به گزارش قدس آنلاین، این به معنای خروج از تمام قواعد درگیری و تفاهمات سرّی ایران و آمریکا برای گسترش نیافتن دامنه جنگ غزه در منطقه است. این یک تجاوز آشکار به ایران و نه فقط به سوریه است؛ تجاوزی که هدف اسرائیل در پس آن شعلهور کردن جنگ منطقهای و کشاندن آمریکا یا به عبارت درستتر درگیر کردن آن به این جنگ است، همچنین کشاندن روسیه به آن به موازات جنگ اوکراین. آنچه ما را به این نتیجه میرساند، افزایش تعداد حملات اسرائیل به اهداف نظامی سوریه، ایران و حزبالله در جنوب لبنان است که به تخریب روستاهای بسیار و ترور شخصیتهایی برجسته در ردههای اول و دوم حزب منجر شده است.
۲- اسرائیل بحرانهای شدید بسیاری را تجربه میکند و تمام تواناییهای خود برای بازدارندگی و در نتیجه حمایت از شهرکنشینان - چه در منطقه شمالی الجلیل و چه در شهرکهای پیرامون نوار غزه - را از دست داده است؛ مسئلهای که به کوچ بیش از۲۵۰هزار نفر از ساکنان این شهرکها انجامیده است. خطرناکتر از آن افزایش تعداد مهاجرت معکوس به روسیه، آمریکا و اروپا در جستوجوی مکانهای امن خارج از رژیم پس از نابودی امنیت و ثبات و فروپاشی اقتصاد از زمان آغاز طوفانالاقصی است که توسط گردانهای القسام در هفتم اکتبر گذشته به راه افتاد.
۳- ما به خوبی نمیدانیم ایران به این اقدامات تحریکآمیز اسرائیل چه واکنشی نشان خواهد داد - از آنجایی که چاقوی اسرائیل به استخوان ایران رسیده است - اما همه آنچه ما میدانیم این است که بهناچار صبر راهبردی ایران پایان مییابد؛ صبری که ممکن است پایانی غیر باز داشته باشد. حال مهمترین سؤال این است: اگر تصمیمی برای پاسخ گرفته شود، آیا بهصورت مستقیم اجرا خواهد شد؛ یعنی بهوسیله موشکهای ایرانی یا بمباران سفارت اسرائیل در پایتختهای عربی یا در اروپا،آسیا و آمریکای جنوبی. یا غیرمستقیم خواهد بود؛ از طریق نشان دادن چراغ سبز به حزبالله برای شلیک موشکهای دقیق به زیرساختها و شهرهای اسرائیلی حیفا، تلآویو، عکا، صفد و حتی ایلات و دیمونا؟
جنگ منطقهای بیش از هر زمان دیگری در آستانه وقوع است و اگر اسرائیل آن را شعلهور کند، پاسخ ایران، سوریه، عراق و بازوهای ائتلاف مقاومت در لبنان و یمن، درهم کوبنده خواهد بود.
نظر شما