در قرآن کریم یک سوره خاص راجع به پدیده شوم کم فروشی به نام مطففین (کم فروشان-آیات ۱ تا ۶) آمده است.
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ «۱» الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ «۲» وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ «۳» أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «۴» لِیَوْمٍ عَظِیمٍ «۵» یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ «۶».
این سوره سی و شش آیه دارد. نام برگرفته از آیه اول آن است و به معنای کم فروشان میباشد. و در مکّه نازل شده است، گرچه بر اساس برخی روایات، آیات اولیه آن مدنی است. این سوره با هشدار به کم فروشان آغاز میشود و ریشه آن را باور نداشتن روز قیامت برمیشمرد.
وای بر کمفروشان. کسانی که هرگاه از مردم پیمانه بگیرند کامل میگیرند. و هرگاه به ایشان پیمانه دهند یا برایشان (کالایی را) وزن کنند، کم میگذارند. آیا آنان گمان ندارند که برانگیخته خواهند شد؟ برای روزی بزرگ. روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان (برای پاسخ به کارهایشان) خواهند ایستاد.[۱]
نکته ها:
«وَیْلٌ» به معنای هلاک و عذاب است و بر اساس روایات، نام درّهای در دوزخ یا دری از درهای آن میباشد.«طفیف» و قلیل به یک معناست و «تطفیف» به معنای کاستن و کم گذاشتن است. به فروشندهای گویند که از کنار اجناس میزند، کم فروشی هر صنفی متناسب با خودش میباشد: معلم، کارگر، نویسنده، فروشنده،هر کدام در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند، کم فروشند و «مطفف» گویند. مهندس، دکتر و دیگر مشاغل، کمفروش، خود را زرنگ میداند، خدا را رازق نمیداند و ظلم اقتصادی به جامعه میکند.کم فروشی از گناهان کبیره است، زیرا وعده عذاب برای آن آمده است.
امکانِ کم فروشی یا حساسیّت در کیل بیش از وزن است، لذا در یک آیه فقط از کیل و در آیه پس از آن، ابتدا مجدداً از کیل و سپس وزن، سخن به میان آمده است.
در روایات میخوانیم: هرگاه مردم گرفتار گناه کمفروشی شوند، زمین روئیدنیهای خود را از مردم باز میدارد و مردم به قحطی تهدید میشوند. (تفسیر المیزان جلد ۱۰ - صفحه ۴۱۵.)انضباط و دقّت اقتصادی، در رأس برنامههای اصلاحی انبیاست. چنانکه حضرت شعیب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» (شعراء، ۱۸۱- ۱۸۳).« پیمانه را (در معامله) کامل و تمام بدهید و از کم کنندگان و خسارت زنندگان نباشید و با ترازوی درست وزن کنید و کالاهای مردم را کم ندهید و روی زمین مفسدانه عمل نکنید.»
پیام ها:
- مال حرام از راه کمفروشی، عامل سقوط انسان است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»
- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن کم فروشی است. آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند. اکْتالُوا ... یَسْتَوْفُونَ- کالُوهُمْ ... یُخْسِرُونَ
- کم فروشی نسبت به هر کس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَی النَّاسِ»-
- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونهای که کم فروشی شغل انسان شود. «یُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.)
- برای جلوگیری از مفاسد اقتصادی، باید یاد معاد را در دلها زنده کنیم. «أَ لایَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
- برای کمفروشی و حق الناس باید پاسخگو باشیم. «یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
- کیفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبیّت خداست. «یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»[۲]
متاسفانه به کرّات در بازار، بخصوص خرده فروشی و بویژه در معابر درون و برون شهری تجربه می کنیم که فروشنده قیمت نازلتری از عُرف وقت و مکان اعلام کرده و در عمل می بینیم با ترازوی دست کاری شده کالا را کمتر می فروشد. یا تابلویی بزرگ بر خودرو نصب کرده و با خط درشت، قیمتی به اندازه نصف قیمت روز نوشته و در درون تابلو با خط ریز نوشته «نیم کیلو». تا با این حیله خودروها را برای خرید متوقف کند. باز در مواردی برچسب قبلی روی کالا پاک می شود و برچسب جدیدی نصب می شود.
