است. امام حسین (علیهالسلام)، در کربلا در مقابل سپاه کوفه، به مادربزرگش خدیجه(س)، فخر ورزید که اولین زن مسلمان بود . امام سجاد (علیهالسلام)، در خطبه معروف و دشمن شکنش، در مجلس یزید در دمشق، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (علیهاالسّلام) معرفی فرمود . همچنین، زبیر بن عوام، در مباحثهای با ابن عباس، عمهاش خدیجه(س)، را مایه مباهات خویش دانست.
نظر شما