امام رضا(ع) در 23 ذی الحجة سال 200 هجری در اجتماع هزاران نفری مردم مشتاق آن روز نیشابور در حالی که سوار بر کجاوه بودند حدیثی قدسی را به نقل از پیامبر اکرم(ص) بیان کرد و فرمودند: «پدرم موسی کاظم به نقل از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین از پدرش علی بن ابی طالب و ایشان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ایشان از جبرئیل به من گفت شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی میفرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. کلمه «لا إله إلّا اللَّه»؛ "کلمه لا اله الا الله دژ من است هر که آن را بگوید به دژ من وارد گشته است و آنکه به دژ من وارد شده از عذاب من ایمن و آسوده است».
سپس پرده هودج را افکندند و رفتند و پس از چند گامی که کجاوه حرکت کرد دوباره پرده را کنار زدند و فرمودند: «البته این امر شرط و شروطی دارد و من از شروط آن هستم».
راویان این حدیث همگی امامان معصوم علیهم السلام هستند تا به پیامبر(ص) و جبرئیل و سرانجام به خداوند میرسد. به همین دلیل این حدیث را سلسلة الذهب به معنای زنجیرۀ زرّین توصیف و نام گذاری کردهاند. طبق برخی گزارشها، همزمان با نقل حدیث، بیش از بیست هزار نفر آن را مکتوب کردند.
درباره این حدیث در کتب اهل سنت قسمت نهایی آن که حضرت سر از کجاوه بیرون آورده و فرمودند: « بشرطها و انا من شروطها»[عیون اخبار الرضا ج2، ص 135] این قسمت از حدیث در هیچ یک از کتب اهل سنت منعکس نشده است.
درباره این حدیث بزرگان اهل سنت سخنان شگفت آمیزی نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
اباصلت هروی، یکی از ملازمان امام رضا(ع) دربارة این حدیث می فرماید: «لو قریءَ هذا الاسناد علی مجنون لأفاقَ.»[تذکرة الخواص ص 315.] برخی از متعصبین اهل سنت این حدیث را از دروغ پردازی های اباصلت دانسته و آن را باطل میدانند.[الکامل فی ضعفاء الرجال ج2، ص 342- ج5، ص 331] در حالی که در مقابل، بزرگان اهل سنت علاوه بر تأیید سخن اباصلت، سخنان شگفت انگیزی دربارة این حدیث بیان کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می شود:
الف:احمد بن حنبل (240هـ) ، ابن حجر هیثمی به نقل از احمد میگوید: «لو قرئت هذا الاسناد علی مجنون لبریء من جنته .»[الصواعق المحرقه ص 205] اگر این سند بر دیوانه خوانده شود همانا بهبود مییابد.
ب:حاکم نیشابوری (405هـ) :« لو قرء هذا الاسناد علی مجنون لافاق من جنونه »[نور الابصار ص 314]
ج: ابو نعیم اصفهانی (430هـ)در یک بیان جامع ، پیرامون این حدیث چنین می گوید: « هذا حدیثً ثابتً مشهورً بهذا الاسناد من روایت الطاهرین عن آبائهم الطیبین و کان بعض سلفنا من المحدثین اذا روی هذا الاسناد قال لو قرء هذا الاسناد علی مجنون لافاقَ.»[حلیه الاولیاء ج3، ص 192]
د: سبط بن جوزی(654هـ) :« لو قرء علی مجنون بریء .»[تذکره الخواص ص 315]
این سخنان بزرگان اهل سنت نشان میدهد که این حدیث بسار پر اهمیت و قابل استناد است و نمیتوان به آسانی از کنار آن گذشت.
مواضع علمای اهل سنت هنگام ورود امام(ع) به نیشابور
در زمان ورود حضرت رضا علیه السلام به نیشابور، بزرگان بنامی از اهل سنت در نیشابور بودند که از این میان ابوالفرج ابن جوزی در باره برخی بزرگان در آن زمان چنین گزارش میکند: « فلما قدم نیسابور خَرَجَ فهو فی عماریه علی بغله شهباء فخرج علماء البلد فی طلبه مثل یحیی بن یحیی ، اسحاق بن راهویه ، محمد بن رافع، احمد بن حرب و غیرهم ، فأقام بها مدة .» [کشف الخفاء ج1، ص 22 ]
در نقل دیگر آمده :« لما دَخَلَ علی بن موسی الرضا نیسابور علی بغله شهباء فخرج علماء البلد فی طلبه منهم یحیی بن یحیی ، اسحاق بن راهویه ، احمد بن حرب ، محمد بن رافع ، فتعلقوا بلجام دابته فقال له اسحاق بحق آبائک حدثنا فقال ....»[الصواعق المحرقه ص 205]
ابن حجر هیثمی به نقل از حاکم نیشابوری هنگام ورود امام به نیشابور میگوید: « تعرض له الحافظان ابو زرعه الرازی و محمد بن اسلم طوسی و معهما من طلبه العلم و الحدیث مالا یُحصی فتضرعا الیه ان یریهم وجهه و یروی لهم حدیثا عن آبائه...»[سیر اعلام النبلاء ج10، ص 365 ]
با توجه به نکاتی که مطرح گردید جایگاه بالای این حدیث در اسناد شیعه و اهل سنت مشخص گردید و راویان متعددی آن را نقل کرده اند که نمیتوان به این حدیث خدشه وارد نمود.
توجه به ولایت اهل بیت علیهم السلام
در آخر این حدیث حضرت رضا(ع) بیان نموده است «بشروطها و انا من شروطها»، شرط ورود به این دژ مستحکم الهی است. حصن کلمه لا اله الا الله است، و تجلی این توحید در حضرات معصومین علیهم السلام پیدا میشود، لذا در چند جای قرآن آمده است که منظور از (کلمه و کلمات) اهل بیت(ع) است.
لذا ورود به این حصن توجه به ولایت اهلبیت عصمت و طهارت است که آنها ذوی در ذات اقدس الهی بودن؛ که حضرت در این حدیث بیان فرمودند: «بشروطها و انا من شروطها»، یعنی صرف اینکه موحد باشید و به توحید الهی اعتقاد داشته باشید، کافی نیست و باید به ولایت ما ائمه(ع) نیز اعتقاد داشته باشید.
در دوران غیبت امام معصوم علیه السلام توجه به ولی فقیه جامعه اسلامی همان اعتقاد به ولایت ائمه اطهار علیهم السلام است و بسیار اهمیت دارد و همچنان که حضرات معصومین علیهم السلام انسان را از گمراهی نجات داده و هدایت به سوی خداوند متعال در مسائل فردی، اجتماعی و هم در مسائل سیاسی بر عهده دارند که این موارد در تمام دوران زندگانی اهل بیت علیهم السلام به وضوح قابل مشاده است؛ توجه به ولی فقیه در دوران غیبت همین اهمیت را دارد و دوری از ولایت فقیه باعث گمراهی انسان می شود.
ولی فقیه جامعه همیشه با بیان راهکاری ها و هدایت های فردی، اجتماعی و سیاسی مردم راه هدایت کرده و نمیگذارد جامعه اسلامی به گمراهی برود؛ پس برای ورود به حصن حصین باید ولایت را پذیرفت و در دوران غیبت امام معصوم قبول ولایت فقیه و توجه به جایگاه ولایت فقیه باعث ایمن ماندن از گمراهی ها و ورود به دژ مستحکم الهی می باشد.
نظر شما