تحولات لبنان و فلسطین

پژوهشگر تاریخ ضمن تاکید بر اهمیت مطالعه خاندان‌های شیعی صدر اسلام بیان کرد: اینکه دغدغه‌های جامعه شیعه در سه قرن اول چه بوده است از پرداختن به این موضوع روشن می‌شود؛ مثلا هویت شیعه در قرن اول با امام علی(ع) پیوند خورده بود.

بازیابی دغدغه‌های فکری شیعیان در پرتو شناخت خاندان‌های صدر اسلام

نشست «ظرفیت روایات برای بازسازی تاریخ فرهنگی خاندان‌های شیعی صدر اسلام» با سخنرانی منصور داداش‌نژاد؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چهارشنبه ۲۴ مرداد در مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلام برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

وجه اینکه این عنوان را برای نشست پیشنهاد دادم این است که من سه کار درباره خاندان‌های شیعه صدر اسلام انجام دادم. نخستین خاندان، خاندان ابورافع بود. دومین خاندان، خاندان میثم است و خاندان سوم خاندان جعفر بن ابی‌طالب است. در این کار من به صورت مصداقی تلاش می‌کنم توضیح دهم این طرحی که من داشتم یعنی در طرح خاندان‌های شیعی صدر اسلام چه بخش‌هایی‌اش را کتاب‌هایی روایی پوشش می‌دهد.

یک موقع تلقی ما از روایات، کتاب‌هایی است که حاوی سخن و فعل و تقریر معصوم هستند و در واقع یک فرم ادبی در برابر فرم‌های دیگر است. در بحث‌های زبان‌شناسی و ادبی روایت را به نحو دیگری تعریف می‌کنند و می‌گویند روایت بازنمایی یک رخداد یا مجموع رخدادها است. ممکن است این روایت به نحو گفتار یا نوشتار یا عکس باشد. این روایت حتما باید دارای توالی و زنجیره علّی باشد. بنابراین طبق این تعریف، گفتمان روایی شیوه بازنمایی رخدادها است. آنچه ما اینجا می‌گوییم روایت اصطلاحی است، یعنی کتاب‌هایی که به لحاظ شکل و ساختار نحو خاصی هستند، دارای سلسله اسناد هستند و به لحاظ محتوا شامل سخن و فعل و تقریر معصوم هستند. این کتاب‌ها انواع و اقسامی دارد مثل مسند، امالی، مناقب و ... .

تفاوت کتب تاریخی و کتب حدیثی

نکته دوم تفاوت کتاب‌های تاریخی و حدیثی است. ما دو ژانر و دو نوع ادبیات نوشتاری داریم که یک بخش آن کتاب‌های تاریخی است و یک بخش آن کتاب‌های روایی یا حدیثی. اینها یکجاهایی به هم نزدیک می‌شوند مثلا تاریخ طبری به لحاظ شکل و صورت، حدیثی است. تفاوت این دو طیف اولا در محتوا است یعنی در احادیث، گزاره‌ها حقیقت محض تاریخی نیستند و اگر وارد یک بحث تاریخی هم می‌شوند انسجام لازم را ندارند. در کتاب‌های حدیثی محدث دنبال مباحث عقیدتی و فقهی است و اگر وارد بحث تاریخی می‌شود دنبال این است فضائل افراد را پیگیری کند. این در حالی است که در کتب تاریخی بحث حقیقت تاریخی مطرح است. نکته سوم اینکه گرچه برخی کتاب‌های حدیثی عنوان تاریخی دارند ولی به هیچ عنوان آن حادثه را به نحو کامل پوشش نمی‌دهند چون اصلا هدفشان این نیست.

