نسلی که قرار بود با دانش انباشته و تلنبار شده از جدول مندلیف، محاسبه انتگرال دوگانه و پر از تاریخ تولد و مرگ صدها شاعر و نویسنده معروفی که هیچکدامشان را هم ندیده بود، تربیت شود.
این تکلیف سخت را ژان ژاک روسو، فیلسوف سوئیسی قرن هجدهم در کتاب امیل، اینگونه ترسیم میکند: «صدها مزخرف را در ذهن کودک انبار میکنند. هنگام امتحان، شاگرد بقچه خود را باز میکند و کالای خود (درسها) را نشان میدهد، از کالای او ابراز رضایت میکنند. شاگرد سپس بقچه خود را میبندد و میرود».
حالا این روزها انگار زخمهای ریز و درشت آن همه ترس و ترومای مدرسه، نه با ترکه و فلک که به شکلی دیگر و با حواشی امتحانات نهایی دانشآموزان و به تعبیری تنبیه سیستماتیک سر باز کرده است.
راستش را بخواهید قرار است مسئولان نظام آموزشی کشور بالاخره پس از سالها وعده بیسرانجام، با ملاتی از جنس آزمونهای سخت (شما بخوانید مفهومی) شاهراه پر چاله حافظهمحوری را بپوشانند.
آنها معتقدند با چنین رویکردی و به استناد سند تحول بنیادین، دیگر نگران افتادن دانشآموزانمان در قعر جدول نمرات آزمون جهانی پرلز و تیمز و شوق سیریناپذیر پختهخواری از آبشخور کتابهای کمک آموزشی نخواهیم بود.
پس میبینید که نیت، خیر است؛ اما آیا صرفنظر از این نگاه خیرخواهانه میتوان با رویکردی ماکیاولی از هر وسیلهای حتی معیوب و ناکارآمد و در هر زمان برای تغییر و رسیدن به هدف استفاده کرد؟
موافقان این اصلاح؛ در توجیه شتاب خود برای پیاده کردن طرحهای کنکوری معتقدند «درد این تغییرات مثل درد زایمان برای یک مادر، شیرین است؛ چون به زایش منجر میشود. با اینحال این تغییرات باید سریعتر به نتیجه منجر شوند، زیرا اگر این درد طولانی شود منجر به مرگ مادر خواهد شد!»
واقعیت آنکه به فرض پذیرش این دیدگاه به ظاهر خوشبینانه، آنچه امروز در حوزههای امتحانات نهایی شاهدیم نشان میدهد حتی اگر تصمیمات و تغییرات اینچنینی به زایش بینجامد، قطعاً فرجامی جز مرگ انگیزهها، سرخوردگی و ناکامی بیش از ۲میلیون دانشآموز متوسطه دوم را در پی نخواهد داشت.
گواه این ادعا را میتوان از چالشها و مشکلات این امتحانات دریافت که امسال برای نخستین بار بر اساس مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی در سه پایه دوره متوسطه دوم در حال برگزاری است.
موضوعاتی که نشان میدهد هنوز زیرساختهای کشور برای اجرای این مصوبه مهیا نیست؛ واقعیتی که پیش از این، کارشناسان نظام آموزش و پرورش بارها درباره آن هشدار داده بودند.
این بینظمی و بیبرنامگی از همان نخست و از روزهای تحویل کارت ورود به جلسه تا کیفیت حوزههای امتحانی و بلوای همیشگی لو رفتن و نرفتن سؤالات، تشکیک بر سر پاسخنامه برخی دروس و طرح سؤالات بحثبرانگیز دین و زندگی پایه دهم، هندسه پایه دوازدهم، زیستشناسی پایه دهم تجربی و سرانجام نحوه برگزاری امتحان نهایی زبان انگلیسی پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم خود را نشان داد.
علاوه بر این، نمی توان از حواشی برخی حوزههای امتحانی همچون خرابی وسایل سرمایشی حوزههای امتحانی بهویژه در شهرهای گرم و کویری، نداشتن سالنهایی با تهویه مناسب، صدای زنگ مدام تلفن همراه مراقبان، پایینبودن کیفیت برگههای امتحانی برخی حوزهها و بیاطلاعی مراقبان از جزئیات سؤالات به سادگی گذشت.
نکته قابل تأمل و البته نگرانکننده دیگری که از هم اکنون ذهنها را به خود مشغول کرده این است وقتی آموزش و پرورش در سال گذشته، برای امتحانات نهایی تنها پایه دوازهم نتوانست نتایج آزمونها را بهموقع به سازمان سنجش ارائه دهد و به همین دلیل نتایج کنکور نیز دیرتر اعلام شد، امسال با ۲۳ میلیون برگه امتحانی این سه پایه چه خواهد کرد؟
خلاصه آنکه براساس آنچه گفته شد، انتظار میرود مسئولان و برنامهریزان آموزشی با نگاهی دوباره به مرکب معیوب تصمیمات خویش، اسب تازه نفس و مناسب دیگری را برای تاختن به سوی هدف خود زین کنند؛ سرخپوستان آمریکا میگویند وقتی دیدید اسبتان مرده، پیاده شوید.
نظر شما