تحولات منطقه

۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۳
کد خبر: ۱۰۰۱۱۷۳

درآمدی تحلیلی بر نهضت حسینی از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی، بخش اول

اهمیت، نقش و جایگاه نهضت حسینی

حجت‌الاسلام عباسعلی مشکانی سبزواری، پژوهشگر مدرسه عالی فقاهت عالم آل‌محمد(ص)

نهضت حسینی و قیام عاشورا از مهمترین عناصر و مولفه‏ های هویتی مکتب تشیع عموماً و انقلاب اسلامی خصوصاً به شمار می‏رود.

زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

با توجه به پیوستگی وثیق و عمیق نهضت حسینی و انقلاب اسلامی، بررسی و تحلیل نهضت حسینی از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی و تبیین نوع نگاه رهبران و نظریه ‏پردازان انقلاب به این مهم، ضروری به نظر می‏رسد. بر این اساس نویسنده تلاش می کند در سلسله یادداشت های «درآمدی تحلیلی بر نهضت حسینی از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی» به تحلیل و تبیین این مهم بپردازد.

در نخستین شماره از این سلسله یادداشت ها، پس از مقدمه و تبیین مفهوم شناختی نهضت حسینی، به سه محور دیگر از قرار ذیل پرداخته خواهد شد:

بررسی نقش نهضت حسینی در قیام ‏های اسلامی؛ نهضت حسینی در اندیشه و آثار متفکران اسلامی؛ جایگاه و اهمیت نهضت حسینی.

محورهای دیگر موضوع، در شماره‏ های پسینی ارائه خواهد شد.

نهضت حسینی، حماسه‏ ای عظیم و تکان‏دهنده بود که وجدان‏های خفته را بیدار کرد و خون رشادت، آگاهی و حماسه را در رگ‏های امت اسلامی دوانید و به مکتبی مبدل شد که ستمدیدگان را علیه ظلم ‏شوراند و پیروان فرهنگِ شهادت را به مقابله با سلطه‏ های غیردینی و ضددینی بر‏انگیخت. این نهضت پدیده‏ای فرازمان- فرامکان است که علیرغم مخالفت‏ های فراوان، به مثابه گنجینه ‏ای پرقیمت، حاوی تمامی ارزش‏های مورد نیاز جامعه انسانی است که با حفظ جاودانگی، توانمندی و پویایی لازم برای پاسخ‏گویی به نیازهای مختلف انسان‏ها در همه زمان‏ها و مکان‏ها و در عرصه ‏های گوناگون زندگی را دارد و می ‏تواند قافله بشری را تا پایان تاریخ، هدایت کند و این همان معنای دستور آموزنده «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است.

اهمیت، نقش و جایگاه نهضت حسینی

در اصطلاح نهضت عبارت است از «حرکت یا رفتار گروهی به ‌نسبت منظم و با دوام برای رسیدن به هدف اجتماعی ـ سیاسی معین و بر اساس نقشۀ معین که ممکن است انقلابی و یا اصلاحی باشد (آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ص369). نهضت در کنار برخی واژگان مانند انقلاب، شورش، کودتا، اعتصاب و اصلاح مورد استفاده قرار می‏گیرد. تفاوت نهضت با جملگی واژگان فوق، به جز واژه انقلاب، روشن است (ن.ک. مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، ص24-30). در نگاه برخی اما، نهضت و انقلاب در یک معنا به کار می‏روند. به نظر می‏رسد –چنانکه در تعریف اصطلاحی فوق اشاره شده- نهضت اعم از انقلاب است و تفاوت‏هایی بین انقلاب و نهضت وجود دارد (ن.ک. مجید کاشانی، جامعه شناسی انقلاب، ص78). چنانکه آیت‏ الله خامنه‏ ای نیز با اشاره به اعم بودن نهضت، در رابطه با نهضت حسینی می‏فرماید: «وقتی حسین‏ بن‏ علی(ع) حرکت کرد، عدّه‏ای بودند که می‏توانستند با پیوستن به امام حسین(ع) آن نهضت را به یک انقلاب سازنده در بیاورند، نه یک نهضت خونین» (همو، 12/8/64).

