افرادی چون بتلهایم بر این باورند که راه‌حل رفع مشکلات یک زندگی در داستان زندگی دیگری نهفته است.

 نگاهی به کتاب «رود پر ستارۀ آسمان» / قصه‌ای دربارۀ معجزۀ قصه‌ها

گریس لین، بر این مسأله باور دارد و سعی دارد در آثاری که برای مخاطبان تولید می‌کند از توانایی قصه‌ها به ویژه افسانه‌های کهن که منبع غنی‌تر و بالندتری از تجربیات بشری‌اند، کمک بگیرد.

 هر چند گاهی مردم قصه‌ها را تنها تخیلات برآمده از ذهن گویندگان و نویسندگان می‌دانند و بین قصه و واقعیات زندگی ارتباطی نمی‌بینند. اگر با نگاهی عمیق‌تر به قصه‌ها نظر کنیم، خواهیم دید که قصه‌ها از گذشته تا به امروز، متعلق به هر کجا که باشند و توسط هر کسی نوشته و بازگویی شده باشند، همه ریشه در واقعیاتی دارند که همه روزه در زندگی با آنها روبه‌رو هستیم. در هر قصه‌ای می‌توان به سادگی رگه‌هایی از واقعیت را یافت. واقعیاتی که پردازنندگان آنها خواسته و ناخواسته در تار و پود قصه‌ها تنیده‌اند و به مرور در طی سال‌ها در بازخوانی‌های متعدد بارورشان کردند. واقعیاتی که ریشه در ناخودآگاه جمعی همۀ انسان‌ها دارد. ریشه در ترس‌ها، ضعف‌ها، نگرانی‌ها، اشتیاق‌ها و کنجکاوی‌های بشر. اگر به دقت به قصه‌ها نگاه کنیم اشتراکاتی زیادی بین آنها و زندگی خود خواهیم یافت. گاه این اشتراکات چنان پررنگ است که توجه ما را جلب می‌کنند اما گاه چنان پوشیده و زیرین‌اند که اگر دقت نداشته باشیم، آنها را کشف نخواهیم کرد. با این حساب قصه‌ها که گنجینه‌ای از تجربیات و احساسات، نگرانی‌ها و ترس‌های بشراند، به خوبی می‌توانند در بزنگاه‌های مشکلات مختلف به کمک ما برسند. در چنین شرایطی ما خواهیم توانست با راهنمایی گرفتن از آنها بر مشکلات فائق آییم.

«رود پر ستارۀ آسمان» نوشته لین گریس با ترجمه نوشین ابراهیمی، رمانی است که به همین مسأله می‌پردازد. رندی، پسر نوجوان این اثر، با شنیدن قصه‌های دیگران و بازگوکردن قصه‌های زندگی‌اش، راه خود را بازمی‌یابد. در این اثر قصه‌ها در واقع هدایت‌گر شخصیت‌ها به سوی واقعیات‌اند. آنها را آگاه می‌کنند و دیدشان را به دنیا بازتر می‌کنند. تا حدی که شخصیت‌ها به این درک می‌رسند که می‌توانند راه‌حل مشکلاتشان را در قصه‌ها بجویند. «(رندی) پرسید: «بانو چانگ، چرا از من خواستید قصه بگویم؟» بانو چانگ گفت:«چون می‌خواستم بشناسمت. آدم‌ها خودشان را در قصه‌های‌شان شریک می‌کنند.».... رندی آرام گفت:«قصه‌های من درباره‌ی خودم بودند قصه‌های شما هم درباره‌ی خودتان بودند؟» (لین، 1399: 202).  شخصیت‌ها با کمک گرفتن از دنیای قصه‌ها ماه ناپدید شده را می‌یابند، کوه را جابه‌جا می‌کنند و دست به کارهایی می‌زنند که پیش از آن فکرش را هم نمی‌کردند. قصه‌ها در این اثر، شخصیت‌ها را رشد می‌دهند و به بلوغ فکری و شخصیتی  می‌رسانند. تا جایی که در پایان، رندی؛ شخصیت اصلی داستان، که در طی این قصه‌گویی‌ها و قصه شنیدن‌ها به بلوغ رسیده، آگاهانه راه زندگی‌اش را انتخاب می‌کند. نویسنده با این اثر سعی دارد ضمن لذت‌بخشی به مخاطب با غرق کردن او در دنیای قصه‌ها و افسانه‌ها، او را متوجه اشتراکات زندگی خود و شخصیت‌های قصه‌ها کند. تا مخاطب ببیند، بیاموزد و با کمک گرفتن از شخصیت‌های قصه‌ها راه درست را انتخاب کند و در مسیر زندگی را به سهولت بپیماید. «اما آنچه مهمتر است، این است که ساختار و شکل قصه‌ها به کودک تصویرهایی ارائه می‌کند که از روی آنها رویاهای روزانه‌اش را می‌سازد و به زندگی‌اش جهت بهتری می‌دهد» (بتلهایم، 1384: 19).  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.