بسیاری معتقدند گفت وگو برای رسیدن به فهم و معنای مشترک و کاهش شکاف میان جریانهای فکری و سیاسی و اجتماعی بهترین نسخه گفت وگو است؛ گفتوگویی که صرفاً سیاسی و میان مردم و حاکمیت تلقی و توصیف نشود.
عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه مبنای یک گفت وگو به رسمیت شناختن تضادها و تفاوتها و خلق معنا و مهارت مشترک در جامعه است، می گوید: ارتباط و گفت وگو بین دو فرد بستگی به رابطه ای دارد که بین این دو وجود دارد؛ رابطه پدر و فرزند است، رابطه دو دوست و یا رابطه دو سیاستمدار در مورد جهت گیری های سیاسی و یا دو روزنامه نگار است که در یک حوزه مشترک با گرایش های سیاسی متفاوت کار می کنند.
حسینعلی افخمی در گفت وگو با قدس با اشاره به اینکه این رابطه تعیین کننده محتواست و موفقیت و مؤثر بودن و یا مؤثر نبودن در آن تعیین کننده گفت وگو است، می افزاید: این رابطه به فرهنگ حاکم بر محیط ارتباطی و یا آن جامعه ربط پیدا می کند.
بارها دیده ایم که مثلاً مناظره و گفت وگوی دو نفر در یک میزگرد در شبکه تلویزیونی الجزیره در نهایت به دعوا و کتک کاری کشیده می شود این موضوع اما در میزگردهای تلویزیونی سال های گذشته ما بیشتر حالت خنثی داشته است به این شیوه که مثلاً مدعوین در تأیید یکدیگر می گویند: «همانطور که ایشان فرمودند،بنده هم عرض می کنم ...» و طرف مقابل هم می گوید: «بنده با نظر ایشان موافق هستم که اینطور گفتند...».
این پژوهشگر حوزه ارتباطات با تأکید بر اینکه حاصل گفت وگو در هر دو روش گفت وگو صفر و بی نتیجه است، می گوید:گفت و گو در مناسبات یا هم سطح است و یا بالا به پایین و یا برعکس؛ اما وقتی به تاکتیک و موضوع می رسیم، چیزی به نام مناقشه ها که در عرصه دیپلماسی و سیاست از آن صحبت می کنند به میان می آید که البته در بحث های اجتماعی جامعه هم وجود دارد.
افخمی با بیان اینکه در بسیاری از اوقات مباحث و گفت و گوها به مباحثی با عنوان منافع اقتصادی و سیاسی کشیده می شود، می گوید: این گفت و گوها که از آن با عنوان مناظره هم یاد می شود، مناظره های ایدئولوژیک، مذهبی و... بوده و مناظرات در حد سیاست داخلی و خارجی و.. است.
وی توضیح می دهد: میانجی این مناظرات باید این هنر را داشته باشد که آگاه به موضع گیری هر دو طرف باشد؛ این فرد باید بتواند گفت و گو را مدیریت کند که اگر مدیریت نشود بی نتیجه است.
مواضع شفافی در ارتباطات وجود ندارد
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: یکی از موانع گفت و گوها و مناظرات ما این است که شرکت کنندگان در میزگردها و یا گفت وگوها، مواضع شفافی ندارند، در این صورت باید دید فرد مورد گفت و گو از کجا تأمین مالی می شود و برای منافع چه فرد و یا گروهی سینه سپر می کند.
وی با بیان اینکه مثلاً در بحث خودروسازی گاهی اوقات دو نفر در تلویزیون با هم بحث می کنند، یکی از این دو قاعدتاً باید مدافع تولیدکننده و دیگری مدافع مصرف کننده باشد. اگر اینگونه باشد این گفت وگو می تواند به نتیجه مطلوبی برسد، اما در کشور ما این داستان تاریخی وجود دارد که مثلاً در دهه ۵۰ سازمانی به سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده تأسیس شد، بعد یک نفر آنجا بود که هم از تولیدکننده حمایت می کرد و هم از مصرف کننده؛ این موضوع بیشتر به جوک شبیه است؛ مگر می شود یک سازمان هم از تولیدکننده و هم از مصرف کننده در آن واحد حمایت کند؟!
عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی می افزاید: در جوامعی که از نظر طبقات اجتماعی، بینش های فرهنگی، جغرافیای آب وهوا و... کلی تفاوت وجود دارد باید قبول کنیم که افراد نابرابر هستند، بنابر این وقتی دور یک میز می نشینند و گفت وگویی را شروع می کنند، یک نابرابری بالای سر این گفت وگو وجود دارد و باید این نابرابری را در نظر داشته باشیم تا حتی بتوانیم پیش بینی کنیم و ببینیم این گفت وگو تا چه حد می تواند به نتیجه برسد.
افخمی تأکید می کند: شرط موفقیت یک گفت وگو این است که بتوانیم سطح گفت و گو را تعریف کنیم؛ هرچقدر نابرابری در یک گفت وگو بیشتر باشد، نتیجه و موفقیت آن کمتر خواهد بود و نقطه مشترکی نخواهیم داشت و نمی توانیم به نتیجه مورد نظر آن برسیم.