این فراز به روشنی به تفاوت نهضت و انقلاب در اندیشه ایشان اشاره دارد. بر این اساس مقصود از نهضت حسینی، قیام و حرکتی است که در جهت اهدافی خاص، توسط امام حسین(ع) در سال 61 هجری انجام پذیرفت. به بیان دیگر، مقصود از نهضت حسینی، همان قیام عاشوراست (همو، 10/6/66). از نگاه برخی بهترین واژه‏ ای که بیانگر عمق نهضت حسینی است کلمه حماسه و ترکیب «حماسه حسینی» است (مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص121-113).

نقش نهضت حسینی در قیام‏ های اسلامی

نهضت حسینی در بیداری روح انقلاب در جامعه اسلامی سهم بسزایی دارد. این قیام مردان آزاده را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت جامعه اسلامی واداشت و آتش مبارزه با ظلم را، که در جامعه اسلامی به خاموشی گراییده بود، شعله‏ ای تازه بخشید و دل‏های مرده را به جنبش و حرکت درآورد و خون آنها را جوش آورد. این خاصیت این نهضت در طول تاریخ بوده و خواهد بود (ن.ک. مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص59؛ صحیفه امام، ج15، ص331).

این نهضت مقدس از اندک زمانی پس از عاشورای سال 61 هجری، تا عصر حاضر همواره مبدأ و الهام‏ بخش جنبش‏ ها و نهضت‏ های حق‏ طلبانه، رهایی‏ بخش و آزادی خواهانه مختلفی در طول تاریخ بوده است (ن.ک. آیت‏ الله خامنه‏ای، 10/1/59).

بررسی تاریخ جنبش‏ ها و نهضت‏ هایی که در ادوار مختلف تاریخ، به ویژه در دوران معاصر با الهام از نهضت حسینی به وجود آمدند و با بهره‏ گیری از مکتب عاشورا راه خود را پیش بردند، امری مهم در راستای الهام‏ پذیری و الگوگیری از آن نهضت مقدس و حرکتی در جهت اثبات حقانیت آن به شمار می‏رود.

در اغلب انقلاب‌هایی که با فاصله کمی از نهضت حسینی انجام پذیرفت، شعار آزادگان، خونخواهی امام حسین(ع) بود. انقلاب توابین، انقلاب مردم مدینه، قیام مختار ثقفی، انقلاب مطرف بن مغیره، انقلاب ابن اشعث، انقلاب زید بن علی، انقلاب یحیی بن زید، انقلاب سیاه جامگان و... از این جمله است. در واقع اگر قیام امام حسین(ع) نبود، قیام‏های دوران‏ بنی‏ امیّه و بنی‏ عبّاس اتّفاق نمی افتاد و حرکت پرتپش و پرخون و شهادت‏ طلبانه و زندة تشیّع در تاریخ ادامه پیدا نمی‏کرد (همو، 10/6/66).

برای روشن شدن میزان تأثیر نهضت حسینی در بیداری روح انقلاب در جامعه پس از عاشورا، باید توجه داشت که جامعه اسلامی پیش از عاشورای حسینی بیست سال تمام را با سکوت مرگبار گذرانیده و با اینکه در این مدت، موجبات انقلاب فراهم بود، کسی جرأت نفس کشیدن نداشت. امام حسن مجتبی(ع) نیز به دلیل نافرمانی مردم و افول روحیه سلحشوری آنان، مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد. به تعبیری، در این مدت همه چیز دگرگون شده و تکان خورده بود؛ همه چیز تکان خورد؛ هم عبودیت، هم معرفت، هم عدالت، هم محبت! (همو، 18/2/77).

