تیراندازی در مدارس همواره معضل کشورهایی است که در آنها حمل و نگهداری سلاح گرم آسان است. اتفاقات تلخی که ناگهان شهری را سوگوار می‌کند و در بهت، ترس و نگرانی فرو می‌برد. کاترین اِرسکین، نویسنده هلندی تبار ساکن آمریکا در رمان تحسین‌برانگیز مرغ مقلد، به این مهم پرداخته است.

آمریکا همیشه در صدر این اخبار و اتفاقات است. اتفاقات تلخی که ناگهان شهری را سوگوار می‌کند و در بهت، ترس و نگرانی فرو می‌برد. اتفاقاتی که تاثیرات مخربی تا سال‌ها بر روان دانش‌آموزانی که شاهد این حوادث بوده‌اند، برجا می‌گذارد. همچنین تاثیراتی بس عمیق‌تر بر زندگی خانواده‌هایی که عزیزانشان را در این حوادث از دست داده‌اند، بر جا خواهد گذاشت. خانواده‌های داغ‌دیده چطور با چنین بحرانی روبه‌رو می‌شوند؟ چنین از دست دادنی تلخ و ناگهانی، تا چه اندازه دشوار خواهد بود؟ کاترین اِرسکین، نویسنده هلندی تبار ساکن آمریکا در رمان تحسین‌برانگیز مرغ مقلد، به این مهم پرداخته است. او با انتقاد از چنین اعمالی تلاش دارد به نوجوانان بیاموزد تبعات رفتار اشتباه و دور از خرد آنها تا چه اندازه می‌تواند زندگی یک جامعه را دستخوش تغییر قرار بدهد. نویسنده ضمن این، تلاش دارد با مخاطبان درگیر با چنین سوگ‌هایی همدردی کند و شیوه‌ی رویارویی با واقعیات تلخ را به آن‌ها بیاموزد. این اثر به خوبی می‌تواند نوجوانانی را که شاهد چنین وقایعی بودند، با خود همراه کند و با همدلی و همراهی با آنها درد و ترس ناشی از حادثه را در وجودشان کاهش دهد. ضمن آن به سایر نوجوانان نیز بیاموزد چطور با شرایط مشابه و رویارویی با فقدان ناگهانی عزیزان، کنار بیایند. مرغ مقلد، داستان کیتلین دختر 11 ساله‌ای است که به بیماری آسپرگر دچار است؛ بیماریی که او را در ارتباط با دیگران دچار مشکل می‌کند. مشکلات کیتلین زمانی بیشتر می‌شود که بزرگترین حامی‌اش؛ برادر نوجوانش دون، را در حادثه‌ی تیراندازی مدرسه از دست می‌دهد. «به کاغذ زل می‌زنم. خیال داشت به من یاد بدهد. و متوجه می‌شوم هر چه بلدم به خاطر او بوده که همه چیز را یادم می‌داد و حالا دیگر هیچ چیز یاد نمی‌گیرم چون او نیست که یادم بدهد» (ص91). درد و رنج و فشار روحی و روانی که کیتلین و پدرش بعد از این بحران با آن روبه‌رو می‌شوند، به زیبایی در اثر به تصویر کشیده شده است. ضمن آن نویسنده تلاش کیتلین برای روبه‌رو شدن با زندگی بعد از از دست دادن حامی بزرگش و کنار آمدن با این سوگ و فقدان بزرگ را به خوبی بیان می‌کند. کیتلینِ عجیب و به قول بعضی‌ها خل و چل، در ابتدا گیج و سردرگم است. فقط می‌خواهد دون برگردد. او از به کار بردن فعل گذشته در مورد برادرش پرهیز می‌کند و برای این که حالش بهتر شود به اتاق دون پناه می‌برد. «وقتی سرم را از لای در توی اتاق آبی آرامش می‌کنم بویش را و همه‌ی وجودش را حس می‌کنم و لبخند می‌زنم. انگار دون اینجاست. تمام تنم را توی اتاق می‌کنم و در را آرام پشت سرم می‌بندم» (ص79).

اما در پایان کیتلین نه تنها خودش را نجات می‌دهد، بلکه تلاش می‌کند پدر و هم‌مدرسه‌ای‌اش که او نیز مانند کیتلین در این حادثه عزیزی را از دست داده، یاری کند. کیتلین بعد از این حادثه قوی‌تر می‌شود و تلاش می‌کند بدون یاری برادرش به زندگی ادامه بدهد. او از برادرش آموخته که وقتی زندگی سخت می‌شود، باید سخت‌تر و سخت‌تر تلاش کرد.

نویسنده با انتخاب نام مرغ مقلد برای اثرش و ایجاد ارتباط با رمان شاهکار «کشتن مرغ مقلد»، اثر بی‌نظیر هارپر لی، ضمن ایجاد ارتباطی بینامتنی با این اثر، تلاش دارد معنا و پیام این اثر را در رمان خود تکرار کند. این پیام چیزی نیست جز بیان معصومیت قربانیان بی‌گناه، دوست داشتن دیگران و دوری از خشونت. «و دون گفت، موضوع آن سگ نیست! در مورد آدم‌هاست! نباید به مردم بی‌گناه صدمه بزنی اسکات. معنی‌اش این است.» (ص74).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.