او در یادداشتش ذکر کرده رئیسجمهور آینده آمریکا باید بداند در حال حاضر دو روند اصلی در سیاست جهانی وجود دارد که از جهات مختلف با یکدیگر در تضاد هستند و عدم درک نحوه تعامل آنها سبب شده بسیاری از کشورها به بیراهه بروند.
والت در ادامه نخستین روند تأثیرگذار در مناسبات جهانی را مرتبط با حوزه تسلیحات میداند و مینویسد: افزایش برد، افزایش دقت و افزایش کشندگی تسلیحات مدرن یکی از روندهای تأثیرگذار در سیاست کنونی جهان است. حدود یک قرن پیش، وارد کردن صدمات زیاد به دشمن مستلزم شکست نیروهای نظامی آن و سپس محاصره شهرهایش با ارتش بود. با این حال، امروز، دولتهای قدرتمند در منفجر کردن اهداف کاملاً ماهر شدهاند، حتی اگر هدف صدها و هزاران مایل دورتر باشد.
این تحلیلگر در ادامه به ذکر نمونههایی از این ادعایش پرداخته و مینویسد: آنچه ایالات متحده در آغاز جنگ اول خلیج فارس انجام داد، آنچه روسیه در اوکراین انجام میدهد یا آنچه اسرائیل اکنون در غزه انجام میدهد، نشان میدهد چگونه قدرت تخریب سلاحها در طول زمان بهطور چشمگیری افزایش یافته است. میتوان به این فهرست استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای کشتن تروریستهای مظنون در حملات به اصطلاح امضایی یا ترور مقامات خارجی مانند قاسم سلیمانی، فرمانده نخبه نیروی قدس ایران را اضافه کرد. حمله اسرائیل که طی آن فوأد شکر در هفته گذشته کشته شد، تنها آخرین نمونه است.
والت پس از مرور روند رو به تزاید تولید و بهکارگیری تسلیحات نظامی، به معرفی روند دوم حاکم بر جهان میپردازد و مینویسد: روند دوم کاملاً متفاوت است. این روند شامل عمیق شدن اختلافات سیاسی در میان مردم و جدیشدن اشکال محلی هویت و وفاداری و به ویژه تعریف جدید از احساس ملت بودن است. اکنون احساس ملیت امری متفاوت است، حالا گروههای ملی معتقدند نباید بهدست قدرتی دیگر کنترل شوند. همین مسئله یکی از دلایل اصلی عدم تحمل امپراتوریهای چندملیتی هاپسبورگ و عثمانی است. یا مثلاً پاسخ به چرایی استقلال مستعمرات بریتانیا، فرانسه، پرتغال و بلژیک هم همین نکته است. یا حتی دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو نیز در نهایت همین مسئله است.
والت در ادامه مثالهایی دیگر از الگوهای جدید ملیت مطرح میکند و میگوید: مجاهدان افغانستان در نهایت اتحاد جماهیر شوروی را مجبور کردند نیروهای خود را از کشورشان خارج کند و طالبان نیز ایالات متحده را متقاعد کرد همین کار را انجام دهد. امروز، اوکراینیها به مقاومت در برابر تهاجم روسیه ادامه میدهند و به نظر میرسد تلاشهای اسرائیل برای از بین بردن مقاومت و هویت فلسطینیها تنها آنها را قویتر میکند.
والت میگوید نتیجه، چیزی شبیه به پارادوکس است: کشورهای قدرتمند، تسلیحات قویتری دارند، اما این مسئله برای آنها نفوذ سیاسی پایدار به ارمغان نمیآورد. ایالات متحده از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۰ آسمان عراق را تحت کنترل داشت و میتوانست هر زمان که بخواهد هواپیماها، موشکها و پهپادها را علیه مخالفان خود به آنجا بفرستد. اما این قدرت چشمگیر نیروهای آمریکایی را قادر به کاهش نفوذ مقاومت نزدیک به ایران یا تعیین تحول سیاسی این کشور نکرد.
این تحلیلگر در ادامه اینچنین به رئیسجمهور آینده آمریکا هشدار میدهد که: این دو روند – افزایش برد، قدرت و تخریب از راه دور سلاحها و الگوهای جدید و قدرتمند هویتهای محلی - تا حدی با هم در تضاد هستند؛ زیرا استفاده از اولی تمایل به تقویت دومی را در میان ملتها افزایش میدهد. نظریهپردازان نیروی هوایی پیش از این، پیشبینی میکردند بمباران هوایی روحیه غیرنظامیان را از بین میبرد و مخالفان را به تسلیم سریع سوق میدهد، اما تجربه نشان میدهد انداختن بمب روی جمعیت غیرنظامی به احتمال زیاد حس قوی اتحاد و روحیه مقاومت را تقویت میکند. تحمیل مرگ و ویرانی بر جمعیتهای بیدفاع در واقع یک دلیل عالی برای ایجاد حس هویت مشترک در میان قربانیان است. چرا میخواهم به رئیسجمهور آینده درباره این دو روند بگویم؟ زیرا رهبران کشورهای قدرتمند تمایل دارند فکر کنند که دو عامل «شوک و ابهت» آنها را قادر میسازد خواستههای خود را به جمعیتهای ضعیفتر دیکته کنند. این یکایده گولزننده است. همانطور که مورخ ساموئل موین استدلال کرده است، رهبران حتی میتوانند خود را متقاعد کنند استفاده از زور آنها را قادر میکند افراد شرور را بیرون بکشند و جان غیرنظامیان را نجات دهند، در نتیجه استفاده از خشونت را راحتتر میپذیرند. بهعبارتی میشود گفت وقتی آمریکا قدرت دارد و سیاست خارجی کشور یا گروهی در خارج از مرزها هم مشکل دارد، راحتترین راهی که به نظر میرسد این است که حل کردن مشکل را به نیروی هوایی بسپارد و این جذابیت بیشتری برای یک رئیسجمهور دارد. فقط به کشتار گستردهای که اسرائیل در ۱۰ ماه گذشته بر غزه تحمیل کرده است نگاه کنید. هیچ کس نمیتواند قدرت تخریبی که سلاحهای اسرائیل دارند را زیر سؤال ببرد. اما آیا این قدرت برتر سبب شده میلیونها فلسطینی در غزه، کرانه باختری یا جاهای دیگر از تمایل خود برای حکومت کردن دست بکشند؟
والت در انتها درباره راهکار پیشنهادی میگوید: جنگ ادامه سیاست است و قدرت نظامی به تنهایی برای دستیابی به اهداف سیاسی کافی نیست. موفقیت قبل از هر چیز به انتخاب اهداف واقعبینانه بستگی دارد، بلکه به تمایل به پرداختن به علل سیاسی اساسی و به رسمیت شناختن تمایل هر ملت برای اداره خود بستگی دارد. رئیسجمهور آینده آمریکا نمیتواند راه خود را به سوی پیروزی بمباران کند، درک این ماجرا وضعیت بهتری برای همه ما رقم خواهد زد.
۲۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۱۰۰۴۸۹۰
استفان والت، تحلیلگر رئالیست آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در یادداشتی مهم برای فارین پالیسی از مقامات آینده آمریکا (دونالد ترامپ یا کاملا هریس) خواسته است، پیش از ورود به کاخ سفید درک خود از جهان را اصلاح کنند.
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
ترجمه و تنظیم: علی نیکپندار
نظر شما