تحولات لبنان و فلسطین

۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۴
کد خبر: 1002392

وقایع کربلا، تجسم دعای عرفانی عرفه؛ بخش نهم

حجت‌الاسلام دکتر حسین عشاقی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ‌واندیشه اسلامی

خدایا کسی که تو را از دست داده باشد، به چه چیزی دست یافته است؟ و کسی که به تو دست یافته باشد، چه چیزی را از دست داده است؟

وقایع کربلا، تجسم دعای عرفانی عرفه؛ بخش نهم

امام(ع) در مناجات با حضرت حق، به حسب نقل می‌گوید «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟ لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلًا وَ لَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغَی عَنْکَ مُتَحَوَّلًا»؛ یعنی خدایا کسی که تو را از دست داده باشد، به چه چیزی دست یافته است؟ و کسی که به تو دست یافته باشد، چه چیزی را از دست داده است؟

خدایا، محققا شکست خورده است کسی که بجای تو، به شخص دیگری راضی شده است؛ و براستی کسی که از تو روی گرداند و طالب دیگری گردد، خسارت دیده و ضرر کرده است.
در بیان این فراز نیز لازم است توجه شود به این که خداوند موجودی است که موجودیتش محدود به هیچ حدی نیست و واقعتیش مقید به هیچ خصوصیتی نیست؛ و گرنه لازم می‌آید که ذاتش مرکب باشد از اصل موجودیت و خصوصیتی که برای او فرض شده تا او را از سایر موجودات متمایز ‌سازد؛ ولی ترکب ذات او از حیثیت‌های متعدد و اجزاء متغایر، با نیازمندی او در ذاتش و در موجودیش ملازم است؛ و روشن است ذات مرکب و وابسته به اجزائی، خداوند نیست بلکه حد اکثر یک ذات امکانیِ وابسته و محتاج به غیر است،؛ و البته چنین لازمه‌ای در مورد خداوند پذیرفتنی نیست؛ پس باید پذیرفت که او موجودی است که موجودیتش، محدود به هیچ حدی و واقعتیش، مقید به هیچ خصوصیتی نیست؛ و وقتی ذات حق موجودی بود که هیچ تحدد به حدی و تقید به قیدی نداشت؛ نقیض چنین حقیقتی، عدم محض خواهد بود، عدمی که هیچ بهره‌ای از هستی ندارد؛ زیرا نقیض معنای «عام»، هیچ یک از مصادیق آن عام را شامل نمی‌شود و بر آنها صدق نمی‌کند؛ مثلا عنوان عام «حیوان» همه جانداران را شامل می‌گردد، ولی نقیض چنین معنای عامی، یعنی نا«حیوان»، بر هیچ یک از مصادیق حیوان، صادق نیست؛ بر این اساس وقتی ذات حق؛ موجودی بود که تقید به خصوصیاتی نداشت؛ نقیض چنین موجود عامی بر هیچ شیء موجودی، صادق نخواهد بود بلکه نقیض آن، معدوم و فاقد هر نحوه وجودی است؛ پس نقیض «ذات حق»، واجد هیچ نحوه وجودی نیست؛ و ازین‌رو کسی که خدا را نداشته باشد هیچ چیزی را ندارد؛ و لذا فرمود «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ!!؟» کسی که تو را از دست داد، به هیچ چیزی دست نیافته است، و به عکس کسی که ذات حقانی را که همان «موجود نا مقید» است داشته باشد هیچ فقدانی و هیچ نادارائی ندارد؛ زیرا تمام هستی در ذات و موجودیت اطلاقی حضرت حق جمع است؛ لذا داشتن چنین موجودی داشتن هر شی‌ء موجود است و بخاطر همین نکته است که فرمود «وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ!!؟» کسی که به تو دست یافت، هیچ چیزی را از دست نداده است.

از این بیان روشن می‌گردد طرح چنین جملاتی از ناحیه آن حضرت در مناجات با خداوند، صرفا یک بیان مجازی و عبارت اعتباری که از روی تعارفات و مجاملات باشد نیست؛ آنگونه که برخی برای دیگران بکار می‌برند؛ بلکه این جملات، جملات کاملا حقیقی و بدون مجامله و بدون تعارفات اعتباری است.
همچنین وقتی آن حضرت می‌فرماید: محققا شکست خورده است کسی که بجای تو به شخص دیگری راضی شده است «لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلًا» و نیز وقتی می‌فرماید: براستی کسی که از تو روی گرداند و طالب دیگری گردد خسارت دیده و ضرر کرده است «وَ لَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغَی عَنْکَ مُتَحَوَّلًا»، هیچ جمله‌ای در این اظهارات، از باب مجاملات مجازی و تعارفات اعتباری نیست؛ بلکه همه دارای یک محتوای عمیق حقیقی فلسفی و عرفانی است؛ ازین رو است که صحنه‌های فداکاری در کربلا، توسط سید الشهداء (ع) و یارانش همه مستظهر به حقائق عقلانی و با پیشتوانه دقیق و درست قضایای فلسفی و عرفانی است؛ آنان با این پشتوانه‌های محکم به دیدار حضرت دوست رفتند، نه با پشتوانه مجازیات بی‌ارزش و اعتباریات فاقد اعتبار .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.