پس از نهضت حسینی اما، اوضاع دگرگون شد و توده‏ های ستمدیده و محروم به پا خاستند و ملت هر لحظه آماده انقلاب و برچیدن بساط حکومت غاصب اموی گردید و در واقع نهضت حسینی بهانه تحریک مردم شد و آتش قیام را در نهاد مردم روز به روز شعله‏ورتر ساخت. در نتیجه شورش‏ های مکرر به وقوع پیوست و لذا می‏توان گفت نهضت حسینی سرآغاز تاریخ انقلاب‏ های آن زمان خصوصاً و انقلاب‏های اسلامی و آزادی‏ خواهی در طول تاریخ عموماً، بوده است (آیت‏ الله خامنه‏ای، 16/8/1359).

حتی در اندک زمانی پس از نهضت عاشورا، در زمان امام صادق(ع)، وضعیت و ظرفیت تشکیل حکومت توسط اهل بیت(ع) پیش آمد، اما به دلایل دیگری این فرصت‏ها از دست رفت (همو، 6/4/61؛ نیز: همو، 2/7/61). غالب انقلاب‏ های اسلامی و شیعی در اعصار پسینی خصوصاً از صد سال پیش تا امروز؛ نهضت مشروطه و میرزای شیرازی، سید جمال‏الدین اسدآبادی، نهضت جنگل روحانی چریک میرزا کوچک خان، نهضت ملی، روزگار سید حسن مدرس، فداییان اسلام و شهید نواب و لاله‏ زار خونین پانزدهم خرداد سال 1342 و وقایع پس از آن که به انقلاب شکوهمند اسلامی ختم شد، همه جا نبض خون امام حسین(ع) بود که می‎تپید و قلب شهیدان بود که می‏زد و پیکر عظیم جامعة اسلامی را به حرکت و تلاش درمی‏آورد (همو، 10/1/59).

حتی در انقلاب‏های غیر شیعی نیز رد پای نهضت حسینی و تاثیرگذاری آن مشهود است (ن.ک. همو، 25/4/70). از باب نمونه اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون نهضت حسینی دانسته است. در بسیاری از جنبش‏ های آزادی‏بخش که رهبران آن مسلمان نیز نبودند – مانند گاندی در هند- با تأسی به نهضت حسینی، اهداف و آرمان‏های انقلابی خویش را پیش برده و بر این تأسی و تاثیرپذیری به صراحت اذعان نموده‏اند (ن.ک. همو، 119/10/86).

خلاصه اینکه جریان انقلاب‏های جهانی تاریخ اسلام و انقلاب‏های بزرگ از نقطة نهضت حسینی آغاز شده (همو، 23/8/1359) از آن الهام گرفته و مستند بدان هستند (ن.ک. همو، 26/3/61) و کمتر حرکت و واقعه خونینی را می‏توان یافت که از نهضت عاشورا الگو برداری نکرده باشد (همو، 4/8/61). در واقع این خاصیت انقلاب‏ساز بودن نهضت حسینی است که بر حرکت‏ها و انقلاب‏ها در طول تاریخ تا زمان قیام حضرت بقیة‏الله(عج) اثر گذار بوده و خواهد بود (ن.ک. صحیفه نور، ج16، ص179). و این اثر گذاری تنها به خاطر تأثیر خون سیدالشهداءست که خون‏های همه ملت‏های اسلامی را به جوش می‏آورد (صحیفه امام ج‏۱۵ ۳۳۰ و ۳۳۱).

نهضت حسینی در اندیشه و آثار متفکران اسلامی

نهضت حسینی از جمله مقولاتی است که همواره از سوی اندیشمندان مورد دقت و بررسی و نقادی قرار گرفته، صدها کتاب و هزاران مقاله و سخنرانی از طرف صاحبان اندیشه، قلم و بیان، از همه ملل و نحل، درباره آن ارائه شده است.

علامه اقبال لاهوری مصلح اندیشمند اهل سنت، با تأکید بر اهمیت زنده نگه داشتن نهضت حسینی و عزاداری امام حسین(ع) با استفاده از ابزار بیان، قلم و شعر از این مهم پاسداری می‏کند.

