تحولات منطقه

پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات گفت: بازآفرینی و تولید خلاق، راه‌حل نجات الگوی مصرف فرهنگی است. این موضوع نیاز به یک طراحی بلندمدت و نگاه عمیق فرهنگی در میان فعالان این حوزه از دستگاه‌های اجرایی گرفته تا هنرمندان و دغدغه‌مندان یا حتی گروه‌های مردمی دارد.

بازآفرینی و تولید خلاق؛ راه‌حل نجات الگوی مصرف فرهنگی مشهد
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس خراسان،  آنچه در سبد مصرف فرهنگی فردی و اجتماعی مردم مشهد به‌عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام قرار می‌گیرد، اهمیت بالایی دارد؛ چرا که این موضوع سبب ایجاد الگویی برای سایر شهرهای اسلامی می‌شود؛ اما اینکه ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه موجود در مشهد چیست و چگونه می‌توان از این ظرفیت‌ها در راستای الگوسازی پایتخت معنوی ایران برای سایر نقاط کشور و جامعه اسلامی بهره برد، موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. به همین خاطر برای پاسخ به این پرسش‌ها به سراغ سید ناصر نعمتی، پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات و مدرس دانشگاه رفتیم تا نظر او را در این باره جویا شویم.

قدس: سبد مصرف فرهنگی فردی و اجتماعی در مشهد به‌عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام چه تفاوتی با دیگر شهرها در کشور دارد؟ اگر در حال حاضر متفاوت نیست، آیا باید تفاوتی داشته باشد؟

وقتی از مصرف فرهنگی صحبت می‌کنیم، باید بدانیم داریم در یک چارچوب بزرگ‌تر به‌نام سبک زندگی با هم گفت‌وگو می‌کنیم؛ یعنی مصرف فرهنگی متأثر از سبک زندگی است و بر آن نیز اثر می‌گذارد. از همین زاویه وقتی درباره مصرف فرهنگی در پایتخت معنوی ایران صحبت می‌شود، در واقع باید ابتدا درباره سبک زندگی در پایتخت معنوی حرف بزنیم؛ بنابراین اگر شما معتقد باشید که سبک زندگی در پایتخت معنوی ایران اسلامی متفاوت از سایر شهرهای کشور است یا باید متفاوت باشد، به همین ترتیب نیز مصرف فرهنگی در آن دچار تفاوت‌هایی است یا باید باشد.

قدس: بیایید از منظر دیگری به این موضوع نگاه کنیم. آیا سبک زندگی در شهرهای جنوبی با شهرهای شمالی یکسان است؟ شیرازی‌ها و تبریزی‌ها یک سبک زندگی مشترک دارند؟ چقدر سبک زندگی اهالی زاهدان با اهالی رشت شبیه به هم است؟

این مقایسه‌ها فقط از منظر آب‌وهوایی نیست و مؤلفه‌های دیگری مانند تاریخچه، زمینه‌های اقتصادی، شغلی و معیشتی نیز روی آن تأثیرگذار است. سبک زندگی در جایی که ماهی‌گیری شغل اصلی و محور اقتصادی منطقه بوده، با جایی که مراودات مرزی و تبادلات تجاری میان دو کشور است، با هم تفاوت دارد.
سبک زندگی نه تنها متأثر از این عوامل، بلکه تحت تأثیر آداب و سنت‌های منطقه‌ای و آیین‌های دینی نیز دچار تحول می‌شود. طبیعی است که سبک زندگی در شهری مانند واتیکان و پاریس در اروپا متفاوت باشد. همین موضوع در جایی که با نام پایتخت معنوی شناخته می‌شود نیز تحت تأثیر مؤلفه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زیارت خواهد بود.
به این ترتیب نمی‌توان از تأثیر جغرافیای زیارت و معنویت بر سبک زندگی و سپس مصرف فرهنگی در مشهد چشمپوشی کرد. این به معنای آن نیست که هر پدیده فرهنگی اجتماعی در این شهر مولود زیارت است؛ اما حتماً متأثر از آن خواهد بود. این بحث ابعاد مختلفی دارد که می‌توان درباره آن صحبت‌های گوناگونی کرد و جای آن در این گفت‌وگو نیست؛ اما به‌طور خلاصه توجه شما را به مباحثی جلب می‌کنم که یکی دو سال پیش حتی درباره آمار طلاق در مشهد و تأثیرپذیری آن از زیارتی بودن این شهر مطرح شده بود.
پس نمی‌توان انکار کرد مصرف فرهنگی در پایتخت معنوی تحت تأثیر جغرافیای فرهنگی قرار دارد. از اینجا به بعد ماجرای «سواد مصرف» نیز موضوع مهمی است. در دنیایی که فروشنده به تکنیک‌های عرضه بهتر روی آورده، حتماً مصرف‌کننده باید به مهارت گزینشگری مجهز باشد. فرد برای این مهارت نیاز به شناخت و ارتقای سواد مصرف دارد. در حوزه فرهنگی این مهارت مهم‌تر هم می‌شود؛ چرا که تأثیرات آن نسبت به سایر بخش‌ها عمیق‌تر و ماندگارتر است.