نگارنده بارها قیمت کالاهایی را از بازار مرکزی (بصورت خرده فروشی)خریداری کرده و همزمان شاهد فروش همان کالاها با قیمتی بیش از ۱.۵ تا دو برابر در فروشگاههای زنجیره ای معروف بوده است. این در حالی است که دو گروه فروشنده از یک مبداء کالا را بصورت عمده خریداری کرده اند.
مصادیق دیگری نیز وجود دارد. مثلاً کالای کم کیفیت به جای کالای با کیفیت با همان قیمت فروخته می شود و یا مثلا مشاهده می کنیم که فروشگاه های بزرگ بعضاً برای جلب مشتری برچسب های تخفیف بزرگ بر روی کالا نصب می کنند. با مراجعه به قیمت درب کارخانه مشخص می شود بر چسب قیمت خرده فروشی(برای مصرف کننده) کمتر از نصف قیمتی است که از مبداء کارخانه فروخته شده است.
در بسیاری از موارد و غالباً فروشنده کالای خریداری شده با قیمت قدیم را با قیمت جدید می فروشد. زیرا با وجود تورم دو رقمی از افت قدرت خرید متعاقب خود بیمناک است. این مورد در شرایط تورمی کنونی بسیار شایع است.
یکی دیگر از دلایل حاشیه سود غیر متعارف و بسیار بالای در بخش عمده و خرده فروشی متورم بودن حجم این زیر بخش« بازرگانی داخلی» در اقتصاد است. همه ما در مناطق زندگی خود شاهد حضور بیش از حد و ظرفیت دکّان و مغازه فروشگاهی هستیم که گاهی در روز حداکثر دو یا سه مشتری بیشتر ندارند و اینها به دلیل هزینه های بالاسری و اجاره سنگین مغازه خود مجبورند کمیِ درآمدِ خود را از طریق گران فروشی جبران کنند.
طبق برآوردها متوسط حاشیه سود عمده فروشی و خرده فروشی در کشور های پیشرفته رقمی بین ۲ تا ۷ درصد است. متاسفانه گاهی حاشیه سود در بازار عمده و خرده فروشی ما از ۱۰۰ درصد نیز بیشتر است. بویژه برای محصولات کشاورزی با وجود دلالان و واسطه ها تفاوت بسیار فاحش است.
مواردی که در بالا بطور خلاصه مطرح شد. مصادیقی از کم فروشی و گران فروشی است. کم فروش قیمت را به ظاهر قبول دارد و کالا را کم می دهد. گران فروش قیمت را قبول ندارد افزایش می دهد و کالا را به اندازه می فروشد. هر دو عمل یک نتیجه دارند. باصطلاح هر دو، دو روی یک سکه اند.
در اقتصاد اسلامی رعایت میزان و کیل به عنوان عمود خیمه اقتصاد تاکید شده است[۳]. در سوره مبارکه الرحمن «در آیات پیدرپی، سه بار کلمه میزان تکرار شده است که نشان دهنده ضرورت توجّه به معیار و وسیله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است. وَضَعَ الْمِیزانَ ...، أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ ... و «لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ»»[۴].
همینطور در سوره شعرا و هود درباره قوم "ایکه" حضرت شعیب (علی نبینا و آله و علیه السلام)آنها را از دستکاری در میزان و کم فروشی نهی کرده است. نتیجه مشترک کم فروشی و گران فروشی کسب سود غیر متعارف و غاصبانه از مردم است.
دلایل متعددی وجود دارد که در قرآن نامی از گران فروشی نیست. از جمله:
- در صدر اسلام پول پایه طلا و پایه نقره رایج پوده که خود ارزش ذاتی داشته و معیار و محک سنجش بوده اند و بنابراین ترسی ازافت ارزش پول نبوده و فروشنده عمل پیش دستانه ای برای جبران متعاقب ارزش پول نداشته است.
- دلیل دیگرمی تواند ترازوهای غیر استاندارد باشد که در قدیم ابزاری برای اغفال مردم بوده ولی در زمان کنونی ترازو و اوزان تحت نظارت موسسه های استاندارد تولید و روانه بازار می شوند. لذا کم فروشی بسیار آسانتر از گران فروشی بوده است.
