امیرحسن اوصالی، عاشورا پژوه، اول مرداد در دومین نشست علمی «عاشوراشناسی حسین(ع) در آیینه کتاب» با بیان اینکه ما در مواجهه با عاشورا با دو نوع متن مواجه هستیم، متون نشریافته و متون نشرنایافته، گفت: برخی مقاتل چند دهه بعد از عاشورا نوشته شده است ولی به هر دلیلی از جمله اینکه به دست دشمن افتاده، نابود شده و به دست ما نرسیده است؛ البته اسمی از این مقاتل در برخی کتب در قرون بعد وجود دارد. اولین مقتل نوشته شده که به دست ما نرسیده است مقتل اسبغ(اصبغ) بن نباته اشجعی یا مشاجعی کوفی از اصحاب سرشناس و نزدیک امیرالمؤمنین(ع) بوده است که طبق اقوال در سال ۶۴ یا صد هجری قمری وفات کرده است ولی دلایلی که باعث شده تا این کتب به دست ما نرسد، ذکر نشده است.
وی افزود: مقتلالحسین دیگر، مقتل ابومخنف است. او در سال ۱۵۸ قمری زندگی کرده است و طبق اعتقاد رجالی نامآور شیعی یعنی کشی، او از صحابه امیرمؤمنان(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده است؛ این مقتل هم به دست ما نرسیده است ولی ما براساس تاریخ طبری به این متن دسترسی داریم. مقتل دیگر هم به روایت عمار بن اسحاق دهنی متوفای ۱۳۳ قمری نوشته شده که تاریخ طبری مقتل او را نام برده و مطالبی از آن ذکر کرده است.
اوصالی با بیان اینکه مقتل دیگر، مقتل جابر بن یزید جعفی از صحابه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است، گفت: کتب مقتل هشام بن کلبی، ابوعبدالله واقدی بغدادی، مقتل میثم تمیمی، مزاحم منقری، قاسم بن سلام هروی هم از دیگر مقاتلی است که تا قرن دوم و سوم نوشته شد؛ نزدیک به ۵۰ مقتل داریم که تا قرن ششم نوشته شده ولی به دست ما نرسیده است.
این عاشورا پژوه با بیان اینکه یکسری مقاتل نوشته شده و به دست ما رسیده است، اظهار کرد: ما به تعدادی از کتب مقتل مراجعه میکنیم و طبق یکسری مبانی آنها را با هم تطبیق میدهیم. از بین متون نشریافته میتوان به مقتل ابومخنف اشاره کرد؛ جد او از صحابه پیامبر(ص) و از راویان احادیث ایشان و پدر او هم از روات حدیث بوده است. روایاتی از این کتاب در تاریخ طبری آمده است یعنی تاریخ طبری این کتاب مقتل را در دست داشته و مطالبی از آن نقل کرده است و چون طبری اهل سنت است و ممکن است در گزینش مطالب سستی کرده باشد این بحث مطرح است که آیا همه مطالب طبری قابل اعتماد است یا خیر؟
اوصالی با بیان اینکه برای اعتبارسنجی باید راویان عاشورا را بشناسیم، گفت: راویان عاشورا به دو گروه دستهبندی میشوند؛ گروهی که در جنگ با سیدالشهداء(ع) و روز عاشورا وجود داشتند و یا وجود ندارند؛ اگر وجود داشتهاند یا تماشاگر جنگ بودهاند و یا در لشکر عمرسعد و شمر و ... بودهاند؛ اگر هم در جنگ حضور نداشتهاند یا از یکنفر دیگر و یا دو نفر دیگر نقل کرده است؛ راویانی که ابومخنف از آنان نقل میکند یا خودشان در عاشورا حضور داشتهاند یا از کسانی نقل میکنند که در عاشورا بودهاند یعنی یک واسطه میخورد.
۱۲۶ روایت طبری از ابومخنف
وی اضافه کرد: کسانی که در لشکر امام حسین(ع) هم بودهاند یا مانند امام سجاد(ع) معصوم هستند یا مانند دیگران غیر معصوم؛ مثلاً حضرت زینب(س) بعد از عاشورا از هتک حرمت و مصائب اهل بیت(ع) مطالبی را بیان فرمودهاند؛ ما با کتاب مقتلالحسین ابومخنف مستقیماً نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم بلکه از طریق طبری باید این کار را بکنیم؛ طبری ۱۲۶روایت از ابومخنف در مورد قیام عاشورا نقل کرده است که از این بین، ۱۰۰ روایت مستقیما از ابومخنف گرفته شده است(قال ابی مخنف)، ۱۰ روایت هم به واسطه هشام کلبی و ۱۶روایت دیگر را هم از عمار دهنی و هشام بن محمد آن هم دوباره به نقل از ابومخنف آورده است. بیان این جزئیات از این جهت مهم است که برخی میگویند شما بر چه اساسی وارد جزئیات حادثه عاشورا میشوید.
اوصالی با بیان اینکه نام راویان روایات ابومخنف هم در طبری بیان شده است، افزود: همسر زهیر بن قین و کسانی مانند ایشان هم جزء راویان عاشورا بودهاند؛ اخبارالطوال دینوری و مقتل الحسین خوارزمی، مقتل ابن عساکر سنی(تاریخ مدینه دمشق) هم از دیگر منابعی هستند که مطالب مرتبط با عاشورا را نوشتهاند؛ عمار دهنی هم از طریق امام باقر(ع) یکسری محورهای کلی را در مقتل خود مانند مکاتبه کوفیان با امام حسین(ع) و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، بیعت ۱۲هزار نفر با امام، ورود عبیدالله به قصر و اعطای سه هزار درهم جایزه برای یافتن مسلم را آورده است.
