«إِنَّ عِدَّةَ الشهُّورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهَرًا فیِ کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنهْا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» خدای متعال در آیه ۳۶ از سوره توبه میفرمایند: ماههای قمری در کتاب الهی از روزی که خدای متعال آسمانها و زمین را خلق کرد، دوازده ماه است که چهار ماه از آنها ماه حرام است.
ماههای حرام عبارتند از: ماه رجب و سه ماه ذی القعده و ذی الحجة و محرم. ماههای حرام ویژگیهای خاصی دارند هم از نظر تشریعی و هم از نظر تکوینی.
از نظر تشریعی ماههای حرام احکام خاص خود را دارند. حضرت امام(ره) در تحریر الوسیلة میفرمایند: مسئله ۲۳- اگر قتل را در ماههای حرام: رجب و ذی القعده و ذی الحجّه و محرم، مرتکب شود بر او به جهت تغلیظ و شدت، یک دیه و ثلث است و... در اعضا و همچنین در قتل نزدیکان، تغلیظی نمیباشد.
یعنی دیه قتل در ماههای حرام یک سوم بیشتر از آن در ماههای غیر حرام است و این افزایش شمال قطع اعضا و قتل نزدیکان شخص نمیشود. یکی دیگر از احکام ماههای حرام حرمت جنگ در این ماهها میباشد که خدای متعال در قرآن به آن اشاره فرموده است.
یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ (بقره / ۲۱۷) ای رسول خدا از تو در مورد جنگ در ماههای حرام سوال میکنند: به ایشان بگو گناه جنگ در این ماه بزرگ است.
اما اگر در ماه حرام مسلمین مورد حمله قرار گرفتند دفاع در ماههای حرام اشکال ندارد. خدای متعال میفرماید: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ (بقره / ۱۹۴) ماه حرامی که حرمت آن را بر شما شکستند شما هم میتوانید در ماه حرام ایشان را قصاص کنید پس هر کسی بر شما تجاوز کرد شما نیز میتوانید مقابله به مثل کنید.
مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله در کتاب «المراقبات» نکته لطیفی از این حکم فقهی استفاده فرمودهاند. ایشان میفرمایند: «شخص عاقل پس از اطلاع از حرمت جنگ در ماه حرام متوجه این نکته میشود که پس جنگ با خدای متعال و مخالفت با خدای متعال چگونه است؟! اگر جنگ با انسان حرمت دارد جنگ با خدای متعال حرمت بیشتری دارد. بعد خطاب میکنند: «پسای نفس در این ماه تلاش کن بر حفظ قلب و بدن بیشتر از آنچه در سایر ماهها تلاش میکردی».
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء در کتاب شریف کشف الغطاء در بحث محرمات احرام میفرمایند: «چهارمین از این محرمات فعل کارهای حرام و ترک واجبات توسط شخص محرم است یعنی گناه فعل حرام دو برابر میشود و علتش این است که در این حال که حال عبادت است و عبد باید خود را ذلیلانه در حضور پروردگار خود احساس کند انجام فعل حرام هتک حرمت بیشتری نسبت به مولا دارد و همین طور در مشاهد مشرفه و در ماههای حرام و به همین دلیل دیهی قتل در محدوده حرم الهی و در ماههای حرام بیشتر میشود و هر فعل واجب و حرامی حرمت و وجوبش شدیدتر میشود و این یا به خاطر شرف فاعل فعل است و یا زمان و مکان انجام آن در شدت حرمت و ثواب تأثیر دارد».
از جمله احکام این ماه زیارت بیت الله الحرام است که ماه رجب عمره در آن بسیار تاکید شده است و سه ماه ذی القعده و ذی الحجة و محرم فصل انجام حَجة الاسلام میباشد. اما ماههای حرام احکام و آثاری تکوینی دارد. یکی از آن آثار تشدید حرمت گناه و انجام ثواب در این ماهها است. اثر دیگری که مرحوم سید بن طاووس در اعمال ماه ذی القعده برای ماههای حرام نقل کرده است استجابت دعا بر علیه ظالمین است. بعد داستانهایی نقل میکنند که حتی در زمان جاهلیت اگر شخصی مظلوم واقع میشد صبر میکرد تا ماه حرام فرا برسد و در آن ماهها اشخاصی که به او ظلم کرده بودند را نفرین میکرد و دعایش مستجاب میشد.
