حمیدرضا شکارسری
-
خوانش شعری از امیربهادر عطار
نقد مدرنیته
«سرترالین/ نامی به این جذابی شنیده بودی؟ /من شبها را با او میخوابم»*
-
خوانش شعری از نازنین نظام شهیدی
جستوجوی بزرگترین راز هستی در عناصر طبیعی
«راز را کودکی خفته زیر بلندترین درخت سپیدار میداند: «آیا خدا آن درخت بلند است؟»*
-
خوانش شعری از طاهره خانجانی
واگذاری معنا به مخاطب
«همیشه چراغهای روشن تاریکی عمیق در اطرافشان دارند»*
-
خوانش شعری از زینب صابر
شعر کوتاه می تواند لحظه ای عظیم باشد
«تابیدن ماه/ بر صدای گریه نوزاد/ در کدام زبان غمگین تر است؟»*
-
خوانش شعری از بهزاد رحیمی
شکستن مرزها در شعر
«قلبم/ مثل ساعت کار میکند/ مثل ساعتی که/ ایستاده/ به تماشای تو»*
-
خوانش شعری از سرور بهبهانی
کنار زدن ارزشهای عادتشده
«این چتر از روز اول باز نمیشد/ ارزان خریدمش/ از دستفروشی که نمیدانست/ چه قیمتی دارد/ خیس شدن کنار تو»*
-
خوانش شعری از امیر حسنوندی
هایکو شعری فارسی نیست
حمیدرضا شکارسری «برداشت گندم دست خالی بازمیگردند زنان خوشهچین»*
-
تصویری تازه در آینه
« لنزهایت را بردار/ رنگ نمیشود این آینه/ هرچقدرکه چشمانت دروغ بگویند... »*
-
خوانش شعری از گیتا مینویی
عینیت یافتن تصاویر ذهنی
«باید دل به صبح بسپارم/ خواب/ نه مرا میبرد/ نه تو را میآورد»*
-
خوانش شعری از آرش نصرتاللهی
شعر هدیه شاعر است به خودش
«پشت پنجره خالی است!/ کوچه را/ با خود بردهاند/ این سه تن/ دورهگرد، آکاردئونش، ترانهاش...»*
-
خوانش شعری از علی هوشمند
بازی زبانی هوشمندانه
«گفتم شهید میشوم/ اما نشد/ نشد/ این را فقط برای تو میگویم/ این دست نو شدنها/ کم دست میدهد...»*
-
خوانش شعری از مریم نوابینژاد
شعری بیمفهوم و پُرمضمون
«بیحساب شدیم.../ آنها به جای ما تیر خوردند/ ما با جسدهایمان به خانه برگشتیم»*
-
خوانش شعری از حسامالدین مهدوی
بنا کردن شعر بر تقابل
«امروز در این خیابان/ برج دیگری ساخته شد/ و این یعنی/ روستای دیگری مرده است» *
-
خوانش شعری از رسول معرکنژاد
بستهای متراکم از نمادها
« از همین پنجره میگذرد/ بیماه/ بیابر/ بیقاصدک/ در باد»*
-
خوانش شعری از شیدا نوذری
هم تضاد و هم پارادوکس
«اینجا/ نبض زمین تندتر است/ کاش بدانم/ زیر این سنگ/ کدام قلب/ دیگر/ نمیتپد»*
-
خوانش شعری از محمد شریفی نعمتآباد
یک هایکوی زیبا و تفکربرانگیز
تخیل در هایکو تصرف در جهان نیست. سراینده هایکو به ساخت جهان درازدستی نمیکند بلکه آن را منعکس میکند.
-
خوانش شعری از الینا نریمان
شعری در توصیف تنهایی
«با هر شلیک/ یکنفر از ما کم میشد/ و تنهاییمان بیشتر»*
-
شعری با رنگوبوی فلسفی
« فشنگ/ تفنگ/ جنگ/ شاید تنها اشتباه این کلمهها/ گاف بزرگی است/ که ما به آنها اضافه کردهایم.»*
-
خوانش شعری از سارا بهرامی
حرم رضوی چقدر شاعر دارد!
«چه صبری داری/ با این همه زخم/ این همه درد/ کوه را ذوب میکند/ چه طاقتی داری/ پنجره فولاد!»*
-
خوانش شعری از مراد افروز معین
شعری که مخاطب را به بیداری میخواند
«انگشت من از سوراخ سد کوچکتر است/ بیدار شوید/ سیل حتی/ این قصه را هم خواهد برد»*
-
خوانش شعری از مریم احمدی
یک شعر سیاسی کامل
«سرزمین من/ اقیانوس ندارد/ دریایی نه/ اما سرچشمه تمام رودهای جهان/ چشمهای زنان سرزمین من است...»*
-
خوانش شعری از جواد مجابی
این شعر نیاز به جراحی دارد
«کفشدوزک/ با سرخی جلادار و نقطههای سیاهش/ بر برگ انجیر/ پرواز کرده است و با خود برده/ کفشهای عید مرا.»*
-
خوانش شعری از مظاهر شهامت
تخیل یا توهم؟!
حمیدرضا شکارسری: «از کهکشان آمده است/ که در نگاه من بدود/ شیری/ با یال رها در باد/ بهرنگ قهوهای روشن/ و تابناک.»*
-
خوانش شعری از منیرسادات حسینی
واقعگرایانه و واسوختی
حمیدرضا شکارسری: «ترکت میکنم/ مثل سیگاری که پدر/ چهل سال است/ میخواهد ترک کند» *
-
خوانش شعری از آریا معصومی
رمز هنر فرار از واقعیت است
حمیدرضا شکارسری: و شاید سیگار/ اختراع سرخپوستی بود/ که میخواست/ به معشوقهاش/ پیام کوتاه بدهد
-
خوانش شعری از فرسا خانجانی
مقابله با وجه روزمره کلمات
حمیدرضا شکارسری : «دامی است که آفتاب پهن میکند هر روز/ و ما مثل پرندگان سربههوا/ در تله تکرار/ خواهیم مرد!»*
-
خوانش شعری از علیرضا آدینه
شخصیت و پیرنگ در شعر
حمیدرضا شکارسری: «سیاهی، کیستی؟/ شلیک نکن/ روزم /که با لباس شب آمدهام تا قدم بزنم»
-
خوانش شعری از نعمت مرادی
پوشاندن چهره راوی
«سهم من از خیابان/ زن زیبایی نبود/ تنها/ دستانی بود/ که به سوی عابران دراز میشد»*