انتخابات

ماجرا خیلی پیش از آنکه «آغامحمدخان قاجار» سلسله زندیه را سرنگون کند و خودش با هزارجور بغض و کینه جا مانده از کودکی و نوجوانی، بر تخت سلطنت بنشیند، شروع شد. دورانی که مدعیان ریز و درشت تاج و تخت، کمترین عقده‌گشایی‌شان، درآوردن چشم‌ها از حدقه و کور کردن رقیبان بود...

ماجرای دفن و نبش قبر چندباره کریم‌خان زند چه بود؟ / استخوان‌های شهامت و وطن پرستی

آن‌طور که تاریخ می‌گوید، دست‌کم از دو جهت با پادشاهان و شاهان قبل و بعد از خودش فرق داشت. اول، خُلق و خو و مشی و مرام حکومت کردنش و اینکه خود را وکیل مردم و نه سلطان و حاکم بر آن‌ها می‌دانست. دوم اینکه، برخلاف شاهان دیگر، پس از مرگ، پیکرش آن‌جور که باید و شاید، آرام نگرفت و تا۱۵۰ سال بعد، شاهان پس از او هنوز درگیر بقایای استخوان‌هایش بودند! اینکه حدود۲۵۰ سال از مرگ کریم‌خان زند می‌گذرد اما می‌گویند کمتر از ۱۰۰ سال است که پاره‌هایی از استخوان‌های پیکرش در قم آرام گرفته است.

سبزعلی قاتل بود
ماجرا خیلی پیش از آنکه «آغامحمدخان قاجار» سلسله زندیه را سرنگون کند و خودش با هزارجور بغض و کینه جا مانده از کودکی و نوجوانی، بر تخت سلطنت بنشیند، شروع شد. دورانی که شاهان و یا مدعیان ریز و درشت تاج و تخت، کمترین عقده‌گشایی‌شان، درآوردن چشم‌ها از حدقه و کور کردن رقیبان و دشمنان بود و بیشترین انتقام‌گیریشان، از کشته، پشته ساختن و از سرهای بریده شده، مناره برپا کردن! کریم‌خان‌زند البته آنچنان اهل این جور عقده‌گشایی‌ها نبود. وقتی مدعیان سلطنت و حکومت ایران مثل «آزادخان» و «علی‌مردان خان» از بین رفتند، فقط دو مدعی دیگر وجود داشت. «محمدحسن خان قاجار» که در شمال ایران و اصفهان فرمانروایی می‌کرد و «شیخ علی‌خان زند» که در فارس و قسمتی از غرب ایران بروبیا داشت. این «محمدحسن خان» بود که پس از چند جنگ و گریز به شیراز لشکر کشید تا کار رقیب را یکسره کند. اوایل کار چند پیروزی مهم بدست آورد، درنهایت اما به خاطر همراهی مردم فارس با خان زند، شکست خورد و به اصفهان برگشت. در حالی که کریم‌خان به تلافی، به تعقیبش برخاسته و به سمت اصفهان حرکت کرده بود، مردم این شهر هم با خان قاجار سر ناسازگاری برداشتند تا او به مازندران برود و اصفهان تسلیم کریم‌خان شود. شیخ‌علی‌خان هم در تعقیب دشمنش به مازندران رفت، با ایل دیگری از طایفه قاجار ائتلاف کرد و درنهایت با جنگ و گریز «محمدحسن خان» فراری شده در باتلاقی گیر افتاد. فردی به نام «سبزعلی» که از نوکران سابق قاجار بود با چند نفر دیگر از قاجاریانی که به خدمت شیخ‌علی‌خان زند درآمده بودند، «محمدحسن خان» را کشته، سر بریده و سرش را برای خان زندیه فرستادند. او هم سر را برای کریم‌خان در تهران فرستاد. در تاریخ ثبت شده که کریم‌خان برخلاف رویه شاهانه، بسیار ناراحت شد، دستور داد سر را با گلاب بشویند، به استرآباد ببرند و در مقبره خانوادگی ایل قاجار دفن کنند.

