حمیدرضا شاهآبادی دربارۀ رمان جدید خود که در نشر افق منتشر خواهد شد، با اشاره به اینکه برای نوشتن رمان جدید از بستر تاریخ استفاده کرده است، اظهار کرد: تاریخ را برای همه، خصوصاً جوانها و نوجوانها، بسیار ضروری میدانم. بسیاری از مشکلات امروز ما با توجه به واقعیتهای تاریخی و شرایط تاریخی اینکه پشتسرگذاشتهایم، حلشدنی است.
این نویسنده کودک و نوجوان افزود: شناخت تاریخ موجب میشود، به هویت بهتری از خودمان دسترسی پیدا کنیم و به درک صحیحی ازآنچه هستیم برسیم. با این هدف سراغ «تابوت سرگردان» رفتهام. نوشتن این رمان یکسال طول کشید و این روزها منتظرم که رمان از زیر چاپ بیرون بیاید. با توجه به شروع تبلیغات ناشر، امیدوارم این کتاب بهزودی وارد بازار شود.
شاه آبادی دربارۀ قصۀ این کتاب نیز توضیح داد: شخصیت اصلی داستان، محصل طب دارالفنون است.
او بنابه دلایلی از رفتن به جاده و سفر میترسد اما در مواجهه با ایرج میرزا، شاعر مشهور آن روزگار، تصمیم میگیرد، به هر شکلی که شده، بر ترس خود غلبه کند و از تهران به تبریز برود. اما شرایط سفر بهگونه دیگری پیش میرود. درحالیکه خودش از جاده میترسد میبایست، جسدی را هم با خودش حمل کند و به تبریز ببرد.
او ادامه داد: این کتاب زمینۀ خوبی برای معرفی و شناخت چیزهای بسیاری از دوران قاجار و سالهای منتهی به مشروطه است. خوانندهای که این اثر را میخواند میتواند تصویر خوبی از مدرسۀ دارالفنون، چه در تهران و چه در تبریز، بهدست آورد. همچنین با وضعیت علم پزشکی در آغاز شکلگیری خود آشنا شود.
شاهآبادی یادآور شد بهدنبال خلق شخصیتی ترسناک ایرانی هم بوده است و نمیداند توانسته موفق شود یا نه.
نویسندۀ «دروازۀ مردگان»، «لالایی برای دختره مرده» و «کابوسهای خندهدار» درباره چرا در کارهای اخیر خود سراغ ژانر ترسناک و رمان تاریخی رفته است، گفت: من این دو [ژانر ترسناک و تاریخ] را در کنار هم قرار دادهام. احساس میکنم باید با ادبیات ژانر خیلی موافق باشیم زیرا نوجوانها زمانی که رمان میخوانند، قصه مندی را خیلی دوست دارند و رمانهای ایرانی معمولاً از بعد قصه گاهی ضعیفاند و این موجب میشود مخاطبان خیلی سراغشان نروند.
او در ادامه گفت: تلاش میکنم خط قصه، در کارهایم خط محکم و جذابی باشد و به همین دلیل توجه به ژانرهای خاص مثل پلیسی، معمایی و ترسناک همیشه گوشۀ ذهنم را گرفته است و احساس میکنم داستانی ناب از دل اینها در میآید. نویسنده میتواند خط کلی داستان را بر همین مبنا بسازد و بعد کارش را به گونههای مختلف به ادبیات نزدیکتر کند و بهجای اینکه اثرش نوشتهای سرگرمکننده از آب دربیاید، آن را به سمتی سوق دهد که به اثر ادبی تبدیل شود.
شاهآبادی در پاسخ به اینکه قصه در دوران منتهی به مشروطه میگذرد و این دوران با توجه به دورۀ گذار بودن، دوران خاصی است و او چگونه این دوران را برای نوجوانان بازگو کرده است، گفت: فضای داستان چون در شهر نمیگذرد و داستان در خارج از شهر و بیابان میگذرد، به همین دلیل آن چیزی را مدنظر شماست، در قصه اتفاق نمیافتد.
نظر شما