یکی از مواردی که در آیینها بسیار مورد توجه قرار گرفته است نمادها هستند زیرا هر آیین، از نمادها بهعنوان ابزار اصلی کنش فرهنگی بهره میگیرد و بسیار بیشتر از آن چیزی است که در زندگی عادی رواج دارد. نمادهای فرهنگی که در طول زندگی روزمره مردم، ممکن است زیاد به چشم نیایند و یا کارکردی نداشته باشند در برگزاری آیینها جلوه میکنند.
در واقع در آیین، حرکات روزمره و ضروری زندگی مانند خوردن، خوابیدن، نوشیدن، پوشیدن و راه رفتن نیز معنا و شکل پیدا میکنند همانطور که در مراسم عزاداری عاشورا نمایش داده شده است. ننوشیدن آب یا نوشیدن آب از دست کودکان سقاپوش و در کاسههای برنجی منقش به نقش پنجه، معنای نمادین تشنگی و تشنگی شهادت سپاه امام حسین (ع) دارد یا خوردن غذای نذری علاوه بر کارکرد حیاتی و روزمره خود به معنای نمادین مهمان اهل بیت بودن را در خود جای داده است.
پوشیدن لباس مشکی و پیادهروی همراه با دستههای عزاداری نیز، حامل معنای نمادهای دیگری هستند بنابراین آیینها نمادهایی محسوب میشوند که هر کدام دارای تصویری مخصوص به خود هستند و در زیر به برخی از این نمادها اشاره شده است.
عَلَم
در بسیاری از تحقیقات و بررسیها جایگاه نخست پرکاربردترین نماد عاشورا، علم و علامت ذکر شده است. آنچه از نگارگری ایرانی بر میآید، ابتدا علمها، مشکی و بسیار ساده با چوبی بلند و با پارچهای با نشان قومیت یا افراد یک گروه بر سر آن بود که در جنگها کاربرد داشته است. نخستین علمها، چوب خشک شده یک صنوبر یا یک درخت خشکیده بلند قامت بوده است. هنوز این گونه علمها در روستاهای مناطق اراک در حوزه مرکزی و مراغه در حوزه آذربایجان دیده میشوند.
همچنین در جنگها برای مشخص شدن لشگریان خودی از دشمن از نشانه استفاده میشد تا جنگویان، جناح و منطقه لشگر خود را تشخیص دهند و فرماندهان نیز با نگریستن به ۲ جناح چپ و راست و علمهای برافراشته توسط علمداران متوجه میزان نفوذ یا عقبنشینی سپاه خود باشند. از قدیم انواع نمادها بر علم و علامات حک شده بودند. از رنگ و نماد لشگر گرفته تا کلماتی که فرماندهان لشگر برای کمک به پیروزی خود به آنها ایمان داشتند.
ترکیب عمودی علامت معمولا چیزی شبیه درخت زندگی است و با نگاهی به آثار فلزی باقیمانده از اوایل تاریخ اسلام میتوان دید که اجزای علامت از قرون گذشته موجود بوده ولی ترکیب کلی و فعلی آن بیشتر در یکی دو قرن اخیر شکل گرفته و هنوز هم در حال تحول است. آنچه در آثار گذشته دیده میشود، علامتهای یک تیغهای و سه تیغهای است که به هنگام رزم در دست جنگجویان حمل میشدند.
علمها با نقوش متفاوت و بسیاری مواقع شامل حیوانات مختلفی بودند. یکی از این نمادها «براق» مرکب از سر انسان و اسب بالدار بوده که گفته شده است مرکبی محسوب میشود که پیامبر با آن معراج رفتند و نماد دیگر مرغ است که سر انسان دارد این اعتقاد وجود دارد که این مرغ، مرغی بهشتی است کـه بـر درخت طوبی آشیانه دارد.
