تحولات منطقه

در حکمت و دانش سلمان فارسی تردیدی نیست و بنابر نقل‌های تاریخی، ایشان در علم، حکمت و عرفان و حتی علوم معقول و منقول خبره بودند. درباره ایشان همچنین اصطلاح بحر العلم (دریای دانش) و آگاه از علم اول و آخر مطرح شده است.

خدمات سلمان فارسی به اسلام و ایران
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

سلمان فارسی،  یار ایرانی و صحابی بزرگ و دانشمند رسول خدا(ص) است که در جست‌وجوی حقیقت بود و پس از طی راه‌های طولانی و مطالعه در ادیان دیگر، با شنیدن خبر بعثت رسول خدا(ص) راهی حجاز شد و به حضور پیامبر(ص) رسید. سلمان پس از آشنایی با تعالیم اسلام، گمشده خود را پیدا کرد و به دلیل ایمان و اعتقاد راسخ، نزد پیامبر(ص) موقعیتی برجسته و ممتاز یافت. به مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی، درباره زندگی، شخصیت و نقش ایشان در پیشرفت و گسترش اسلام با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم به گفت‌وگو نشسته‌ایم. این استاد حوزه و دانشگاه پژوهش‌های زیادی را درباره تاریخ و سیره اهل‌بیت(ع) در کارنامه علمی خود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به کتاب‌های «تاریخ تشیع، دوره حضور امامان معصوم(ع)»، «تاریخ اسلام»، «شیعیان و تمدن اسلامی» و «دانشنامه سیره نبوی» اشاره کرد.

گفت‌وگو را با مروری کوتاه بر زندگی سلمان فارسی و چگونگی تشرف ایشان به اسلام آغاز کنیم.

چنان‌که مشهور است و در منابع تاریخی با تفاوت‌هایی آمده، سلمان در دوره پادشاهی ساسانی و پیش از حدود سال 569 میلادی در خانواده‌ای دهقان در منطقه جی اصفهان زاده شد. دهقانان از طبقه‌های تحصیلکرده و ثروتمند آن زمان بودند؛ در منابع هم آمده خانواده وی از نظر مالی موقعیت خوب و برخورداری داشتند و از نظر اعتقادی زرتشتی بودند. کتاب‌های تاریخی نام‌های گوناگونی را برای سلمان پیش از مسلمان شدن ذکر کرده‌اند، مثل «مابه»، «روزبه» و «فیروزان». سلمان که با آیین زرتشتی قانع نشده بود و به دنبال حقیقت بود، در سفری که به ناحیه شام داشت با آیین مسیحیت و بزرگان و اسقف‌های مسیحی آشنا شد و مدتی با این آیین خو گرفت، اما وجود او سیراب نشده بود تا آنکه پس از مدتی، از بعثت حضرت محمد(ص) آگاه شد و به حجاز رفته و در مدینه خدمت رسول خدا(ص) رسید. سلمان پس از آشنایی با تعالیم و معارف اسلام، گویی گمشده خود را یافته بود، از این رو در همان‌جا ‌ماند و با عمل و اعتقاد راسخ به تعالیمی که از رسول خدا(ص) دریافت کرد از موقعیتی برجسته و ممتاز نزد آن حضرت برخوردار شد. کاملاً مشخص است سلمان به دنبال حقیقتی فراتر از چیزی بود که مردم با آن انس دارند و آن را در اسلام یافت. پس از رحلت پیامبر(ص) ایشان از صحابه وفادار امیرالمؤمنین(ع) بود. سلمان عمری طولانی داشت و در برخی منابع سن ایشان را حتی تا 400 سال هم گفته‌اند که شاید برخی از این اقوال اغراق‌آمیز باشد، اما مشخص است عمری طولانی داشته است. ایشان در اواخر عمر والی مدائن بود و در همان‌جا هم از دنیا رفت. امروز مقبره ایشان در کشور عراق مورد احترام و محل زیارت مؤمنان است.