وجود تحریف در برخی مقاتل
اوصالی با اشاره به مقاتل ارشاد، ابن اعثم کوفی، لهوف سیدبن طاووس و ... در قرون بعدی با بیان اینکه مقاتل متعددی در قرون بعدی نوشته شده است و امروز در دسترس ما قرار دارد، تصریح کرد: این مقاتل یکسری شیطنتها و تحریفاتی هم داشتهاند؛ مثلاً زیاد شنیدهایم که در روز عاشورا، آسمان سیاه شد و خورشید تاریک شد و چند شبانهروز نور آفتاب به تابانی روزهای قبل نبود؛ متأسفانه این مطالب گاهی از سوی مادحین کمسواد و حتی مشهور و یا برخی وعاظ مطرح میشود ولی این مطالب از کجا به زبان منبریها راه یافت؟
این عاشوراپژوه با اشاره به کتاب ترجمه ریحانه رسول الله الامام الشهید الحسین از تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر(وفات اواسط قرن ۵)، اضافه کرد: تاریخ مدینه دمشق ۳۰ جلد است که یک جلد آن در مورد امام حسین(ع) است؛ این کتاب ۴۰۰ روایت را نقل کرده که ۱۵۰ روایت آن تکراری است؛ از ۲۵۰ روایت بعدی، ۳۰ روایت مرتبط با سال و روز و مقدار عمر حضرت سیدالشهداء(ع) است؛ ۲۰ روایت هم در مورد پیشگویی شهادت امام حسین(ع) از سوی پیامبر(ص) و امام علی(ع) است و ۵۰ روایت هم در مورد اتفاقات عجیب و غریبی آورده است که بعد از شهادت امام حسین(ع) ایجاد شده است. ۹۰ روایت در مورد فضائل و مناقب امام حسین(ع) آورده است و اینجا باید پرسید که چرا اهل سنت اینقدر فضیلت و منقبت در مورد امام حسین(ع) ذکر میکنند؛ قصد آنان این است که ما را در گرداب امام حسین(ع) اهل کرامت و فضیلت منحصر کنند؛ دوست ندارند ما امام حسین(ع) را سیاسی تفسیر و تبیین کنیم؛ دوست ندارند قیام عاشورا را سیاسی ببینیم و میخواهند امامت را به فضیلت و کرامت محدود کنند؛ یک نویسنده اهل سنت چرا باید ۹۰ روایت در باب کرامت نقل کند؟
ترویج امام حسین(ع) صاحب کرامت و فضیلت
اوصالی افزود: شیطنت وی این است که فقط ۱۰ روایت در مورد کیفیت برخورد سپاهیان عمرسعد و جنایات آنان آورده است ولی ۹۰ روایت منقبت و فضیلت را ذکر میکند. آیا او قصد پوشاندن ظلم یزید و عبیدالله و مصائب اهل بیت(ع) را ندارد؛ آیا او قصد ندارد کار یزید و ابن زیاد و عمر سعد و شمر را جزء تقدیر الهی بداند؟ چیزی که یزید جبرگرا هم آن را بر زبان آورد. متأسفانه برخی متعصبان امروز هم عاشورا را جشن میگیرند. بنابراین این سؤالی جدی است که چرا ۹۰ روایت در برابر ۱۰ روایت؟ اینکه ۳۰ روایت در باب پیشگویی شهادت امام حسین(ع) ذکر میکند مشکوک نیست؟ او قصد دارد این نظریه را تقویت کند که چون امام حسین(ع) میدانست قرار است شهید شود دنبال شهادت رفت و به هر قیمتی هم باید خودش را شهید میکرد.
این عاشوراپژوه با بیان اینکه امام معصوم(ع) مکلف به اسباب ظاهری است و باید بر طبق آن قیام کند، گفت: امام میتوانست با یک نفرین همه لشکر دشمن را به درک واصل کند ولی قرار است عاشورا منطبق با اسباب طبیعی رخ دهد و مصیبت بیشتر هم در این است که برخی از وعاظ و مادحین هم به این مطالب بیشتر میپردازند و رواج میدهند؛ اینکه از آسمان باران سرخ بارید و خورشید شعاع خونین بر زمین میتاباند و در آسمان چیزی مانند خون دیده میشد؛ این مطالب خرافه از سوی ابن عساکر نقل شده است و در کتب قبل از او چنین مطالبی سابقه ندارد.
وی افزود: ما در برخی روایات مطالبی از این دست داریم که ملائکه در مصیبت امام حسین(ع) گریستند ولی این گریستن مشهود امام معصوم(ع) بوده است و نه عوامالناس لذا چرا ابن عساکر باید ۵۰ روایت را به این نوع مسائل اختصاص دهد؛ او قصد دارد عاشورا را استثنایی و غیرعقلانی نشان دهد و بگوید ای شیعیان عاشورا یک حادثه شاذ و نادر در عالم بوده است و نمیتوان از آن حاکمیت سیاسی و سبک زندگی و ... الگو به دست آورد و باید از آن به عنوان یک پدیده تاریخی الهی عبور کنید. این در حالی است که بعد از ۱۴۰۰ سال مردی به نام امام خمینی(ره) قرائتی از عاشورا در ذیل نظریه ولایت فقیه ارائه فرمود که ما امروز مدیون ایشان هستیم.
نظر شما