بزرگان از علما نسبت به ماه ذی القعده و دههی اول ذی الحجه اهمیت ویژهای قائل هستند. این چهل روز ایامی است که حضرت موسی میهمان خدای متعال در کوه طور بود به همین خاطر این چهل روز به «اربعین کلیمیه» معروف شده است. خدای متعال در قرآن دو مرتبه به این چهل روز اشاره فرموده اند. ابتدا در سوره بقره میفرمایند: وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَی أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾
در این آیه شریفه تکیه کلام بر روی گناه بزرگ بنی اسرائیل و گوساله پرستی ایشان است و شاید به همین جهت تعبیر «أربعین لیلة» فرمودند، اما در سوره اعراف که اشاره به این وعده چهل روزه است خدای متعال بیان را عوض میکنند و این طور میفرمایند: وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ ﴿۱۴۲﴾
ما سی روز با موسی وعده کردیم و آن سی روز به با ده روز دیگر تمام کردیم. شاید این گونه تعبیر به سبب ویژگیهای این دو زمان خاص باشد یعنی سی روز ماه ذی القعده خود یک ویژگی دارد که آغاز میهمانی حضرت موسی در این ماه بوده است و ده روز بعد که دههی اول ذی الحجة است و جزو بهترین روزهای سال میباشد، ویژگی متمایز از آن سی روز دارد و در قرآن هم به «أیام معلومات» نامگذاری شده است.
ثمره این چهل روز عبادت که طبق نقل حضرت در این چهل روز آب و غذایی نخوردند و نخوابیدند و غرق در محبت خدای متعال بودند، نزول تورات بر حضرت موسی بود. قَالَ یَا مُوسَی إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسَالاَتِی وَ بِکَلاَمِی: خدای متعال به موسی فرمود: به درستی که من تو را از بین مردم زمانت برگزیدم به سبب رسالت خود که بر دوش تو نهادم و تو را مفتخر به تکلم با خود کردم.
با توجه به این میهمانی خدا برای حضرت موسی، علمای اخلاق توصیه به مراقبت در این چهل روز دارند. اینکه انسان چهل روز یک عمل را انجام دهد در روایات نیز وارد شده است. ابن فهد حلی رحمه الله در کتاب شریف عدة الداعی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نقل میکنند: مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ.
هر کسی خود را چهل روز خود را برای خدای متعال خالص کند خدا چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش میچوشاند. آیت الله جوادی آملی میفرمایند: «اربعین گیری سخت نیست، اربعین گیری از دستورات رسمی دین ما است. وجود مبارک موسای کلیم از اول ذیقعده تا دهم ذیحجّه این اربعین را داشت، ما اگر نتوانیم آن اربعین کامل را داشته باشیم لااقل این چهل شبانه روز مواظب باشیم غذاهای آلوده، حرفهای آلوده، فکرهای آلوده نداشته باشیم.»
این مفسر قرآن در ادامه کلامشان میفرمایند: «این چلّه گیری از امروز شروع میشود وجود مبارک موسای کلیم از اول ذیقعده این اربعینش را شروع کرد تا دهم ذیحجّه این چهل روز به نتیجه رسید تورات نصیب او شد و این راه را به ما گفتند راه انبیا را بروید منتها حالا آنها وحی الهی نصیبشان شد آنها در قلّه اند ما در دامنه ما این اربعین را بگیریم تا حرفهای آنها را بفهمیم کسی نه آن توقع را دارد نه شدنی است که راهی که آنها رفتند آدم تا آن قلّه برود، ولی اصلِ این راه باز است همراهان خوبی هم دارند آدم را کمک میکنند یک ذرّه از آن علوم که نصیب انسان بشود آدم راحت است نه بیراهه میرود نه راه دیگری را میبندد دهنش بسته است دیگر باز نیست که هر حرفی را بخواهد بزند چشمش بسته است باز نیست که هر جایی را بخواهد نگاه بکند.»
در ادبیات فارسی هم به چلّه گیری اشاره شده است.