وی با بیان اینکه هیچ وقت خود گفت و گو به تنهایی نمی تواند این فاصله ها را کم کند و نتایج این گفت و گوها می تواند به سیاست، خط مشی، قانون و مقررات تبدیل شود، می گوید: این از دست کسانی برمی آید که ما به آن ها قانونگذار و نمایندگان مجلس می گوییم که بتوانند با قانونگذاری این فاصله ها را کم کنند، هرچندگاهی این فاصله ها تشدید می شوند و این نابرابری بیشتر می شود، آنجا زمانی است که گفت و گو معنایی نمی دهد و طغیان، اعتراض و پشت سر آن نزاع خواهد بود.
این پژوهشگر با تأکید براینکه در شرایط پیچیده امروز در بسیاری از اوقات دعوت به گفت و گو برای تأیید سیاست های یکدیگر است، می گوید: وقتی خودمان را با دیگر کشورهای دنیا مقایسه می کنیم، تفاوت هایی وجود دارد؛ همه ما از ابزارهای مختلف مثل روزنامه، رادیو، تلویزیون و فضای مجازی استفاده می کنیم، اما در کنار شکل گیری رسانه و...در کشورهای دیگر احزاب سیاسی قدرتمند هم به وجود آمده اند، رقابت های سیاسی در متینگ های سیاسی و در گفت و گوهای حزبی ادامه پیدا می کند و تنها بخشی از آن رسانه ای می شود.
عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی می افزاید: در کشورهای توسعه یافته علاوه براینکه از رسانه ها استفاده می کنند، ابزار حزب را در قالب گروه های فعال و کنشگر، مثل طرفداران محیط زیست، هوای پاک و...در اختیار دارند که فقط حرف نمی زنند، بلکه مشکل را پیدا می کنند و راه حل پیشنهاد می دهند و به دنبال آن راه حل را به صورت مشارکت سیاسی عمل می کنند.
وی با تأکید به اینکه سنت حزبی در جامعه ایران نیاز به واکاوی دارد، زیرا تحزب در این جامعه شکل نگرفته است، ادامه می دهد: وجود احزاب در یک جامعه سبب می شود زمانی که موضعی مطرح می شود آن موضع رسمی یک تشکل و حزب شناخته شود و بر اساس این ساختارها آن حزب برنامه ها و کاندیداهایی را معرفی می کند.
عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی ادامه می دهد: وقتی فرهنگ ارتباط و گفت و گو نباشد، حتی مسئولان کشور نیز به جای آن که باهم رو در رو حرف بزنند و حرف بشنوند، از روش مونولوگ استفاده می کنند، بدین گونه که هر کدام، از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا در همان لحظه، جواب نشنوند و خدای ناکرده، گفت وگویی صورت نگیرد! در جامعه مونولوگ محور، هر کسی سنگی می زند و فرار می کند.
نبود پژوهش های ارتباطی
افخمی می گوید: یکی از اصلی ترین موانع تحقیقات ارتباطی در کشور نبود پژوهش های ارتباطی است و اینکه ما محققان خوبی نیستیم و بیشتر متخصص دستگاه هستیم در صورتی که جامعه ارتباطی تک صدایی نمیتواند تحقیق کند چون جامعه بدون احزاب نمیتواند روزنامه داشته باشد.
وی با بیان اینکه در کشور ما مطالعات تاریخی در ارتباطات عقبمانده و مغفول است،عنوان می کند: با مطالعه ۴۰۰ سال تاریخ مطبوعات در غرب میبینیم که آنها چگونه روند درستی را در موضوع ارتباطات طی کردهاند و از مطبوعات حزبی، تجاری بعدها پس از جنگ جهانی دوم به مطبوعات مستقلی رسیدند که اکنون نیازی به حزب، وابستگی دولت و پول آگهیهای تبلیغاتی ندارند.
این استاد دانشگاه با تأکید بر لزوم فراگیری شکلهای موفق گفت و گو می گوید: ما در کشور مهارت های گفت وگو نداریم و این ضعف در گفت و گو به ضعف نهادهای مدنی اعم از احزاب، انجمنهای علمی، صنفی، تشکلها، سمن ها و حتی مجلس انجامیده و ضعف این نهادها، به مشارکت ستیزی یا رقابت گریزی سیاسی تبدیل شده است.
وی به ضعف رسانه ها در ارتباطات اشاره می کند و ادامه می دهد: در نتیجه ضعف نهادهای مدنی رسانه ها، رادیو، تلویزیون و مطبوعات عملاً بخش عمده ای از کارکرد خود را از دست داده اند؛ این درحالی است که کارکرد اینها نبض جامعه بوده و اکنون نبضی وجود ندارد؛ این نبض باید در مطبوعات، رادیو و تلویزیون بزند،درغیراین صورت گفت و گویی که از طریق رسانه ها، فضای مجازی و...انجام می شود، تنها کارکرد سلبی دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی یکی از کارکرد های رسانه ها را به حرکت درآوردن جامعه است می داند و می گوید: متأسفانه این حرکت را رسانه ها خود به خود نمی توانند انجام دهند و نیاز به موتور محرکه نهادهای مدنی سیاسی دارند که دارای کارکردی بسیار ضعیف و ناتوان هستند؛ اگر بخواهیم درون جامعه برویم و فرهنگ عامه را بنگریم، معمولاً در این فرهنگ این ضرب المثل را خواهید شنید که «دیگی که برای من نجوشد، کله سگ بجوشد» و نتیجه آن بی تفاوتی خواهد شد.
نظر شما