کریم-خان1.jpg

خلوت کریم‌خانی
خانواده و فرزندان «محمدحسن خان قاجار» از جمله پسرش «محمد» که بعدها «آغامحمد» شد، گریختند و در میان قبایل ترکمن مخفی شدند. مدتی بعد اما دستگیر شده و جالب اینکه کریم‌خان در تهران با آن‌ها نه مثل اسیر و دشمن بلکه چون میهمان رفتار کرد. دو سالی با احترام آن‌ها را به دامغان فرستاد و بعد ضمن احضار به تهران، با رضایت خودشان آن‌ها را راهی شیراز کرد تا نزد عمه‌شان که همسر کریم‌خان بود زندگی کنند. منابع تاریخی قاجارنوشت مدعی‌اند ۲۰سال حضور و زندگی آغامحمد خان قاجار در دربار زندیه، در واقع اسارت و تحقیر بوده است در حالی که بقیه تاریخ‌نویسان خبر از ملاطفت کریم‌خان با بازماندگان ایل قاجار و حتی همنشینی و مشورت کریم‌خان با آغامحمدخان می‌دهند. ملاطفت و همراهی کریم‌خان تا آنجا پیش می‌رود که حسین‌قلی‌خان جهانسوز برادر آقامحمدخان را به عنوان حاکم به منطقه قومس می‌فرستد. با همه این‌ها «آغامحمد خان» همه کینه و عقده‌هایش از «عادلشاه» که او را از «آقا محمد» به «آغا محمد» تبدیل کرده بود به خاندان زند اختصاص می‌دهد و فقط کریم‌خان و نه قاجارهای افراطی را عامل قتل پدرش می‌داند. وقتی هم خبر مرگ کریم‌خان منتشر می‌شود با همراهی عمه‌اش از شیراز می‌گریزد و به مازندران می‌رود تا اعلام کند قاجاریه با مرگ وکیل‌الرعایا، اولین مدعیان سلطنت هستند. سال‌ها بعد هم که در کسوت شاه ایران و پایه‌گذار سلسله قاجار به شیراز می‌آید، انگار نه انگار که در این شهر فقط لطف و مهربانی از کریم‌خان دیده است. چشمش را روی همه محبت‌ها می‌بندد و دستور می‌دهد قبر او را باز کنند، جنازه کریم‌خان (یا سر و بخشی از استخوان‌هایش) را به تهران بیاورند و جایی دفن کنند که آغامحمدخان و خیلی از آن‌هایی که به دربار می‌آیند هر روز بر آن پای بکوبند! یعنی در گوشه شمال غربی محوطه کاخ گلستان امروز که به «خلوت کریم‌خانی» معروف بوده و هست.

سنگ-قبر.jpg

آرام گرفت

برخی منابع تاریخی زندیه در باره محل دفن اولیه « کریم خان» نوشته اند: «بعد از آن که از آن امور فراغتی حاصل شد، زکی خان علما و فقهای فاضل را جمع آورده... به آیین شریعت غرا به تغسیل و تکفین جسد مطهر خاقان مغفور پرداخته ،در اندرون باغ جدید سلطانی در صفحه جنوبی عمارت کلاه فرنگی مدفون ساختند...» کتاب «تاریخ گیتی گشا» شبیه همین روایت را دارد که :«جمهور امرا و اعیان سیاه‌پوش شدند و جنازه مغفرت اندازه را زیب دوش کرده و در عمارت وسط باغی که از بناهای آن حضرت در جنب ارگ بود مدفون نمودند». یکی دو منبع دیگر هم که شاید خیلی موثق نباشند ادعا کرده اند: «نعش او را به قانون و دستور پادشاهان برداشته تمامی بزرگان و علما و خلق شیراز در جنازه او حاضر شده، بعد از غسل و کفن و نماز در نزدیکی شاهچراغ او را دفن کردند». در حال حاضر هم بنایی که به موزه پارس و یا مقبره کریم خان معروف است در بافت تاریخی شهر شیراز، خیابان زند و در نزدیکی میدان شهدا ، در فاصله ۴۵۰ متری از ارگ کریمخان دیده می شود. آذرماه سال 1304 وقتی که رضاخان دارد پایه های حکومتش را محکم می کند و حال و هوای ضدقاجاری بر کشور حاکم است ، یکی از نمایندگان مجلس (آقا شیخ محمدعلی طهرانی) سخنرانی کرده ، کلی از کریم خان تعریف و از قاجاریه بد می گوید و آخر حرفهایش اضافه می کند که :« تقاضا می‌کنم از روح پاک مجلس که روح پاک ایرانی است که از دولت حاضر بخواهند که این استخوان‌های پر از شهامت و شجاعت و وطن‌پرستی و اسلامیت را از این مکان بیرون بیاورند و به یک مکان مقدس که قابل برای احترام باشد دفن کنند». رضاخان یا با تشخیص خودش و یا به توصیه اطرافیانش از این ماجرا و روحیه ضدقاجاری حاکم بر مردم، نهایت استفاده را می کند و با هدف کسب مشروعیت و محبوبیت دستور می دهد این کار انجام و استخوان ها به شیراز منتقل شود. در کتاب تاریخ روز شمار ایران آمده: « چند روز بعد در حضور رضا شاه این کار در محل خلوت کریم‌ خانی کاخ گلستان انجام گرفت...دستور داده شد کارگران پله را با ملایمت جمع کردند. مقداری استخوان پوسیده از زیر خاک بیرون آوردند و در بشقاب و سینی گذاشتند. مهندس شریف‌زاده سینی را و تیمورتاش هم شمشیر کریم خان را در دست نگه داشت. خادم عکاس که آماده بود عکسی از این منظره باحضور اعلیحضرت برداشت». در برخی روایت ها می خوانیم : «... همان زمان خاکی که زیر پله‌ها قرار داشت، به همراه تکه‌هایی از استخوان‌ها که سالم مانده بود به شهر قم منتقل شد و این بار کریم‌خان زند برای همیشه در ( حرم حضرت معصومه«س») کنار مقبره شاه‌صفی و شاه‌سلطان حسین آرام گرفت».

کریم-خان3.jpg

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.