تحولات لبنان و فلسطین

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۰
کد خبر: 981647

زمان بازگشت به جنوب خط استوا

مهدی زارع، روزنامه‌نگار

قاره سیاه، نامی است که همه ما روی قاره آفریقا گذاشته‌ایم.

بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین قاره در نیم‌کره جنوبی با جمعیتی بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر. این قاره همچنین دومین قاره پرجمعیت جهان پس از آسیا نیز هست. آفریقا شامل ۵۴ کشور مستقل و کاملاً به رسمیت شناخته شده و هشت قلمرو است.

ماداگاسکار و چندین مجمع‌الجزایر نیز جزوی از این قاره هستند. الجزایر بزرگ‌ترین کشور این قاره در شمالی‌ترین بخش و حاشیه دریای مدیترانه آرمیده است و آفریقای جنوبی در جنوب این قاره یکی از شاهراه‌های کشتیرانی را در اختیار دارد و این هر دو کشور روابط بسیار خوبی با ایران دارند و هردو تاریخ بسیار تیره‌ای از حضور استعمار تجربه کرده‌اند.

این روزها اما مقامات عالی اقتصادی حدود ۴۰ کشور از این ۵۴کشور در ایران به سر می‌برند تا در دومین اجلاس ایران و آفریقا حضور پیدا کنند. اجلاسی که بیش از هرچیز عزم جزم ایران برای بازگشت فعالانه به قاره سیاه را به نمایش می‌گذارد؛ زیرا کشورمان پیش از این هم در دوره‌های مختلف به آفریقا رفته و در برهه‌هایی حتی توانسته با استفاده از فرهنگ غنی خود به نظام‌سازی هم بپردازد. حکومت فاطمیون در این قاره را شاید بشود یکی از معروف‌ترین حکومت‌هایی دانست که ارتباط تنگاتنگی با ما داشته‌اند.

اما با گذشت زمان روابط ایران با آفریقا متأثر از دو عامل مهم به‌شدت به محاق رفته است. این دو عامل هم چیزی نیست مگر ضعف مفرط نظامات حاکم بر ایران در دو دوره پهلوی و قاجار و همچنین حضور پررنگ استعمار در قاره زرخیز آفریقا. هردو این عوامل بیش از هرچیز به ضرر سیاهان تمام شده است.

با پیروزی انقلاب اسلامی دو اصل اساسی به سیاست خارجی ایران بازگشت که به‌طور خلاصه می‌توان آن‌ها را این‌گونه تقریر کرد.

۱- ضدیت با امپریالیسم و استعمار: اولین و شاید مهم‌ترین پیام امام خمینی(ره) در انقلاب کبیر ایشان ضدیت با استعمار مادی و معنوی است. امام(ره) با جهان شناسی خاص خود رسالت اصلی انسان را مبارزه برای رسیدن به قرب الهی تعریف می‌کردند و همین امر زمینه مبارزه با دشمنان این سلوک را فراهم می‌کند. پر واضح است اصلی‌ترین دشمن انسان در این مسیر طاغوت‌ها هستند که مستقیم از قدیمی‌ترین دشمن انسان، یعنی شیطان دستور می‌گیرند. به‌این شکل امام خمینی(ره) ضدیت با استعمار و امپریالیسم را در ادامه مبارزه فردی و جمعی با شیطان می‌دانند. همین اهمیت و گستردگی سبب شده این اصل به مهم‌ترین اصل در سیاست خارجی ایران تبدیل شود.

۲- ثبات به نفع مردم: دومین اصل مهم انقلاب اسلامی در سیاست خارجی‌اش پس از تلاش برای آزاد شدن انسان‌ها از بندهای استعمار، رساندن آن‌ها به ثبات است. این یک اصل قرآنی مهم است، آنجا که این کتاب مقدس امر به ایجاد اصلاح در امور برادران می‌کند. این‌‎گونه است که در پرونده‌ها و پروژه‌های مختلفی ایران تلاش کرده همواره نقش میانجی را داشته باشد.

این دو اصل مقدمات نظری ارتباطات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران را در هر نقطه دنیا تأمین کرده و می‌کند. مرور روابط ایران با قاره سیاه در دو دهه گذشته هم نشان از اجرایی شدن همین دو اصل دارد. ایران در کشورهای مختلف آفریقایی همواره تلاش کرده ملت این قاره را برای رهایی از چنگال استعمار غربی بیدار کند و به همین دلیل است که می‌بینیم از جنبش‌های این قاره حمایت می‌کند؛ چه این جنبش‌ها در الجزایر در شمال باشند، چه در آفریقای جنوبی در جنوب این قاره. همچنین ایران تلاش کرده با تأمین نیازهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری دولت‌های مستقل به آن‌ها برای بازگرداندن ثبات به این کشورها کمک کند. حضور ایران در لیبی، اتیوپی و حتی الجزایر را می‌توان در همین زمینه ارزیابی کرد.

بنابراین مرور اتفاقات تاریخی دو دهه گذشته نشان می‌دهد ایران تصمیم گرفته بار دیگر به جنوب خط استوا بازگردد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.