قدس: چه ظرفیت‌هایی به خصوص در حوزه‌های اجتماعی برای مصرف فرهنگی در مشهد وجود دارد که از آن‌ها غفلت شده است؟

بناها، اماکن، محصولات و روایت‌های دینی و تاریخی یکی از برجسته‌ترین ظرفیت‌های شهر مشهد است. سابقه ادبیات و شعر در این شهر قابل چشمپوشی نیست و تأثیر آن در انقلاب اسلامی نیز جزو روایت‌های مشهور تاریخ معاصر است. جاذبه‌های مختلف تاریخی و طبیعی در این شهر یک ظرفیت هستند.
تاریخچه مصرف فرهنگی در این شهر را می‌توان در نشانه‌های به‌جا مانده بر دیوارهای شهر هم مطالعه کرد. منابر و مجالس قدیمی شهر شهره‌اند و نگارخانه‌ها و نمایشخانه‌های مشهد هنوز رخ‌نمایی می‌کنند. شاید از دوره رونق موزه‌ها و کتابخانه‌های شهر فاصله گرفته باشیم؛ اما وجود آن‌ها هنوز زینت‌بخش چهره فرهنگی شهر است. بسیاری از غذاها و سوغات در این شهر، قصه‌های اجتماعی دارند که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.
وقتی حافظه فرهنگی شهر را مرور می‌کنیم، ردپای هرکدام از این‌ها و بسیاری از رویدادها، اماکن و آثار فرهنگی دیگر در آن دیده می‌شود. حالا اگر دنبال غفلت‌ها هستید، ببینید کدام یک از این‌ها در سبد مصرف فرهنگی جای مناسب خود را دارد.
بخشی از این‌ها در الگوی پوشش، بخشی در الگوی آموزش و اندیشه‌ورزی و بخشی دیگر در الگوی فراغت یا مصرف فرهنگی و معاشرت می‌تواند خود را نشان دهد. آیا این طور است؟ به هر میزان که جای آن‌ها را خالی می‌بینید، غبار گرفته و به آن پرداخته نشده است.

قدس: چه الگوها و پیشنهادهایی برای تکمیل سبد مصرف فرهنگی در این شهر وجود دارد که وجه تمایز پایتخت فرهنگی جهان اسلام بودن را نشان دهد؟

استفاده از ظرفیت‌های دینی، تاریخی، ادبیات و هنر در مشهد با رویکردهای مردم‌شناسانه و بهره‌گیری از داستان‌های این شهر تاکنون منجر به تولید محصولات فرهنگی مناسب، آن‌گونه که شایسته این ظرفیت‌ها بوده، نشده است. در سال‌های اخیر صحبت‌های زیادی درباره «سوغات زیارت» می‌شنویم؛ اما این فقط یک مسیر در این جاده بزرگ است. الگوی مصرف فرهنگی علاوه بر اینکه تحت تأثیر سواد مصرف است و به مهارت گزینشگری فرد بستگی دارد، به‌طور ویژه با تنوع محصول فرهنگی به معنای عام آن گره خورده است.
چند داستان دینی، هنری یا تاریخی از شهر مشهد مشهور است؟ برای آن‌ها چه اماکن و بناهایی وجود دارد و کدام محصول فرهنگی این داستان‌ها را نمایندگی می‌کند؟ همین پرسش‌ها را باید به سایر موضوعاتی که مطرح کردیم، تعمیم داد و درباره همه آن ظرفیت‌ها پرسید.
از همه این‌ها که بگذریم، به نظر مهم‌ترین پرسش این است که پیشرفت در این حوزه چطور رقم می‌خورد؟ اگر از نگاه‌های ساده‌انگارانه در تولید عروسک‌ها، مجسمه‌ها و المان‌ها که بدون هیچ طرح فرهنگی ساخته می‌شوند، عبور و روی انتقال داستان و پیام تمرکز کنیم، هنوز جای خالی محصولات فرهنگی اطراف حرم مطهر رضوی، توس و تاریخ ادبیات در مشهد و همچنین هنرهای آیینی و مدرن به‌طور جد احساس می‌شود.
اماکن و بناها در مشهد از حیث دینی، تاریخی و هنری شاکله حافظه فرهنگی این شهر را به‌گونه‌ای چارچوب‌بندی کرده‌اند که تورهای یک هفته‌ای هم از پس روایت همه این داستان‌ها و جذابیت‌ها برنمی‌آیند. اینجا نقطه‌ای است که نیاز به سرمایه‌گذاری و به‌طور ویژه «بازآفرینی» دارد.
با این نگاه گاهی طراحی یک المان یا عروسک، یک کتاب یا ویدئو روایت چندبعدی و حتی بازسازی یک روایت در یک مکان تاریخی یا نوساخته به‌گونه‌ای که یک تجربه ماندگار برای فرد بسازد، در دایره الگوی مصرف فرهنگی جای می‌گیرد. تجربه‌های سنتی و مدرن زیادی در تاریخ کشور ما و امروز سایر کشورهای دنیا وجود دارد. نمایشگاه‌های متعدد فرهنگی با همین رویکرد در دنیا برگزار می‌شوند که مراجعه به آن‌ها و مرور کارهای انجام شده، راه‌های تازه‌ای را برای برداشتن قدم‌های بیشتر و تولید متنوع‌تر در حوزه صنایع خلاق به ما نشان خواهد داد.
بازآفرینی و تولید خلاق، راه‌حل نجات الگوی مصرف فرهنگی است. این موضوع نیاز به یک طراحی بلندمدت و نگاه عمیق فرهنگی در میان فعالان این حوزه از دستگاه‌های اجرایی گرفته تا هنرمندان و دغدغه‌مندان یا حتی گروه‌های مردمی دارد. نباید منتظر نتایج کوتاه‌مدت باشیم؛ بلکه باید با قدم‌های کوچک و زودبازده شروع کنیم. حتماً استمرار در کار با این رویکرد می‌تواند ویژگی‌های فرهنگی این جغرافیای ویژه را به حوزه صنایع خلاق سرایت دهد و یک اتفاق تازه را مبتنی بر ظرفیت‌های دینی، تاریخی، ادبیات و هنر مشهد رقم بزند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.