او درباره نهضت حسینی معتقد است: «اگر قصد امام حسین(ع) رسیدن به حکومت بود، عشق را رها می‏کرد و این چنین عاشقانه برنمی‏ خاست، بلکه سپاهی فراهم می‌آورد. قیام او، تنها برای اصلاح امّت و احیای دین و محو فاسدان بود که اثرش تا به حال باقی است و تازگی ایمان ما نشأت گرفته از قیام آن حضرت است».

شافعی، پیشوای یکی از مذاهب اربعه اهل‏ سنت، با سرودن اشعاری زیبا از نهضت حسینی یاد می‏کند و عاشورا را پدیده‏ ای می‏داند که خواب از چشمانش ربوده، مویش را سپید، دلش را اندوهگین و اشک چشمانش را جاری کرده است. شافعی شهادت امام حسین(ع) را نه حادثه‌ای معمولی، بلکه فاجعه‌ای بزرگ شمرده است، فاجعه‌ای که دنیا را لرزاند و قله کوه‏ها را به آب شدن نزدیک کرد.

شیخ محمد عبده معتقد است: «هنگامی که در دنیا حکومت عادلی است که هدفش اقامه شرع و حدود الهی است و در برابر آن، حکومت جائر و ستمگری است که استقرار عدل را برنمی‏ تابد، بر هر مسلمانی است که حکومت عدل را یاری کند و از همین باب است قیام امام حسین(ع) در برابر حکومت یزید».

ملّاعلی قاری حنفی می‏ نویسد: «این که بعضی مردم نادان و جاهل سخنان نادرستی برزبان می‌آورند که امام حسین(ع) یاغی بوده است، نزد اهل‏ سنّت و جماعت گفتاری باطل است و احتمال قوی دارد که از گزافه‏ گویی‏ها و یاوه‏ سرایی‏های فرقه خوارج باشد و این گروه در واقع، از حق روی برتافته و از راه راست بیرون آمده‌اند». عبّاس محمود عقّاد می‏نویسد: «آثار کوبنده‌ای که قیام امام حسین(ع) به جای گذاشت و موجب نابودی طاغوتیان به دست آزادگان شد، بسیار است و حکومت ستمکار و گسترده امویان از نظر زمان و مکان، بر اثر قیام یک نفر، در یک روز به هم ریخت و نابود شد ... جنبش حسین(ع)، یکی از بی‏ نظیرترین جنبش‏ های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت‏ های دینی یا نهضت‏ های سیاسی پدیدار گشته است. دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نکرد و از شهادت حسین(ع) تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت».

طنطاوی معتقد است (داستان حسینی) عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا برمی‌انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می‌آورد، چنان که برای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند. محمّد علی جناح (رهبر بزرگ پاکستان) می‏نویسد: «هیچ نمونه‌ای از شجاعت، بهتر از آن که امام حسین(ع) از لحاظ فداکاری و تهوّر نشان داد در عالم پیدا نمی‏شود. به عقیده من تمام مسلمانان باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نمایند (نقل مطالب فوق از: عسکری، امام حسین (ع) و قیامش در آینه اندیشه ها، ص80).


حسن ابراهیم حسن دیگر اندیشمند اهل سنت می‏نویسد: «کشته شدن امام حسین(ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخداد، شیعیان پراکنده بودند؛ زیرا شیعه‌گری یک نظریه سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده بود و هنگامی که حسین کشته شد، شیعه‌گری با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان نفوذ کرد و عقیده راسخ آنان شد (ابراهیم حسین، تاریخ سیاسی اسلام، ج ۱، ص ۳۹). علامه مقرم می‏گوید: «یکی از نتایج قیام سیدالشهدا(ع) این بود که در علویان تأثیر بزرگی گذاشت. پس از حادثه کربلا، هر یک از فرزندان علی(ع) که می‌خواستند قیام کنند، از جهاد امام حسین(ع) سرمشق می‌گرفتند. این قیام توانست نیروهای پراکنده شیعه را متحد سازد و زمینه همبستگی سیاسی و تشکل و سازمان‌دهی آنان را فراهم نماید» (مقرم، رهبر انقلاب خونین کوفه، ص132).