رسول خدا(ص) در حدیثی مشهور، متواتر و صحیح‌السند که در منابع معتبر شیعه و برخی از منابع اهل سنت نقل شده، فرموده‌اند: «سلمان از ما اهل بیت است» دلیل این فرمایش پیامبر(ص) چیست؟

منظور پیامبر(ص) از این حدیث، انتساب نسبی یا سببی سلمان به خودشان نیست بلکه درجه ایمان و اعتقاد دینی سلمان است که ایشان را جزو بالاترین و برترین اصحاب رسول‌الله(ص) قرار داده است. البته درباره منشأ فرمایش پیامبر(ص)، مسائلی هم طرح شده است که بنا بر قول درست‌تر و مشهور، چون در جریان پیشنهاد سلمان در جنگ احزاب برای حفر خندق که به پیروزی مسلمانان انجامید، هر یک از مهاجران و انصار می‌خواستند سلمان را به خود منتسب کنند، آن حضرت فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت»؛ سلمان از ما اهل بیت است، یعنی از آن اسلام و در خدمت دین خداست و نزاع خاتمه یافت.

 برخی افراد و حتی برخی از صحابه که تعدادی از آنان بعدا جزو خلفا شدند، گاهی برای بعضی از کارهای پیامبر(ص) دلیل می‌خواستند و در قرآن هم با اشاره به این موضوع خطاب به پیامبر(ص) آمده است وقتی چنین سؤالی می‌کنند، بگو این از نزد خداست. اما سلمان برخلاف آنان همیشه تابع و گوش به فرمان پیامبر(ص) بود و طبیعی است از چنین امتیازی برخوردار می‌شود که آن حضرت چنین مدال افتخاری را به سلمان می‌بخشند.

در این فرمایش پیامبر(ص) درس‌هایی هم نهفته است که از نظر اسلام و رسول خدا(ص) هیچ‌گاه قوم‌گرایی، نژادپرستی، عرب و عجم یا منطقه جغرافیایی ملاک نیست و فقط توحید و پذیرش نبوت پیامبر(ص) به‌طور کامل ملاک است. از این رو افرادی مثل اویس قرنی از یمن و سلمان از ایران مورد توجه حضرت محمد(ص) قرار می‌گیرند در حالی‌که یک سری افراد از قبیله و اقوام خود پیامبر(ص) و از دل مکه و مدینه این جایگاه را ندارند.

درباره مقام علمی و حکمی سلمان نیز روایات بسیاری داریم؛ در حدیثی از پیامبر(ص)، سلمان به دریایی از علم و گنجی بی‌پایان تشبیه شده است. امام صادق(ع) نیز در حدیثی سلمان را دارای علم الهی دانسته‌اند که آن را از پیامبر(ص) و امام علی(ع) فرا گرفته بود؛ این روایات تا چه اندازه مستند است؟

در حکمت و دانش سلمان فارسی تردیدی نیست و بنابر نقل‌های تاریخی، ایشان در علم، حکمت و عرفان و حتی علوم معقول و منقول خبره بودند. درباره ایشان همچنین اصطلاح بحر العلم (دریای دانش) و آگاه از علم اول و آخر مطرح شده است. براساس روایتی از پیامبر(ص) سلمان بحر علم است و علم او پایان‌یافتنی نیست. حتی از نظر حکمت به لقمان حکیم تشبیه شده و این نشان‌دهنده گستردگی علمی سلمان است و شاید یکی از جهات برجستگی سلمان نسبت به سایر اصحاب، برجستگی علمی ایشان باشد. با توجه به اینکه سلمان ایرانی بود و سال‌ها در محیط علمی ایران آن روز زندگی کرده بود، طبیعی است خیلی از علوم را می‌دانست، اما باید توجه داشت بخش مهمی از این علوم را پس از تشرف به اسلام از محضر پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) فراگرفته و از دریای علم الهی و توحیدی بهره‌مند شده بود. درباره شخصیت سلمان به جز علم وافر بحث تعبد، تقوا و دنیاگریزی و بی‌توجهی به دنیا نیز مطرح است که نمونه روشن آن، هنگام رسیدن به ولایت مدائن جلوه‌گر شد که بدون داشتن کاخ و دارالحکومه و مرکز ولایت پرزرق و برق به ولایت بر مدائن پرداخت. سلمان در برخی ویژگی‌ها حتی با ابوذر قابل مقایسه نبود.