خواجه شیراز میفرماید: سحرگه ره روی در سرزمینی/ همیگفت این معما با قرینی/ کهای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه بر آرد اربعینی
البته باید توجه داشت منظور از چلّه گیری کنار گرفتن از جامعه مسلمین نمیباشد. صوفیه چله گیری دارند و از جامعه فاصله میگیرند، اما در تعالیم اسلامی جدا شدن از اجتماع مسلمین مذموم است. علمای مسیحی از جامعه کناره میگیرند و در محل مخصوصی خود را محبوس میکنند، اما پیامبر فرمودند: در اسلام رهبانیّت وجود ندارد. وقتی به حضرت خبر دادند عثمان بن مظعون به سبب از دست دادن فرزندش اجتماع مسلمین را ترک کرده و گوشهای مشغول به عبادت است، حضرت او را خواستند و به او فرمودند: یَا عُثْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبَانِیَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِیَّةُ أُمَّتِی الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّه:ای عثمان خدای تبارک و تعالی بر ما مسلمین رهبانیّت را ننوشته اند و به درستی که رهبانیّت امت من جهاد در راه خداست.
این کلام از حضرت بسیار مهم است مؤمن حق ندارد خود را کنار بکشد و کاری به کار مسلمانان نداشته باشد. رهبانیّت و گوشه گیری در اسلام جهاد در راه خداست، یعنی مؤمن آنقدر باید اهل تلاش باشد که گوشه گیری او جهاد باشد. پس انسان مؤمن باید در متن جامعه باشد، اما در عین حال این حضور در جامعه منافاتی با حال تذکر و عبادت خدای متعال ندارد. امیرالمومنین (ع) به اصبغ بن نباته فرمودند: خَالِطُوا النَّاسَ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ أَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُم: در بین مردم باشید با زبان و بدن خود، اما قلب و اعمالتان از ایشان جدا باشد. کنایه از اینکه مؤمن باید در جامعه مسلمین باشد، اما قلبش مشغول به خدای متعال باشد.
مولانا در کتاب «فیه ما فیه» حکایتی را نقل میکند که اشاره به نفی کناره گیری از اجتماع مسلمین دارد: «عزیزی در چلّه نشسته بود برای طلب مقصودی. به وی ندا آمد که: این چنین مَقصودِ بلند به چلّه حاصل نشود. از چلّه بیرون آی تا نظرِ بزرگی بر تو افتد، آن مقصود، تو را حاصل شود. گفت: آن بزرگ را کجا یابم؟ گفتند: در جامع گفت: میانِ چندین خلق او را، چون شناسم که کدام است؟ گفتند: برو، او تو را بشناسد و بر تو نظر کند. نشان آنکه نظرِ او بر تو افتاد آن باشد که ابریق از دستِ تو بیفتد و بیهوش گردی، بدانی که او به تو نظر کرده است. چنان کرد، ابریق پُر آب در دست گرفت و جَماعت مسجد را سَقّایی میکرد و میانِ صفوف میگردید. ناگهانی حالتی بر وی پدید آمد، شَهقهای بزد و ابریق از دستِ او افتاد، بیهوش در گوشهای ماند. خَلق جمله رفتند. چون با خود آمد خود را تنها دید. آن شاه را که بر وی نظر انداخته بود آنجا ندید، امّا به مقصودِ خود برسید. خدای را مرداناند که از غایتِ عظمت و غیرتِ حق، روی ننمایند، امّا طالبان را به مقصودهای خطیر برسانند و موهبت کنند. این چنین شاهان، عظیمْ نادرند و نازنین».
این ایام فرصتی است تا جا ماندگان از ماه رمضان این آمادگی را پیدا کنند تا در روز عرفه و عید قربان خود را به کاروان بندگان الهی برسانند. بهترین عمل در این چهل روز و در همه ایام همان توصیه پیامبر به امیرالمومنین(ع) است که در انتهای خطبه شعبانیه وقتی امیرالمومنین از پیامبر پرسیدند بهترین عمل در ماه رمضان چیست؟ فرمودند: ترک گناه.
حجت الاسلام ابوالفضل ابراهیمی، استاد حوزه علمیه امام خمینی(ره)
نظر شما