طبق آخرین پژوهشی که گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس انجام داده و در نخستین همایش بررسی علل افزایش فرزند سالاری در ایران ارائه کرده است، مدت زمانی که والدین ایرانی برای فرزندان خود می‌گذارند، چهار ساعت و ۲۰ دقیقه در شبانه‌روز است

فقط چهار از بیست‌وچهار!

حوالی امروز    

آمار و ارقام علمی و پژوهشی صدالبته که اهمیت دارند و باید در آسیب‌شناسی‌ برای هر حوزه و موضوعی و در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها مد نظر قرار گیرند. واقع‌بینی هم البته شرط است و اگر جایش خالی باشد، مثلاً در مواجهه با این تیتر روز گذشته خبرگزاری‌ها: « فقط ۲۰ دقیقه؛ سهم پدران ایرانی برای فرزندان» آدم، اول حیرت و هول کرده و بعد هم احساس می‌کند با این وضعیت قطعاً خانواده، نظام و تربیت خانوادگی در کشورمان، عن‌قریب است که به فنا برود!


ماجرا چیست؟
«همشهری آنلاین» دیروز نوشته بود: «طبق آخرین پژوهشی که گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس انجام داده و در نخستین همایش بررسی علل افزایش فرزند سالاری در ایران ارائه کرده است، مدت زمانی که والدین ایرانی برای فرزندان خود می‌گذارند، چهار ساعت و ۲۰ دقیقه در شبانه‌روز است». نکته ناامیدکننده‌تر ماجرا این است که در پژوهش گفته شده، نقش پدران در تعلیم و تربیت فرزندان فقط ۲۰دقیقه بوده است! محمدصادق مهدوی، جامعه‌شناس در این باره گفته: پدرها در مدت ۲۴ ساعت شبانه‌روز فقط ۲۰دقیقه را صرف بچه‌ها می‌کنند، این در صورتی است که فرزند کاملاً سالم باشد وگرنه فرزندان در مدت بیماری ارتباط کمتری با پدرانشان دارند. به گفته این استاد دانشگاه شهید بهشتی مدت زمانی که به طور مستمر از سوی مادران ایرانی در شبانه‌روز، صرف بچه‌ها می‌شود، به طور متوسط چهار ساعت است، بنابراین نسبت ناعادلانه ارتباط پدر و مادر با فرزندان، خانواده‌های امروز را با مشکلی روبه‌رو کرده که در آن پدر به راحتی از روند تربیت فرزند کنار زده می‌شود. بی‌شک شما چه با خواندن این آمار جا خورده یا نخورده باشید، این پرسش برایتان پیش می‌آید که مگر پیش از این‌ها در یک یا دو دهه گذشته و یا حتی چند دهه قبل وضعیت روابط والدین و فرزندان چگونه و سهم پدر و مادر چقدر بوده است؟ آیا کاهش و کمرنگ شدن نقش پدران در تربیت فرزندان، مشکل امروزی و نوپدید جامعه است؟

۱۰ سال پیش
در نخستین جست‌وجوی فوری و فوتی برای «کاهش نقش والدین در تربیت فرزندان» به یافته‌های ۱۵ سال پیش می‌رسیم که می‌گویند: «امروزه متأسفانه فقدان پدر در جامعه ما یکی از غیرمنتظره‌ترین وقایع اجتماعی است. به نظر می‌رسد گرفتاری‌های شغلی پدران امروزی در بیرون از منزل فرصت و حوصله ارتباط مناسب عاطفی را با فرزندان به حداقل می‌رساند... پدری که ساعت‌های زیادی در خارج از خانه انرژی و وقتش را برای بدست آوردن درآمد بیشتر می‌گذراند یا مادر و پدری که بر سر خیلی از موارد زندگی با یکدیگر تفاهم و همدلی ندارند، به طور مسلم نمی‌توانند الگوی رفتاری و اخلاقی مناسبی برای فرزندانشان باشند، پس در ایفای وظایف و مسئولیت خود هم موفق نیستند».
پس ماجرا خیلی هم نوپدید نیست چون وقتی ۱۵سال پیش هم کارشناسان از وقوع یک تغییر منفی در جامعه حرف می‌زدند یعنی اینکه این قصه سر دراز دارد! اگرچه درباره میزان ارتباط والدین با فرزندان در مثلاً ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ سال گذشته پژوهش علمی به معنی امروزی انجام نشده، اما تاریخ و آثار و نوشته‌های به‌جا مانده دست‌کم این نکته را ثابت می‌کند که پدرها از ابتدا مسئول تأمین مخارج و هزینه‌های زندگی بوده‌اند و طبیعتاً فرصت کمتری نسبت به مادران برای تربیت فرزندان داشته‌اند. این نکته را هم فراموش نکنید که اصولاً در سبک و سیاق زندگی قدیم، روابط اجتماعی، کار، مشغولیات اقتصادی، تعلیم و تربیت و... جوری به هم تنیده شده بود که فرزندان معمولاً بهترین و بیشترین الگوی دم دستشان، مادر و پدر بودند. هر زمان هم پدر به دلیل سفر، جنگ و... در دسترس نبود، تقریباً الگو و عامل قدرتمند دیگری به جز مادر وجود نداشت که جای پدر را پر کند.

و اما امروز 
درباره وضعیت امروز اما کارشناسان می‌گویند مسائلی مثل وضعیت اقتصادی دشوار، چندشغله بودن و زمان طولانی ساعت کاری والدین، ازدواج در سنین بالا و یا فرزندآوری در میانسالی و ده‌ها دلیل دیگر موجب شده میزان وقت گذراندن والدین، به‌خصوص پدران با فرزندانشان کم شود و همین مسئله آسیب‌های جدی را در آن‌ها ایجاد کند. آسیب‌هایی که گاهی دامنه آن تا دوره بزرگسالی ادامه پیدا می‌کند تا نوجوان و جوان دیروز و پدران و مادران آینده، والدینی بسیار کم‌ارتباط‌تر از امروز با فرزندانشان باشند.
البته خیلی از ما پدر و مادرهای امروزی ممکن است توپ را بیندازیم به زمین تلویزیون، اینترنت، رسانه‌ها، نظام آموزشی و... که لابد در این رنگ باختن ارتباط بین والدین و فرزندان مقصرند. واقع‌بینانه‌اش اما این است که نمی‌شود فقط این عوامل را مقصر قلمداد کرد. نوع روابط اعضای یک خانواده امروزی را در نظر بگیرید؛ به جز شاغل یا چند شغله بودن والدین و مشکلات اقتصادی و... در زمان حضور در خانه هم اغلب، پدر ممکن است مشغول تماشای تلویزیون باشد، مادر در گروه یا کانال مجازی مشغول بحث و تبادل‌نظر با همکلاسی‌های سابق است، فرزندان به بازی اینترنتی مشغول‌اند و...! ساده‌تر اینکه سبک زندگی‌قرن‌های۲۰ و ۲۱، سال‌هاست کاری کرده که انگار والدین میدان تربیت فرزندان را خالی کرده و این وظیفه را به عهده تلویزیون، نظام آموزشی، اینترنت و... گذاشته و خودشان رفته‌اند دنبال گرفتاری‌های تمام نشدنی زندگی! یعنی کنار هم بودن، صمیمیت، روابط گرم فامیلی، الگوسازی و الگوپذیری و درنهایت تربیت فرزندان به همین راحتی از فهرست وظایف والدین ایرانی حذف شده است.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.