درباره نقش سلمان در جریان غزوه خندق و پیروزی مسلمانان بر مشرکان برایمان بگویید.

جناب سلمان بر اساس ولایت‌پذیری که داشتند طبیعی است پس از مسلمان شدن در غزوات نیز همراه پیامبر(ص) بودند. در جریان جنگ احزاب که به غزوه خندق نیز معروف شده و در سال پنجم هجری میان مسمانان و مشرکان انجام شد، سلمان ایده حفر خندق در اطراف شهر مدینه را مطرح و  رسول خدا(ص) هم این ایده را تأیید کرد و پیروزی در جنگ خندق مرهون این شگرد و راهبرد سلمان و نشانی دیگر از دانش گسترده این صحابی بزرگ پیامبر(ص) بود.

یکی از شبهاتی که به‌تازگی در فضای مجازی درباره سلمان مطرح می‌شود بحث عهده‌دار شدن فرماندهی سپاه اسلام در جریان حمله به ایران در زمان عمر، خلیفه دوم و در اختیار قرار دادن نقشه‌های نظامی و گنجینه‌های ایران به اعراب است. این شبهه از نظر تاریخی و با توجه به منابع معتبر تا چه حد قابل قبول و پذیرفتنی است؟

اصل شرکت سلمان در فتوحات قابل انکار نیست؛ چنان‌که بعضی از صحابه بزرگ دیگر هم در فتوحات به عنوان جهاد و امر مقدس در مسیر پیشرفت اسلام شرکت داشتند. تا این مقدار هم در گزارش‌های تاریخی و هم در منابع، موجود و قابل اثبات است، اما نقش نفوذی ایشان در سپاه خلیفه که برخلاف مصلحت ایرانیان اقدام کند و خزائن ایران را به اعراب ببخشد و اینکه فرمانده سپاه باشد که طبیعتاً باید از سوی عمر به این مقام منصوب شده باشد به چند دلیل به هیچ وجه قابل قبول نیست؛ نخست، سلمان شخصیتی با ویژگی‌های نظامی به‌ویژه متناسب با فرماندهی ارشد نظامی نبود. دوم، سلمان در مبانی فکری با خلفا به‌ویژه خلیفه دوم همگام و همراه نبوده و بسیار بعید است عمر، خلیفه دوم، ایشان را به عنوان فرمانده ارشد نصب کرده باشد. سوم اینکه در زمان فتوحات، سلمان از نظر زمانی و مکانی با ایران و سلسله ساسانی فاصله پیدا کرده و سال‌ها بود ایران را ترک کرده بود و اینکه پس از ده‌ها سال از  فنون نظامی و مرکز نگهداری ذخایر و گنج‌ها اطلاع داشته باشد و بتواند این‌ها را در اختیار اعراب قرار دهد نه منطقی است و نه در جایی نقل شده است. ما حتی یک منبع و سند نداریم که چنین چیزی در آن آمده باشد. نوع این مطالب و تهمت‌هایی که به سلمان زده می‌شود در فضای مجازی است که این فضا هم بدون نقل سند و منبع، هیچ اعتباری ندارد که بخواهیم به آن توجه کنیم. تنها چیزی که در منابع آمده رایزنی سلمان برای جلوگیری از حمله اعراب به مدائن است؛ وقتی سپاه اعراب تصمیم می‌گیرند حمله همه‌جانبه‌ای به مدائن داشته باشند که ممکن بود به کشتار وسیعی بینجامد، سلمان به عنوان یک ایرانی که با خلق‌وخو و فرهنگ ایرانی‌ها آشنایی داشت، مانع این حمله شد و درخواست کرد با اهل مدائن صحبت کند. در نتیجه  مدائن بدون جنگ و خونریزی تسلیم شد و زیر پوشش چتر حکومتی اسلام قرار ‌گرفت و توانست با اسلام آوردن و یا پرداخت جزیه به زندگی خود ادامه داده و با تدبیر سلمان از ویرانی و جنگ نجات ‌یابد.

خبرنگار: زهرا دلپذیر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.