جایگاه و اهمیت نهضت حسینی

نهضت حسینی از لحاظ عظمت، اهمیت، شکوه و قداست در مرتبه‏ ای قرار دارد که با هیچ پدیده و واقعه دیگری قابل قیاس نیست (رهبر معظم انقلاب، 10/6/66)؛ چنانکه روایاتی از ائمه اطهار(ع) مبنی بر بی‏نظیر بودن این حادثه در گذشته و آینده وارد شده است. تعبیر مشهور و منقول از امام حسن(ع) نیز حکایت‏گر این مهم است که «هیچ روزی همچون روز عاشورا نیست»، بر همین وزان می‏توان ادعا کرد که هیچ واقعه‏ ای همچون واقعه عاشورا نیست.

حقیقت آن است که ماهیت عاشورا و نهضت حسینی، ماهیتی منحصر به فرد و بی‏نظیر است، چونانکه شخصیت امام حسین(ع) نیز شخصیتی منحصر به فرد است(ن.ک.رهبر معظم انقلاب، 26/3/61).

اهتمام اهل بیت عصمت و طهارت به بزرگداشت عاشورا نیز بیانگر اهمیت این واقعه است. ایشان با گرامی داشت آن واقعه عظیم در پی آن بودند که این قیام به صورت یک مکب و یک مشعل فروزان جاودانه شود و مشعلی باشد فراروی آزدای خواهی، عدالت طلبی، حق جویی و مبارزه با ظلم. (مطهری، مجموعه آثار، ج25، ص338 ). اهمیت این نهضت مقدس از ابعاد و جنبه‏های گوناگونی قابل بررسی است. این نهضت که، رکنی از ارکان مکتب نبی مکرم اسلام(ص) به شمار می‏رود؛ به گونه‏ای است که اگر این نهضت نمی‏بود، چه بسا دین ناقص می‏ماند و به دنبال آن به کلی از صحنه روزگار محو می‏گردید (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 10/6/66). یکی از ارکان جامعه نبوی که توسط پیامبر اسلام، بیان شده بود اما موقعیت عملیاتی شدن آن به وجود نیامده بود بازگرداندن حرکت کلی جامعه نبوی از انحراف و خطا بود. پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) جامعه مسیر انحرافی را آغاز نمود و در زمان امام حسین(ع) این انحراف به اوج خود رسید و قطار جامعه اسلامی به کلی از مسیر خارج شد. لذا امام حسین(ع) با عمل به آن تکلیف الهی، و انجام آن واجب جلوی این انحراف را گرفت و آن رکن ناقص را عملیاتی و ارکان جامعه اسلامی را در دامنه قیامت تکمیل و تضمین نمود (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 4/8/61). این امر نشان دهنده آن است که حرکت عاشورا حرکتی مقطعی با آثاری صرفا مقطعی و عاطفی و احساسی نبوده است. این حرکت توانست وجدان تاریخی را به کلی متوجه و بیدار کند. اگر نبود این حرکت عظیم حتما در همان قرون نخست بساط اسلام جمع می شد. (همو، 26/3/72). چنانکه تعبیر «حسین منی و انا من حسین» از پیامبر اکرم(ص) اشاره به همین مهم دارد که دین نبوی و ادامه آن توسط حسین بن علی است. و این قیام اوست که دین پیامبر اسلام را از انحرافی که دامان ادیان آسمانی دیگر را گرفت، مبرا ساخت. (رهبر معظم انقلاب، 1/9/91). امام حسین(ع) مکتبی را که می رفت با کجروی‏های تفالة جاهلیت با شعار «لاخبرٌ و لاوحیٌ نَزَل» محو و نابود کند، نجات داد. (صحیفه امام، ج12، ص441). امام حسین(ع) در موقعیتی قیام نمود که جامعه از معیارهای اصیل دین و ملاک‏های ارزشی فاصله گرفته، و فساد در پیکره آن ریشه دوانده، بی‌بند و باری در آن گسترش روز افزون داشت و ظلم و ستم بر مردم حکمفرما بود و جان و مال مسلمانان مورد تعرض قرار داشت. بدیهی است چنین جامعه‌ای بیش از هر چیز نیازمند اصلاح واصلاح‏گری بود و امام حسین(ع) در چنین شرایطی، با شعار اصلاح امت جد خویش، قیام نمود. (صحیفه امام، 5: 283). بر این اساس یکی از وجوه اهمیت نهضت حسینی، وجه اصلاح‏گری و عدالتخواهی آن است (ن.