این مطلب، جا داشت و میتوانست فقط اختصاص پیدا کند به تجلیل از «مردم» بابت همدلی و حقشناسی حیرتانگیزی که در جریان تشییع پیکر شهیدان خدمت از خودشان نشان دادند.
مردم، داغداران اصلی داغی که دیدهایم، طی چند روز گذشته، ما اهالی رسانه را که در جریان اطلاعرسانی بهموقع و درست از«فرود سختِ»سابق، کم آورده و از شفافگویی و شفافنویسی عاجز مانده بودیم، بدجور شرمنده خودشان کردند... مسئولان را البته نمیدانم! خودشان باید بیایند و بگویند چطور و چقدر بابت عملکرد رسانهای، خبری و اطلاعرسانیشان شرمنده مردمی هستند که زیر هجوم خبرهای ضد و نقیض و شایعات مسموم، هم باید داغ از دست دادن رئیسجمهور و خادمشان را تحمل کنند، هم، خویشتندارانه، مراقب باشند حوصله و صبرشان از بیخبریها و بدخبریهایی که در حقشان رفت و میرود، سر نرود!
بار اول نبود
مردم البته بار اولشان نیست که در داغهای اینچنینی، رسانههای مسئول، مسئولان رسانهای و مقامهای مسئول را شرمنده میکنند. همچنان که ما و مسئولان محترم هم قطعاً دفعه آخرمان نیست که در واکنش به این رفتار مردم، ناچار ژست قدرشناسی میگیریم و حرفهای قدرشناسانه میزنیم و فراموش میکنیم بابت کوتاهی و قصورهایمان در فرایند خبررسانی درست، شفاف و بهموقع از ملت عذرخواهی کنیم!
دُز و درصد عبرتآموزی تجربهها و حوادث تلخ قبلی آنقدرها بود که بتواند ما را مجاب کند در حادثهای با ابعاد گسترده داخلی و خارجی، قدم اول و نخستین الزامهای خبری و اطلاعرسانی چیست؟ عیب و اشکال شاید از استعداد تجربهآموزی ماست که در ماجرای سقوط سخت بالگرد رئیسجمهور، بازهم در نحوه خبررسانی و در میان گذاشتن واقعیتها با مردم همان راهی را رفتیم که در سالهای قبل رفته بودیم و فاجعه و تراژدی مضاعفی را در عرصه و نحوه خبررسانی رقم زدیم. بنابراین جای تعجب ندارد در شرایطی که شبکههای خبری بیگانه، دنیا را روی سرشان گذاشتهاند و در نخستین ساعات ماجرا خبر از مفقود شدن بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهانش میدهند و برخیها هم البته در کوره شایعات و دروغهای شاخدار میدمند، یک روزنامه و رسانه معتبر داخلی خیلی سفت و محکم تیتر میزند: «شایعه عجیب سقوط بالگرد رئیسی» و در متن یک خبر شاخدار مینویسد: «دقایقی پیش هلیکوپتر حامل رئیسجمهور به دلیل مهآلود بودن هوای منطقه شمال آذربایجان شرقی بر زمین نشسته و هم اکنون کاروان رئیسجمهور به صورت زمینی راهی تبریز شده است!»
خبر زیرپوستی
تکرار و واگویه بقیه بلاهایی که طی روزهای اول، دوم، سوم و... حادثه سر اخبار، گمانهزنیها و درنهایت سر حوصله و اعتماد مخاطبان آمد، چندان جالب نیست! مردمی که باز هم در هیاهوی اخبار ضد و نقیض رسانههای خارجی به منابع رسمی داخلی دلخوش کرده بودند کماکان و به صورت مبهم و کلی خبرهایی از «فرود سخت»، تلاش خستگیناپذیر گروههای امدادی به منطقه، وجود مه غلیظ، دعا برای سلامتی حادثهدیدگان، تماس تلفنی با یکی دو نفر از سرنشینان و... می شنیدند. یک نفر هم پیدا نمیشد کمی توضیح بدهد که اصطلاح «فرود سخت» چیست، از کجا آمده و معنیاش چیست؟ سرنشینان بالگردهای دیگر چه حرفی برای گفتن دارند؟ آیا هلیکوپتر سقوط کرده جعبه سیاه هم دارد؟ تماسها دقیقاً با کدام یک از سرنشینان و چطور برقرار شده؟ چرا با وجود مه غلیظ و هشدار هواشناسی از روزهای قبل، هلیکوپترها به پرواز درآمدهاند و سؤالات بیپاسخ دیگر. مردم با همین پرسشهای بیپاسخ و البته هزار جور دلهره و امید به پیدا شدن سرنشینانی که از فرود سخت، جان سالم به در برده باشند، یکباره و صبح روز دوم حادثه با خبر پیدا شدن لاشه بالگرد و «پیدا نشدن هیچ نشانهای از سرنشین زنده» روبهرو شدند! خبر در حالی که بیشتر از همه بیانگر تلاشهای خستگیناپذیر گروههای تجسس بود و تأکید داشت که پهپادها و پرندههای ایرانی لاشه هلیکوپتر را پیدا کردهاند، سعی میکرد زیرپوستی حالیمان کند همه سرنشینان، حتی آنهایی که به تماس تلفنی پاسخ داده بودند، به شهادت رسیدهاند!
جعبه سیاه هم که کشک!
به زعم آنهایی که اخبار ماجرا را مدیریت میکردند، لابد مردم غمدیده حالا آنقدر غصه داشتند که فعلاً پرسشها و ابهامهای سانحه را از یاد میبردند! ما روزنامهنگارهای بیغم و غصه اما هنوز دهها علامت سؤال ریز و درشت را وسط هاله اندوهی که احاطهمان کرده بود، بالای سرمان میدیدیم! سؤالهایی که نه با حادثه سقوط و شایعهبافی رسانههای بیگانه بلکه با توضیحات برخی از مسئولان و وزیرانی که در هلی کوپترهای دیگر حضور داشتند و خواسته بودند شفافسازی کنند، شکل گرفته بود! نه... واقعاً گوشی تلفن خلبان هلیکوپتر پس از حادثه چطور به دست امام جمعه تبریز رسیده بود؟ در چنین حوادثی، مسئولیت تشکیل یک ستادخبری بحران که مرجع اول و آخر انتشار اخبار دقیق باشد به عهده کیست؟
همزمان با تنظیم این مطلب اولین اطلاعیه «هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیس جمهور» منتشر شد و خاطرجمعمان کرد که هیچ نشانهای از «اصابت گلوله یا موارد مشابه» در اجزای باقیمانده بالگرد سانحهدیده نشده است. با این همه، گزارش اولیه، پاسخ به پرسشهای مهم قبلی درباره سانحه و اینکه هلیکوپتر بالاخره جعبه سیاه داشته یا نه را به تحقیقات بعدی موکول کرد! ما هم امیدواریم گزارشهای بعدی هیئت عالی به پرسشهایی که درباره این حادثه هنوز توی ذهن مردم جاخوش کردهاند پاسخ بدهد. امیدواریم عبرتهای این حادثه تلخ مسئولانمان را متوجه کند که نباید به بهانه اندوه سترگی که دامنگیرمان شده، خدای ناکرده برخی واقعیتهای حادثه، مقوله بیاعتمادی و اعتماد مردم به رسانهها، احترام برای صبر و حوصله مخاطب و پرسشهای این مطلب را همراه شهدا و خاطرات بهشدت تلخ و دردناک این سانحه دفن کنیم!
نظر شما