طاووس، در فرهنگ عرفانی - اسلامی، نمادی است از روح انسانی که طالب بازگشت به موطن اصلی خود است. ترکیب کلی تیغههای علامت همانند سرو هستند. در طرفین آنها، ۲ شکل اژدری تعبیه میشود. چنین نقشی برگرفته از نقوش تذهیب بوده است و به کرات در کاشیها و قالیهای ایرانی دیده میشود و شاید ترکیب کلی علامت، اشاره به ۲ درخت جداگانه داشته باشد. درخت طوبی و درخت زقوم به نشان خوبیهای انسانی و نفس انسانی است.
نمونه بارز ارتباط بین علم و درخت، درخت سرو است که آن نیز چون صنوبر درختی کشیده و بلند بالاست. نقش سرو، بر صفحه پیشین نخلهای عزا، در موزه کویر ایران نقش بارزی است و به احتمال صورت تحول یافته خود درخت سرو بوده است.
علم و علامت همچنین نشانههای علم سپاه امام حسین (ع) و علمدار آن حضرت عباس (ع) اسـت؛ نکته جالب اینکه به تناسب هر منطقه جغرافیایی و حتی به تناسب هر شهر و روستا، نمادها و آیینهای خاصی وجود دارد که هنرهای سنتی در آنها جلوه کند. بهعنوان مثال در اجزای فلزی علمها، هنر فلزکاری و خطاطی و نقاشی سنتی به کار میرود. هر علم در هر منطقه، شهر یا دهات به اشکال مختلفی با پارچهها و زیورها آراسته میشود که نشان و معرف فردی است که بانی ساختن آن بوده است و گاهی این علمها میراث نسلهای بعدی میشوند. سابقه بعضی از این علمها به بیش از ۱۰۰ سال قبل میرسد.
کتل
اگر به گذشته نگاه کنیم خواهیم دید که کتل همواره همراه علم نام برده شده و درواقع خود نوع خاصی از علم است و سیر تکاملی دیگری طی کرده است و امروز تفاوتهای زیادی از لحاظ ظاهر با علم دارد. کدر کتب قدیم، به شکل خاصی از علم و علامت خاندان بنی هاشم کتل می گفتند و عبارت بود از یک پرچم استوانه شکل که در بالای آن، هم از یک سلاح تیز استفاده میکردند و به این ترتیب این ابزار، نقش اسلحه هم داشته است. امروزه در کتل و در قسمت بالای آن از یک پنجه استفاده میشود که در این مورد کاملا ابزار جنگی به نماد تبدیل شده است.
پنجه
پنجه، پیکره و نقش دست از مچ تا سر پنج انگشت است که آن را از مس، برنج، ورشو، نقره یا طلا میسازند و یا نقش آن را بر روی کاغذ یا پارچه و چیزهای دیگر قرار میدهند و نماد قدرت قداست و یا طلسم و تعویذ دفع شر و بلا به کار میرود. در فرهنگ دینی و غیر دینی ایرانی عدد پنج منبع مفهومی و از اعداد نمادینی بوده که ارزش فرهنگی خاصی داشته است. این عدد با ارکان و احکام دینی و با تعداد اهل بیت پیامبر اسلام نیز رابطه تنگاتنگ دارد. دست نیز بهطور طبیعی به علت دارا بودن پنج انگشت، مظهر عدد پنج است و این جنبه در دست راست، به علت مفهوم مثبت راستی و درستی دو چندان شده است. در میان ادیان، دست و پنجه دارای جایگاهی مقدس و والا و اشاره به قدرتهای الهی دارد و در فرهنگ کهن ایران نیز عدد پنج و دست راست، مفهومی والا داشته است. پس از اسلام نقش پنجه یا پنجه فلزی، به علت همانندی بالایش با پنج تن اهل بیت و ارتباط مفهومی با روایت دست قطع شده عباس بن علی (ع) در روز عاشورا همچنان جایگاه مقدس نمادین خویش را حفظ کرده است.
منبع: «برگرفته از «بررسی راهکارهای گرافیکی ایجاد برندینگ گردشگری مذهبی بر اساس آیینهای عزاداری عاشورا در ایران»؛ سمیه سادات محمود زاده حسینی»
نظر شما