البته روایاتی نیز درباره گران فروشی نیز آمده است که خواننده می تواند جهت آشنایی مثلا به کتاب میزان الحکمه مراجعه نماید. در احکام فقهی نیز از معاملاتی غیر عادلانه مثل معامله کالی به کالی و یا به استقبال کاروان رفتن برای اغوای قیمتی فروشنده توسط خریدار (تلقی رُکبان) و غیره نهی شده است.
با وجود مصادیق فوق الذکر راه حل اساسی مبارزه با فعل متناجس گران فروشی و یا کم فروشی ابتدا محو پدیده تورم( و مسابقه تورمی) و افت مستمر ارزش پول است.تورم به معنی رشد مستمرعمومی قیمت ها در اقتصاد است. تورم عامل محرک گران فروشی و گران فروشی عمومی و مستمر نیز نفسِ تورم می شود.
- تعریف پول پایه طلا نقش «میزان» برای حفظ قدرت خرید پول ملی را دارد و قدم اساسی و مهم اول است.
- قدم دوم تعیین نرخ ارز توسط دولت باز به منزله «میزان» در اقتصاد است و مکمل تعریف پول پایه طلاست. هر دو مقوّم ذات همدیگر می شوند.
- دلالان دلار و یورو پیشران تورم شده اند. اقدام مهم دیگر دلار و یوروزدایی از اقتصاد است. تا این بازیچه های استعماری از دست دلالان و واسطه گران گرفته شود.
- باید سراغ قرارداد های دو و چند جانبه پولی با کشور های طرف مبادله رفت و پول ملی خود را تبدیل به پول بین المللی بکنیم
- تقویت بخش مولّد و سرکوب همه جانبه بخش غیر مولّد، بخصوص با مالیات سنگین و جلوگیری از فرار مالیاتی، که نتیجتاً از یک طرف منجر به رعایت قاعده واجب کفایی در استقرار مشاغل می شود و از حجم بخش خدمات غیر ضروری کاسته خواهد شد.
- از طرف دیگر تنبیه فراریان مالیاتی از کنز مال و قدرت جولان آنها (مترفین و ملاء و قارون ها طبق فرمایش قرآن کریم و ثروتمندان بی دردِ سکولار و بعضاً ضد انقلاب ) برای ایجاد آشوب قیمتی در اقتصاد می کاهد و منجر به کاهش فاصله طبقاتی نیز می شود.
اجباری کردن پیمان سپاری ارز، جلوگیری از خلق اعتبار در شبکه بانکی، بستن دریچه تزریق منابع پولی به بخش غیر مولد توسط شبکه بانکی و ...اقدامات دیگر ی لازم است که در مجال موسع دیگری باید مطرح شوند.
[۱] - در تفسیر برهان از ابوالجارود او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید این آیه برای رسول خدا نازل شد. هنگامی که به مدینه وارد شده بود و اهل مدینه در بدترین اوضاع از لحاظ کیل و وزن بودند و بعد آن را اصلاح نمودند و در تفسیر مجمع البیان از سدی نقل شده که در مدینه مردی بود به نام ابوجهینه که در وزن و کیل تقلب مینمود و این آیه نازل گردید و نیز در تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار از عکرمه و او از ابن عباس و سدی نقل کنند که ابوجهینه مزبور دارای دو ترازو و میزان بوده که با یکی از آن دو زیاد میخرید و با دیگر کم میفروخت چنان که در سنن نسائی و ابن ماجه از عامه نیز آن را از ابن عباس روایت کرده اند.
[۲] - تفسیر نور، حجه الاسلام و المسلمین قرائتی
[۳] - «وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ»: « و باید که وزن را با رعایت عدالت برقرار نموده و کم و زیاد نکنید – ترجمه المیزان،( الترجمة المقتبسة من ترجمة تفسیر المیزان السید محمد باقر الموسوی الهمدانی ، الجزء ۱۹ ، الصفحة ۱۵۴ ) »( سوره مبارکه الرحمن آیه شریفه ۹)
[۴] -(تفسیر نور حجه الاسلام و المسلمین قرائتی)
نظر شما