در عنوان این نشست «خاندان‌های شیعی صدر اسلام» ذکر شده است. خاندان‌ها دو دسته هستند یکی خاندان‌های حکومت‌گر مثل امویان و عباسیان، یکی خاندان‌های فرهنگی. ما دنبال خاندان‌هایی هستیم که در عرصه فرهنگ ورود کردند و در عرصه سیاست شاخص نبودند. مثلا فرزندان ابورافع در عرصه نگارش ورود کردند و در عرصه فرهنگی شاخص بودند و سعی کردند آنچه از ائمه به آنها رسیده را به نسل بعد منتقل کنند. اساس فعالیت‌های صدر اسلام با تکیه بر این خاندان‌ها بوده است و خاندان‌ها بودند که یک باری را حمل می‌کردند و نسل اندر نسل مفهومی را پیش می‌بردند. ما در این طرح تلاش کردیم این سلسله را نشان دهیم. اکثر این خاندان‌ها ارتباط نزدیک با اهل بیت(ع) داشتند.

محوریت امام علی(ع) در گفتمان خاندان‌های شیعی صدر اسلام

این خانواده‌ها معمولا مشاهدات شخصی خودشان را از ائمه گزارش کردند. مثلا تعابیر ابوهاشم جعفری طوری است که انگار با ائمه رفیق گرمابه و گلستان بوده است و کاملا با امام رفت‌وآمد داشته. آنچه من از مجموع این سه خاندان به دست آوردم این است که امام علی(ع) برایشان خیلی مهم بوده است و تلاش کردند فضائل امام علی(ع) را منتشر کنند یعنی مهمترین کاری که کردند بیان فضائل و مناقب امام علی(ع) است و در برابر خطی که مقابل حضرت بوده تلاش کردند گفتمان خودشان را پیش ببرند.

یک نکته در بحث تاریخ فرهنگی این است که این خاندان‌ها چه آثاری تدوین کردند. تا نیمه قرن اول کتاب به معنای امروزی مدون نبوده و دفترهای حدیثی بوده. مثلا میثم یک دفتر حدیثی داشته و سخنانی که از امام علی(ع) شنیده را نوشته. این دفترهای حدیثی  در این خاندان‌ها تقویت شده و تکمیل شده است.

در بحث محتوا اولا باید عرض کنم که پرداختن به این مسئله نشان می‌دهد دغدغه‌های فکری این سه قرن چه بوده است. مثلا در خاندان میثم بحث مهدویت مطرح نیست ولی در خاندان دیگری بحث مهدویت پررنگ‌تر است یا ابوهاشم جعفری گرایش فکری‌اش این است فقط معجزات و کرامات را نقل می‌کند لذا برخی رجالیان گفتند قول او مورد پذیرش نیست. اینکه دغدغه‌های جامعه شیعه در سه قرن اول چه بوده است از پرداختن به این موضوع روشن می‌شود. مثلا هویت شیعه در قرن اول با امام علی(ع) پیوند خورده بود و شیعیان باید در برابر امویان از آن حضرت دفاع می‌کردند. بنابراین شاید چیزهایی که الآن برای ما دغدغه است آن روز برای شیعیان دغدغه نبوده است.

یک نکته دیگر این است که ما دو نوع نگاه به تاریخ داریم که این دو نوع نگاه استفاده از منابع حدیثی را به دو گونه رقم می‌زند. یک نگاه این است که مورخ بر اساس طرح و الگو یا گفتمانی که دارد وارد پژوهش می‌شود و یک رقابتی را میان دو جریان فکری مشاهده می‌کند و می‌آید کتاب‌های حدیثی را به مثابه منبع خامی از اطلاعات می‌خواند تا شواهدی برای کار خودش پیدا کند. بنابراین یک نگاه این است که مورخ با یک گفتمان وارد تاریخ می‌شود و دنبال شاهد می‌گردد و این شاهد را از هر جایی می‌تواند بگیرد و طبعا کتاب حدیثی خیلی به درد او می‌خورد.

اگر ما این نگاه را داشته باشیم در کتب حدیثی با انبوهی از اطلاعات مواجهیم و اصلا با اعتبار سند کار نداریم و کتاب‌های حدیثی کاملا به درد ما می‌خورد. نگاه دوم این است که بگوییم کتب حدیثی تماما صحیح است. اینجا ما نگاه سندی داریم ولی در رویکرد قبلی نگاه سندی نداریم. در این دو نوع نگاه، نگاه اول با رویکرد تاریخ‌نگاری هم‌خوان‌تر است چون نگاه دوم بایدی و تجویزی است.

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.