ک. امام خمینی، صحیفه امام، 6: 33؛ نیز ن.ک. ج‏4، ص:151و 152). بنابراین این نهضت مقدس را می توان تجسم اسلام در همه ابعاد دانست که همه اصول و جنبه‏های اسلامی را به صورت کاملا عملی تجسم بخشیده و محقق ساخته است (مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص379). به دیگر  سخن بسیاری از ابعاد اسلام قبل از قیام امام حسین تجسم نسبی یافته بود و این قیام جامعیت و همه جانبه نگری اسلام را به رخ کشید. (مطهری، همان، 4: 382).
از سوی دیگر یکی از خصوصیات جامعه پیش از نهضت حسینی، جهل و بی‏خبری و بی‏تفاوتی به مقدسات بود که بر جامعه حکم فرما شده بود. امام حسین(ع) با نهضت خویش، خط بطلانی بر این جهل و بی‏خبری کشید. آن حضرت هم حرکت خویش را بر مبنای بصیرت قرار داد و هم جامعه را از خواب غفلت و جهالت بیدار کرد. بصیرت بخشی و نجات از دنیای جهل نیز نشانه دیگری از عمق اهمیت این قیام است. (ن.ک. مطهری، مجموعه اثار، ج17، ص448). دیگر از وجوه اهمیت نهضت حسینی، منشأ اثر بودن آن برای انقلاب اسلامی ایران است. چنانکه رهبران انقلاب اسلامی مکرر به این مهم اشارت نموده و اصولاً انقلاب اسلامی را پرتویی از نهضت حسینی و انقلاب عظیم الهی آن می‏دانند (صحیفه امام، ج17، ص482؛ رهبر معظم انقلاب، 11/5/68). مهمتر از همه اینکه نهضت حسینی، فرهنگی فرازمانی و فرامکانی را در اختیار امت اسلامی قرار داد که حاوی تمامی ارزش‏های مورد نیاز جامعه است که با حفظ جاودانگی، توانمندی و پویایی لازم برای پاسخ‏گویی به نیازهای مختلف انسان‏ها در همه زمان‏ها و مکان‏ها و در عرصه‏های گوناگون زندگی را دارد و می‏تواند قافله بشری را تا پایان تاریخ، هدایت نماید (رهبر معظم انقلاب، 19/10/86). از دیگر موارد و وجوه اهمیت و قداست نهضت حسینی می‏توان به موارد ذیل اشاره نمود: ظلم ستیزی و فریاد مظلوم بر سر ظالم، اثبات پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر و تقویت جبهه حق در مقابل جبهه باطل، محکومیت ابدی و خط بطلان بر جبهه ستمکاران و حکومت‏های شیطانی، آموزش راه مبارزه با ستمکاران تاریخ توسط امام مسلمین و رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی: نهضت حسینی نهضت حماسه و شجاعت و فداکاری است، نهضت پیروزی خون بر شمشیر است. نهضتی است که در پرتو آن قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد و به نسل‏ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت. نهضتی است که شکست ابرقدرت‏ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند و راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به بشریت آموخت (ن.ک. صحیفه امام، ج‏5، ص: 75).

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.