تحولات لبنان و فلسطین

دور تعیین‌کننده رویارویی آمریکا و ایران به پایان رسید، در حالی که نتانیاهو، روی قول آمریکا - که گفته بود رژیم را تنها نخواهد گذاشت - حساب باز کرده بود.

حکایت قالی‌ایرانی و موکت‌آمریکایی/ یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه

به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریم‌ها و محاصره، بر زخم‌هایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقه‌ای‌اش با سوریه و  سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبش‌های مقاومت و پافشاری در حمایت از آن‌ها. 

۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی  دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافل‌گیری مضاعف شد. همه‌چیز گویا بود که آمریکا – همان‌طور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروه‌های تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آن‌طور که آمریکا می‌خواست به پایان نرسید. اگر غافل‌گیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافل‌گیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.

۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافل‌گیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در به‌کارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکه‌های موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشک‌های ایران، آماده‌باش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشک‌هاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشک‌های معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آن‌ها باشند، به اهداف خود رسیدند.

۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، اراده‌ها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» به‌نفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، به‌ویژه در مورد پرونده‌های جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالش‌های خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر می‌شود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشم‌انداز منطقه، سرنوشت عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضع‌گیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور می‌کند.

این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کم‌فشار ایرانی می‌شود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.